نوشتن خاطرههای روزانه و گفتوگوهایی که با معلم و دوستان همکلاسی خود داشتهاید، زیباترین کاری است که در فرصتهای فراغت میتوانی انجام دهی. کتاب کار تو همین خاطرهها و یادداشتها یا دلنوشتههایی است که مینویسی و از آن لذت میبری. وقتی نوشتن عادت شد، یادگیری دائمی میشود؛ چون نوشتن نوعی از مطالعه و یادگیری است که وقتی ادامهدار شد به یک بازی مهیج تبدیل میشود که از انجام آن لذت میبری.
مثلاً وقتی کتاب داستانی میخوانی، کتاب را ببند و هر چه از آن داستان به یاد میآوری بنویس. مثل وقتی که از مدرسه به خانه برمیگردی و دوست داری با یکی حرف بزنی. آن یکی میتواند خودِ تو باشد. داستانی نوشتن نوعی گفتوگو با خود است. همان طور که وقتی کتابی را میخوانی ممکن است با برخی شخصیتهای آن، همذاتپنداری کنی، یعنی از آن شخصیت خوشت بیاید و با او یا دربارهی او حرف بزنی، حرفهایت را بنویس و ثبت کن. این گونه است که هر تلاشی که برای خواندن یا تفریح کردن میکنی محفوظ میماند و جواب میدهد.