بسیاری از مردم میخواهند باور کنند که مردان و زنان نه تنها در استعدادهای بالقوه، بلکه در استعدادهای به فعل درآمدهشان نیز با هم برابرند. به باور این افراد، حتی اگر تفاوتهای اندکی هم وجود داشته باشد، به دلیل اثر تفرقه افکنانهای که بر هر دو جنس دارند، نباید مورد واکاوی و موشکافی قرار گیرند. تحقیقات انجام شده هشدار دادهاند که "وارد این مباحث نشوید."
بحث کردن، اعتقاد داشتن و تلاش در جهت توضیح تفاوتهای بین گروههای مختلف انسانی، به زودی به موضوعی ایدئولوژیک تبدیل میشود که به نظر میرسد به حوزههایی چون تربیتـذات مرتبط باشد. طی قرن گذشته، دورههایی بودهاند که هر دو دیدگاه "متفاوت" و " مساوات" وجود داشتهاند. گرایش روز افزون به محیطزیست و فمینیسم از دههی 1960 به بعد، این ایده را تداوم بخشید که هر تفاوت قابل ملاحظهای بین دو جنس نتیجهی آموزش یا اجتماعی شدن است. با این حال، این آونگ از دههی 1990 به بعد در جهتی دیگر، یعنی به سمت و سوی یک دیدگاه بیولوژیکیتر و تکاملیتر چرخید که تفاوت جنسی را به رسمیت شناخت و دربارهی آن توضیح داد.
در طول ده سال گذشته، برای اولین بار مفهوم هوش از نظر اجتماعی برای دختران اصلاح شده است.
تام ولف، 1987
جنس در برابر جنسیت. روانشناسان بین هویت جنسی (مبتنی بر جنس بیولوژیکی) و هویت جنسیتی (مبتنی بر آگاهی از جنسیت)، نقش جنسی (انتظارات رفتاری از یک جنس) و رفتارهای قالبی جنسی (رفتاری که یک فرهنگ برای یک جنس تجویز و برای جنس مقابل منع میکند) تمایز قائل شدهاند.
تفاوت در سراسر زندگی. تفاوتهایجنسی واقعاً در سراسر زندگی به رسمیت شناخته شدهاند. مثلاً، همانگونه که در مورد مراحل اولیه میدانیم، پسران از دختران فعالتر هستند و زمان بیشتری را صرف بیدار ماندن میکنند، اما دختران رشد بدنی بیشتری دارند و منظمترند. دختران در 5 ماهگی راستدستی را ترجیح میدهند ( و پسران اینگونه نیستند). دختران شنوایی بهتری دارند و شنیداریترند، ارتباط چشمی بهتری برقرار میکنند و به محرکهای اجتماعی و عاطفی علاقهی بیشتری از خود نشان میدهند، حال آن که پسران به اشیا و سیستمها علاقهمندترند.
راحتی بزرگ و تقریباً تنها راحتی زن بودن این است که هر زنی همیشه میتواند وانمود کند که احمق است و هیچکس هم تعجبی نکند.
فریا استارک، 1970
میدانیم که در دورهی پیشدبستانی، پسران بیشتر به بازی با چینههای خانهسازی و ماشین علاقهمند هستند و دختران عروسک بازی، کارهای هنری و فعالیتهای خانوادگی را ترجیح میدهند. پسران بیشتر به بازیهای خشن و پرجست و خیز علاقه دارند و دختران حساس و کمتحرکترند. پسران دلبستگی کمتری از خود نشان میدهند، حال آن که دختران بیشتر دلبسته میشوند و علاقهی بیشتری به فعالیتهای پسرانه نشان میدهند (سنخیابی جنسی نامتقارن). تفکیک جنسیتی (گروههای بازی همجنس) در بین دو جنس پسران و دختران دیده میشود. گروههای پسران بزرگتر هستند و با مقولههای تسلطگرایی مرتبطترند؛ در حالی که دختران در گروههای دو یا سه نفره بازی میکنند و بیشتر اهل به اشتراک گذاشتن هستند و وابستگی بیشتری به عدالت دارند.
دختران دایرهی واژگان وسیعتری دارند، از سازههای زبانی پیچیدهتری استفاده میکنند و مطالب را بهتر میخوانند. پسران فصاحت بیان کمتری دارند و از زبان استفادهی ابزاری میکنند (تا آنچه را میخواهند به دست آورند). مردان در آموختن دو زبان (شاید به دلیل حافظهی کم) دچار مشکل میشوند، در حالی که زنان از این بابت مشکلی ندارند.
