فکرِ یافتن روشی قابلاعتماد و مبتنی بر فیزیولوژیک برای روکردن دست دروغگوها همیشه جذاب بوده است، بهخصوص در قرن بیستم با آن شوق علمی تخیلیاش. دروغسنج یک وسیلهی متقابل فیزیکی است که تلاش میکند ناهمسانیها را تشخیص دهد. برخی نیز از طریق دارو و با استفاده از داروهای کشف حقیقت به موفقیت محدودی در این زمینه دست یافتهاند.
رسیدن به حقیقت. اولین سوابق از آشکارسازهای شبهدروغ را میتوان در میان هندوان باستان و کلیساهای قرون وسطا برای یافتن حقیقت یافت. از مظنونان خواسته میشد تا مواد مختلفی را بجوند و آنها را دور بیندازند. آسان بیرون انداختن این مواد و چسبناکی آب دهان، گناهکار بودن فرد را نشان میداد. آن چه این مردم مشاهده میکردند، این بود که مقدار بزاق کاهش مییافت و چسبناکتر میشد. امروزه میخواهیم بگوییم که اضطراب بر فعالیت سیستم عصبی خودکار که ترشح بزاق را کنترل میکند، اثر میگذارد.
در قرن نوزدهم میلادی دانشمندان مختلفی سعی کردند تا دیگر عوامل فیزیکی مفروض در ایجاد ترس را اندازهگیری کنند. ابزارهای مختلفی به هنگام تحقیق از مظنونان مورد استفاده قرار گرفت؛ از جمله "پلی تیسموگراف" که نبض و فشار خون، یک عضو، لرزش انگشت، زمان واکنش، تداعی کلمات و غیره را ثبت میکرد.
دروغی که سراسر دروغ است، ممکن است فوراً برملا شود، اما برملا شدن دروغی که تا حدودی راست است، سختتر است.
آلفرد لرد تنیسون، 1859
تاریخچهی پلیگرافها. دروغسنج، یا پلیگراف، در دههی 1930 اختراع شد. اما از دههی 1970 روانشناسان متعددی بررسیهای جدی خود را دربارهی دروغسنج آغاز کردندو همگی آن را مردود شمردند. در سال 1988، قانون حفاظت در برابر پلیگراف، کارفرمایان آمریکایی را از الزام یا درخواست از کارکنان که باید پلیگرافی شوند، ممنوع کرد. با این حال، هنوز هم در نیمی از ایالتهای آمریکا گواهیهای دروغسنج پذیرفته میشوند. پلیگراف در حال حاضر در سراسر جهان، از کانادا تا تایلند و تایوان مورد استفاده قرار میگیرد، گرچه استفاده از آن محدود شده است.
پلیگراف چگونه کار میکند؟
پلیگراف فعالیت سیستم عصبی خودکار را به وسیلهی حسگرهای متصل به قسمتهای مختلف بدن، متشکل از قفسهی سینه، معده و انگشتان دست، اندازه میگیرد. این حسگرها تغییرات تنفس (عمق و سرعت)، فعالیت قلبی (فشار خون) و تعریق را اندازه میگیرند. حتی ممکن است فعالیت الکتریکی مغز را نیز اندازهگیری کنند. این شاخصها تنها تغییرات فیزیولوژیکی را که معمولاً توسط احساسات ایجاد میشوند، نشان میدهند. در واقع این دستگاه سیگنالهای دریافت شده از حسگرهای متصل به قسمتهای بخصوص بدن را تقویت میکند. پلیگراف دروغ را تشخیص نمیدهد، بلکه تغییرات فیزیکی را که نتیجهی احساسات بهخصوص (ترس، خشم یا گناه) هستند، مورد شناسایی قرار میدهد و حتی مشخص نمیکند که این تغییرات متعلق به کدام یک از این احساسات هستند. در طول آزمایش، از مظنونان سؤالهای "گرم" یا مرتبط و سؤالهای "سرد" یا کنترلی پرسیده میشود. فرض این است که هیچ تفاوت فیزیکی در نحوهی پاسخگویی افراد بیگناه به سؤالهای مرتبط و کنترلی وجود ندارد، اما برخی افراد نسبت به دیگران از خود واکنش بیشتری نشان میدهند.
