برای مشاهده معرفی فیلم مهندسی برق کلیک کنید
طيبه طاهري، کارشناس ارشد الکترونيک، مسئول درس فيزيک دوم دبيرستان آزمونهاي کانون
رشتهي مهندسي برق در مقطع کارشناسي داراي 4 گرايش الکترونيک، مخابرات، کنترل و قدرت است. البته گرايشهاي فوق در مقطع ليسانس تفاوت چنداني با يکديگر ندارند و هر گرايش با گرايش ديگر تنها در 30 واحد يا کمتر متفاوت است و حتي تعدادي از فارغالتحصيلان مهندسي برق در بازار کار جذب گرايشهاي ديگر اين رشته ميشوند.
الکترونيک
الکترونيک علمي است که به بررسي حرکت الکترون در خلأ درمواد رسانا يا نيمهرسانا و اثرات و کاربردهاي آن ميپردازد. با توجه به اينتعريف، مهندس الکترونيک در زمينهي ساخت قطعات الکترونيک و کاربرد آن در مدارها،فعاليت ميکند. به عبارت ديگر، زمينهي فعاليت مهندسي الکترونيک را ميتوان بهدو شاخهي اصلي "ساخت قطعات و کاربرد مداري قطعه" و "طراحي مدارهاي الکتريکي" تقسيمکرد.
تکنيک پالس، الکترونيک 3، ميکروپروسسور، معماري کامپيوتر، مدارهايمخابراتي، فيزيک مدرن و فيزيک الکترونيک از جمله درسهاي اصلي گرايش الکترونيک محسوبميشوند.
مخابرات
هدف از مخابرات، ارسال و انتقال اطلاعات از نقطهاي بهنقطهي ديگر است که اين اطلاعات ميتواند صوت، تصوير يا دادههاي کامپيوتريباشد. مخابرات، گرايشي از مهندسي برق است که در حوزهي ارسال و دريافت اطلاعاتاز روشهاي موجي و مخابراتي فعاليت ميکند. گرايش مخابرات با ارائهي نظريهها ومباني لازم جهت ايجاد ارتباط بين دو يا چند کاربر، انجام عملي فرايندها را به طوربهينه ممکن ميسازد.مخابرات از دو مبحث عمده يعني ميدان و سيستم تشکيلميشود.
در مبحث ميدان، مهندسان با مفاهيم ميدانهاي مغناطيسي، امواج،ماکروويو، آنتن و غيره آشنا ميشوند تا بتوانند مناسبترين وسيله را براي انتقالموجي از نقطهاي به نقطهي ديگر پيدا کنند.
در مبحث سيستم نيز مهندسان باطراحي فليترهاي مختلف که ميتوانند امواج مزاحم شامل صوت يا پارازيت را از امواجاصلي تشخيص و آنها را حذف کرده و تنها امواج اصلي را از آنتن دريافت کنند به فعاليتميپردازند.
مخابرات 2، ميدان و امواج، الکترونيک 3، مدارهاي مخابراتي،آنتنها و انتشار امواج، مايکروويو، اصول ميکروکامپيوتر از جمله درسهاي اصلي گرايشمخابرات محسوب ميشوند.
کنترل
اگر بخواهيم تعريفي کلي از کنترل ارائه دهيم،ميتوانيم بگوييم که هدف اين علم، کنترل متغيرهاي اساسي سيستم (که متغيرهاي خروجيميتواند تنها بخشي از اين متغيرها باشد) بر مبناي برخي ملاکهاي مطلوب است. اينملاکها ميتواند شامل سرعت، زمان، مصرف سوخت و ... باشد. به عنوان مثال ميتوان کنترل زمان اوجگيري يک هواپيماي جنگنده را در نظر گرفت. زاويهي پرهها، ميزانسوخت تزريقي و ساير متغيرهاي تأثيرگذار بايد با روشهاي رياضي محاسبه شود تا بتوانبه خوبي اين زمان را کاهش داد.
کنترل، در پيشرفت علوم ديگر نقش ارزندهاي را ايفا ميکند. به طور کلي ميتوان گفت مهندسي کنترل حلقهي اتصال ميان مهندسي برق ورشتههاي ديگر است. علاوه بر نقش کليدي در فضاپيماها و هدايت موشکها وهواپيماها، به صورت بخش اصلي و مهمي از فرايندهاي صنعتي و توليدي نيز درآمدهاست. به کمک اين علم ميتوان به عملکرد بهينهي سيستمهاي پويا، بهبود کيفيت وارزانتر شدن فرآوردههاي توليدي، گسترش ميزان توليد، ماشيني کردن بسياري از عملياتتکراري و خستهکنندهي دستي و نظاير آن دست يافت. هدف سيستم کنترل عبارت است از کنترلخروجيها به روش معين به کمک وروديها از طريق اجزاي سيستم کنترل که ميتواند شاملاجزاي الکتريکي، مکانيکي و شيميايي به تناسب نوع سيستم کنترل باشد.
قدرت
مهندسي برق قدرت با سيستمهاي قدرت بهويژه توليد، انتقال، توزيع توان الکتريکي، تبديل انرژي الکتريکي به شکلهاي ديگرانرژي و تجهيزات الکترومکانيکي سروکار دارد. اين رشته همچنين شامل راهاندازي وتعمير و نگهداري سيستمهاي حرارتي برودتي و تجهيزات توليد توان الکتريکي مانندژنراتورها و ديگر تجهيزات الکتريکي مورد استفاده در صنايع يا ساختمانهاي بزرگ نيزميشود. شناسايي ديگر منابع جديد انرژي الکتريکي نيز از زير شاخههاي اين رشتهاست.