پسران به طور متوسط استدلال ریاضی بهتری دارند و در پرتاب دارت و یافتن شکلهای هندسی در میان الگوهای پیچیده و اشیای دوار بهتر عمل میکنند؛ در حالی که دختران در به خاطرسپاری اشیای جابهجا شده، به یادآوردن داستان و کارهای ظریفی که مستلزم هماهنگی سیستم حرکتی است، بهترند.
پسران میگویند که هر تجربهای که در آن شکست میخورند، به دلیل تلاش نکردنشان است، اما دختران شکستهای خود را بیشتر به ناتواناییشان نسبت میدهند. دختران در مورد احساسات دیگران نگرانی بیشتری به خرج میدهند و معمولاً ذهن دیگران را بهتر میخوانند؛ در حالی که پسران از داغدیدگی، جدایی، افسردگی مادر و غیره بیشتر متأثر میشوند، ولی درعین حال، تمایل دارند منکر دستدادن چیزی یا غم و اندوه بشوند.
البته همهی اینها بر میانگین جمعی مبتنی است و تفاوتهای فردی را در بر نمیگیرد.
· یک تفاوت وجود دارد. به نظر عدهای تفاوتهای جنسیتی در هوش مهم و واقعی است و این پنج دلیل را میآورند: تفاوتهای مشابهی در عصرهای مختلف، فرهنگهای گوناگون و گونههای متفاوت دیده میشوند (و از این رو بعید است که اکتسابی باشند).
· تفاوتهای بهخصوصی بر اساس تخصصی شدن تکامل قابل پیشبینی است (مانند شکارچی یا جنگجو بودن در برابر پرستار یا مربی بودن).
· تفاوتهای مغزی به وسیلهی هورمونهای جنسی قبل از تولد ایجاد میشود که در آینده روی شکلدهی تواناییها اثر میگذارند (مثلاً توانایی فضایی به وسیلهی استروژن سرکوب شده و HRT که حافظهی کلامی را حفظ میکند).
· فعالیتهای کلیشهای جنسیتی قبل از آگاهی از نقش جنسی ظاهر میشود. دختران در دو سالگی بهتر صحبت می کنند، در حالی که پسران در ساخت و ساز بهترند. اینها اکتسابی نیستند.
· آثار زیستمحیطی (به عنوان مثال، انتظارات و آموزشِ تجربه) حداقل هستند که فقط ممکن است تفاوتها را زیاد (و شاید کم) کنند.
یک زن، به ویژه، اگر این بدشانسی را دارد که همه چیز را میداند، باید تا جایی که میتواند آن را پنهان نگه دارد.
جین آستن، نورثنگر ابی، 1983
طبیعت یا پرورش. کسانی هستند که ایدهی تفاوتهای جنسی را رد میکنند، اما احتمال تفاوتهای جنسیتی را میپذیرند. آنها اینطور استدلال میکنند که تفاوتهای جنسیتی در هر فرهنگی کاملاً یادگرفتنی و اکتسابی است و بنابراین تفاوتهای فرهنگی قابل توجهی در آنها وجود دارد. به علاوه، تغییر در چگونگی فکر کردن ما دربارهی فرهنگها منجر به تغییراتی در تفاوتهای جنسیتی میشود.
در بیشتر فرهنگها مردان ابزاری (قاطع، رقابتی، مستقل) در نظر گرفته میشوند و زنان بیانی (اهل همکاری، حساس و حمایتی) که البته در همهی فرهنگها چنین نیست. استدلال میشود که تفاوتهای فرهنگی خاص ممکن است از تفاوتهای بیولوژیکی سرچشمه بگیرد، اما عوامل اجتماعی آن را کاملاً پوشانده است. عوامل زیستی، سرنوشت و تقدیر نیست. رسانهها متهم هستند که در توسعهی جنسیتی نقش مهم و تأثیرگذاری دارند.
در طول 30-40 سال گذشته، نظریههای مختلفی در مورد چگونگی ایجاد تفاوتهای جنسیتی مطرح شده است. نظریهی یادگیری اجتماعی استدلال میکند که کودکان رفتارهای مناسب مربوط به نقش جنسی را با سه نوع آموزش در مراحل کاملاً حساسی از زندگیشان یاد میگیرند: آموزش مستقیم، تقلید و یادگیری با مشاهده. نظریهی طرحوارهی جنسیتی این طور مطرح شده است که کودکان بهمنظور توسعهی یک مجموعهی شفاف از اعتقادات، ایدهها و سازهها به نام طرحوارهی پیرامون جنسیتی که به آنها کمک میکند که در دنیا چگونه تفسیر و رفتار کنند، تحت آموزش قرار میگیرند.