میتوان از دارو برای سرکوب سیستم عصبی خودکار استفاده کرد و تغییرات فیزیولوژیکی را بینتیجه و غیرمشخص ساخت. نگرانکنندهتر این که افراد میتوانند تحت آموزش قرار بگیرند تا با بهره گرفتن از تکنیکهایی بر آزمون غلبه کنند. بنابراین این آزمونها نه تنها تا حد زیادی غیرقابل اعتمادند، بلکه آثار عکس نیز دارند، یعنی ممکن است بیگناهان را به اشتباه در زمرهی گناهکاران قرار بدهند و به گناهکاران اجازه دهند که از مهلکه بگریزند.
دروغسنجها هنوز هم در سه زمینهی مختلف مورد استفاده قرار میگیرند: تحقیقات جنایی، ارزیابی امنیتی و انتخاب کارکنان. برخی استدلال میکنند که اساساً تعداد دروغگوها آن قدر نیست که بخواهیم دقیق باشیم. از نظر برخی نیز اثر آزمون ضعیف است. با این حال برخی نیز استدلال میکنند که آزمون دادن یا تهدید به انجام این کار منجر به این میشود که افراد چیزهای مهمتری را بپذیرند که در غیر این صورت از پذیرش آن امتناع میورزیدند. بنابراین آزمون حتی بدون دقت کافی نیز مفید است.
اعتبار دروغسنج. برای این که یک دروغسنج به عنوان یک آزمون قابل قبول باشد، باید حداقل تعدادی از معیارها را داشته باشد. اولاً، باید روش استانداردی برای استفاده از آن وجود داشته باشد که کاملاً معین، واضح و قابل تکرار باشد. ثانیاً، باید دارای سیستم نمرهدهی واقعی و بیطرفانهای باشد. ثالثاً، معیارهای خارجی معتبری نیز باید موجود باشند - باید ثابت شود که همیشه و دقیقاً راست و دروغ را از هم تشخیص میدهد.
به نظر محققان برای ارزیابی دروغسنج چهار عامل باید مورد توجه قرار گیرند:
· تفاوت بین دقت و سودمند بودن - پلیگراف چقدر میتواند به خودیخود مفید باشد، حتی اگر دقیق نباشد.
· جستجو برای کمینهی حقیقت - تعیین دقت پلیگراف، بدون اطمینان قطعی از این که چه کسی دروغگوست، تا چه حد دشوار است.
· حد پایهی دروغگویی - در صورت وجود گروهی از مظنونان که در میانشان تعداد بسیار کمی دروغگو وجود دارد، چقدر ممکن است آزمونی که بسیار دقیق است، دچار خطا شود.
· جلوگیری از دروغگویی - خطر دقیق بودن تا چه حد میتواند مانع از دروغگویی افراد شود، حتی اگر فرآیند بررسی ناقص باشد.
در شرایط تجربی افراد به اشتباه ردهبندی میشوند: درصد بالای شگفتآوری از مجرمان بیگناه تصور میشوند و برعکس. سؤال این است که چرا و چه مقدار؟ و با چه عواقبی؟ اشتباه در ردهبندی ممکن است 2 تا 10 درصد باشد. عواقب تشخیص افراد راستگوی مضطرب در حین آزمون بهعنوان دروغگو و دروغگویان روانپریش به هنگام بازگویی حقیقت، دولتمردان و جوامع آگاه را بر آن داشت که استفاده از دروغسنج را ممنوع کنند یا حداقل علیه استفاده از آن سخن بگویند.
غلبه بر دستگاه. آیا میدانید که چگونه میتوان بر دروغسنج غلبه کرد؟ اساساً دو راه برای انجام این کار وجود دارد: فیزیکی و روانی. اقدامات فیزیکی میتواند شامل دردهای خودتحمیلی باشد (یعنی گاز گرفتن زبان، قرار دادن پنهانی پونز در کفش؛ منقبض و آزاد کردن ماهیچهها). روشهای روانی نیز میتواند شامل شمارش معکوس یا حتی تلاش برای داشتن افکار خیالی باشد. مورد اخیر منجر به قرائتی واقعی، ولی گمراهکننده از دستگاه را ارائه دهد.
فاششدن عاطفی دروغ
بسیاری از سرنخهای دروغگویی به جستجو برای نشانههای کلامی و عاطفی مربوط میشود (زبان گفتاری).
تأخیر در پاسخ دادن یا سپری شدن زمان زیادی بین پایان سؤال و آغاز پاسخ. دروغگوها دیرتر جواب میدهند.
