در یادگیری همیشه آسانتر بهتر نیست!

روانشناسان رابطه‌ای معکوس بین سهولت تمرین‌های بازیابی و قدرت آن تمرین‌ها برای تقویت آموخته‌ها پیدا کرده‌اند و این موضوع که به وسیله مطالعات مختلف اثبات شده است

در یادگیری همیشه آسانتر بهتر نیست!

روانشناسان رابطه‌ای معکوس بین سهولت تمرین‌های بازیابی و قدرت آن تمرین‌ها برای تقویت آموخته‌ها پیدا کرده‌اند: هر میزان که تمرین‌های شما آسانتر باشد، آموخته‌های شما ضعیف‌تر بوده و به راحتی آنها را فراموش خواهید کرد. در طرف مقابل، هر مقدار که تلاش بیشتری برای بازیابی و یادآوری اطلاعات و مهارت‌های خود به کار ببرید، آنها را در ذهن خود مستحکم‌تر خواهید ساخت.

این موضوع که به وسیله مطالعات مختلف اثبات شده است، بنیان سختی‌های مطلوب (سختی‌هایی که آنها را آگاهانه در فرایند یادگیری می‌پذیریم تا کیفیت آموخته‌هایمان را افزایش دهیم) در یادگیری است:

 هر چقدر تلاش بیشتری برای یادآوری (یا حتی یادگیری دوباره) یک موضوع نیاز باشد، آنها را بهتر یاد می‌گیرید. به عبارت دیگر، هر چقدر چیزهای بیشتری درباره یک موضوع فراموش کرده باشید، یادگیری دوباره آنها اثر بیشتری در شکل‌دهی به دانش دائمی شما خواهد داشت.


اما چه مقدار تلاش مفید است؟

بازیابی پرتلاش و دشوار آموخته‌ها، همانگونه که در تمرین زماندهی شده (مرورهایی که فاصله زمانی کافی دارند) مشاهده می‌شود، نیازمند آن است که اطلاعات را از حافظه بلندمدت بازیابی کنید و آنها را دوباره در کنار یکدیگر قرار دهید. در بسیاری از موارد دیگر که زمان کافی بین تمرین‌های یادآوری رعایت نمی‌شود، این بازیابی اطلاعات از حافظه کوتاه مدت انجام شده و تلاش زیادی برای آنها انجام نمی‌شود. در خلال این یادآوری که همراه با تمرکز بالا و تلاش زیاد است، آموخته‌های پیشین دوباره انعطاف یافته و در معرض تغییر قرار می‌گیرند: در این فرایند، جنبه‌های برجسته‌تر موضوع از وضوح بیشتری برخوردار شده و مستحکم‌سازی اطلاعات هم باعث می‌شود تا معنادهی به آنها تقویت شده، ارتباط بهتری با دانش پیشین برای آن ایجاد گشته و سرنخ‌ها و مسیرهای یادآوری آن برای آینده بهبود یابد. به این صورت، مسیرهای بازیابی متناقضی که باعث یادآوری اشتباه یا دشوار آن می‌شود هم تضعیف می‌گردند. تمرین زماندهی شده اجازه می‌دهد تا در زمان بین تمرین‌ها بخش‌هایی از آموخته‌ها فراموش شده و با یادگیری دوباره، هم آموخته‌ها تقویت شده و هم راه‌های یادآوری سریع آنها بهبود یابند.

در طرف مقابل، تمرین انبوه (مانند چندباره‌خوانی یک کتاب) به ما حس نادرست «تسلط بر آموخته‌ها» را القا می‌کند و باعث می‌شود تا اطلاعات را از حافظه کوتاه‌مدت فراخوانی کنیم. به این صورت فرصت استحکام دوباره اطلاعات، معنادادن به آنها و ایجاد سرنخ‌های یادآوری سریع از بین می‌رود.


منبع:

Brown, Peter;  Roediger, Henry; McDaniel, Mark. make it stick:The Science of Successful Learning. London: The Belknap Press Of Harvard University Press, 2014. pp. 79-82.

Menu