افراد میتوانند در رفتارهای خود به شدت مردانه، زنانه و یا هر دو (دوجنسیتی) باشند یا هیچکدام نباشند (تفکیک نشده). برای مدت زمانی طولانی تصور میشد که دوجنسیتی بودن بهترین و سالمترین مصالحه است. این مفهوم امروزه به عنوان مفهوم فرد "دگرجنسگرا" مطرح میشود.
شش موضع تفاوتهای جنسی در ضریب هوشی
1. هوش را نمیتوان بهطور دقیق اندازهگیری کرد و به همین دلیل اثبات یا رد وجود تفاوت جنسی در هوش دشوار است. این دیدگاه گاهگاهی مطرح میشود و معمولاً توسط مربیان، روزنامهنگارها یا سیاستمدارانی که از نظر ایدئولوژیکی مخالف آزمون هستند، تداوم مییابد.
2. به یک یا دو دلیل اصلاً هیچ تفاوتی در هوش زنان و مردان وجود ندارد. اولاً، هیچ نظریهی تکاملی یا زیستمحیطی قابل قبول یا هیچ دلیل فرضی برای آن وجود ندارد. ثانیاً، خرده آزمونهایی (در تعیین ضریب هوش) گنجانده یا از آن حذف شد؛ به گونهای که جنسیت نه مزیت بود و نه اِشکال.
3. هیچ تفاوت جنسیِ میانی یا متوسطی بین دو جنس مرد یا زن وجود ندارد، اما تفاوتهایی در کرانهها وجود دارد. مردان تمایل دارند تا در هر دو سر منحنی زنگسان (ایده ی بیستم را ببینید) بیش از حد نشان داده شوند. مردان بیشتر در معرض دید هستند و بنابراین بیشتر به چالش کشیده میشوند، بدین معنی که میزان متوسط (در هر دو جنس) یکسان است، ولی توزیع آن در مردان بیشتر است.
4. تفاوتهای جنسیتی متعدد، قابل اثبات و مکرری در محدودهی کلی تواناییها وجود دارند که هوش کلی را تشکیل میدهد. آنها به یک دلیل تکاملی قابل توضیح رخ میدهند.
5.تفاوتهای جنسی که ظاهر میشوند، واقعی نیستند. آنها به سه دلیل اتفاق میافتند. اولاً، دختران فروتنانه فکر میکنند و پسران مغرورانه و این پیام اجتماعی، آنها را به سمت رویکردهای متفاوت آزمونها سوق میدهد. ثانیاً، باهوش بودن برای دختران کمتر یک نیاز اجتماعی محسوب میشود (به ویژه در زمینهی انتخاب همسر)، بنابراین در تحصیلات و رشد مهارتهای خود کمتر سرمایهگذاری میکنند. ثالثاً زنان نسبت به مردان پایداری عاطفی کمتری دارند و بنابراین اضطراب آنها در عملکردشان در آزمون منعکس میشود. از این رو هر تفاوتی که ظاهر شود، نمیتواند واقعیت بنیادی را منعکس کند.
6. تفاوتهای واقعی بین دو جنس وجود دارد و مردان مزیتی چهار تا هشت نقطهای هستند که بعد از سن 15 سالگی مورد توجه قرار میگیرد. در واقع، زنان قبل از نوجوانی از نوعی برتری برخوردارند. تفاوت بین دو جنس برای هوش فضایی، بیشتر است. تفاوت در اختلاف اندازهی مغز بین زن و مرد (اصلاح شده برای اندازهی بدن) منعکس میشود. این اختلاف واقعی، دلیل برتر بودن مردان در هنر، تجارت، تحصیلات و علم است.
چکیدهی مطلب-مردان و زنان متفاوت از یکدیگر فکر میکنند.-گاهشمار
زنان انگلیسی برای اولین بار حق رأی به دست آوردند. پول، زنان و مردان، دختران و پسران. قانون تبعیض جنسی در بریتانیا معرفی شد. بارون و کوهن، تفاوت اساسی. | 1928 1972 1975 2003 |
----------------------------------
برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:
برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال اخبار آموزشی مترجمان کانون شوید:
https://t.me/MotarjemaneGhalamchi
----------------------------------