تعداد و طول مکثها یا تعداد دفعاتی که افراد راجع به آن چه گفته یا میگویند، یا نامطمئن به نظر میرسند.
اختلاف زبانی - منظور گفتن "من" و "او" نیست، بلکه صحبت کردن در یک حالت مطلق و بدون تغییراست؛ حتی هنگام یادآوری حوادثی که افراد در آن دخیل بودهاند.
خطاهای در حین صحبت کردن - تردید، لغزشهای فرویدی[1]، استفادهی بیش از حد از "آم" و "اِ" و تغییرات ناگهانی در سرعت صحبت کردن.
سخن گفتن آهسته اما غیریکنواخت – دروغگویان سعی میکنند حین صحبت کردن فکر کنند، اما گیر میکنند. این تغییر در سرعت به دنبال یک سؤال خاص، سرنخی از نادرست بودن یک چیز است.
اشتیاق به پر کردن سکوت - به صحبت ادامه دادن، حتی هنگامی که نیازی نیست. دروغگویان بیش از حد تقلا میکنند و در مورد آن چه اغلب مکثهای بسیار کوتاه هستند، احساس ناراحتی میکنند.
افزایش آهنگ صدای بیش از حد - یعنی به جای این که آهنگ صدا در پایان یک پاسخ افت کند، مثل یک سؤال افزایش پیدا میکند. چیزی شبیه به "الان به من اعتماد داری؟"
از دست رفتن طنین صدا - طنین صدا پراکنده، کمعمقتر و یکنواختتر میشود.
برخی سرنخهای غیرکلامی نیز وجود دارند.
تکان خوردن زیاد - روی صندلی زیاد جابهجا شدن. نشان دادن حرکات زیاد و غیرمعمول از خود در سر، ، پا و تنه.
داشتن تماس چشمی بیش از حد. دروغگویان معمولاً بیش از حد تقلا میکنند تا خود را بیگناه نشان دهند.
بیانهای بسیار ریز[2] یا چشمک بیانی (تعجب، ناراحتی، خشم) - درک این موارد دشوار است مگر این که حالت چهره یا بدن بیحرکت شود.
افزایش حرکاتی که موجب راحت بودن میشوند - دست زدن به صورت و قسمت فوقانی بدن خود.
تغییر در حالتهای صورت، به ویژه حالات لبخند زدن، چشمک زدن و الگوهای خیره شدن چشم.
چکیدهی مطلب-دروغسنجها هم میتوانند مورد استفاده و هم سوءاستفاده قرار بگیرند.-گاهشمار
مارستون، آزمایش دروغسنج دروغسنجها بهطور گسترده در کسب و کار مورد استفاده قرار گرفتند. ایالات متحده قانون حفاظت در برابر پلیگرافها را تصویب ن کرد. وریج، تشخیص دروغها و فریبها هنوز هم سالانه بیش از یک میلیون آزمون پلیگرافی در ایالات متحده صورت میگیرد. | 1938 دههی 1960 1988 2000 2001 |
[1] . از نظرفروید، اشتباه در حرفزدن که شامل تلفظ غلط یا استفاده از واژههای نابهجا میشود، در واقع هرگز تصادفی نیست. لغزشهای کلامی برای لحظهای چیزهایی را فاش میکنند که ما مایل به پنهان کردن آنها هستیم، چه آگاهانه و چه نا آگاهانه؛ و برای لحظهای هم که شده احساسات واقعی ما را برملا میکنند. این لغزشها برخاسته از احساساتناآگاهانهای است که در ذهن ما سرکوب شدهاند، یا آگاهانه، اما بدون موفقیت سعی در خفه کردن آنها داشتهایم. م.م.
[2] بیانهای بسیار ریز (Microexpression) اصطلاحی است از پل اکمنT روانشناس آمریکایی. بنا به گفتهی اکمن، بیانهای میکرو یا بیانهای هیجانی بسیار ریز، تجلی غیرارادی هیجاناتی هستند که هنگام تجربهی هیجانی، در بازهی زمانی یک پانزدهم تا یک بیست و پنجم ثانیه، در چهرهی افراد نمایان میشوند، اکمن عقیده داشت که به صورت معمول هیجانات در زمانی در حدود نیم تا چهار ثانیه در چهره نمایان میشوند،-م.م.