گفت‌وگو با علیرضا صادقی؛ رتبه 617 منطقه 2 انسانی از شهرضا

گفت‌وگو با علیرضا صادقی؛ رتبه 618 منطقه 2انسانی-شهرضا

گفت‌وگو با علیرضا صادقی؛ رتبه 617 منطقه 2 انسانی از شهرضا


نام و نام خانوادگی : علیرضا صادقی

نام شهر ، استان : شهرضا ، اصفهان

رتبه کنکور ۱۴۰۲ : رتبه ۶۱۷ منطقه ۲ و ۱۵۰۰ کشوری کنکور انسانی ۱۴۰۲

رشته قبولی : دبیری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر اصفهان

تراز کنکور : ۹۹۰۰

تراز سوابق : ۹۰۰۰

سال‌های حضور در کانون : ۳ سال (نهم، یازدهم و دوازدهم)

شغل پدر : فرهنگی بازنشسته

شغل مادر : فرهنگی


مصاحبه‌گر : صفا شیدایی


چگونه با کانون آشنا شدید؟

قبل از من برادرم کانونی بودند. ایشان دانشجوی رشته پرستاری دانشگاه شیراز هستند.

 از آنجایی که ایشان بزرگتر از من هستند در سال کنکور خیلی به من کمک کردند. من با تشویق ایشان و حتی اعضای خانواده با کانون آشنا شدم. در سال کنکور در بررسی کارنامه‌ها خیلی کمکم می‌کردند.

اگر افت تراز داشتم یا گاهی اوقات خب ناامید می‌شدم یا خسته می‌شدم، یک سری نکاتی را بهم یادآوری می‌کرد که مثلا این کار ر انجام بده یا این کار را انجام نده.


چقدر به پیوستگی در آزمون‌ها اهمیت می‌دادید؟ 

من از تابستان ۱۴۰۱ که کلاس یازدهم را تمام کرده بودم و برای کنکور جدی‌تر شروع به درس خواندن کردم تا آخرین آزمونی که قبل از کنکورم داشتم، فقط ۱ بار غیبت کردم. 


چرا برای‌تان مهم بود و غیبت نمی‌کردید؟ 

خوب ببینید در سال کنکور از مهم‌ترین کارها برای یک کنکوری استمرار است، که از یک مقطعی شروع به درس خواندن کرده و آن را رهایش نکنید تا روز کنکور، و مهم‌ترین ویژگی کانون این بود که آزمون‌ها دوهفته یکبار بود و سه هفته مانده به کنکور هر هفته آزمون جامع داشت و این استمرار در برگزاری دو هفته یکبار آزمون‌ها که ما خودمان را محک بزنیم.


 در مورد برنامه دوهفته‌ای خودتان برای هر آزمون توضیح دهید.

 من هر جمعه‌ای که آزمون کانون می‌دادم برایم‌مثل یک کنکور واقعی بود. من تمام کارها و استراتژی‌هایی که در طول آزمون‌ها امتحان کردم، دقیقا سر جلسه کنکورم اجرا کردم. 

برنامه من به این شکل بود که جمعه بعد از آزمون بیشتر به استراحت می‌گذراندم  و از فردای آن روز به تحلیل سوالات می‌پرداختم. در بین آنها هم سعی می‌کردم سوالات غلط و نزده‌ام را خیلی بیشتر روی آن تمرکز کنم. و سوالاتی بودند که در پاسخنامه به رنگ خاکستری در می‌آمدند که این سوال‌ها نشان‌دهنده‌ی سختی سوال بودند و این‌ها را حتما بررسی می‌کردم و اگر نکته‌ای در آنها بود در کتاب درسی‌ام یادداشت می‌کردم. 

از روند برنامه‌ریزی در این دو هفته بگویم، اینکه من هفته‌ی اول سعی می‌کردم مطالب دوازدهم که جدید و نو بودند را جمع کنم، تست بزنم و کامل کار کنم و در هفته‌ی دوم سعی می‌کردم که مطالب پایه‌هایی که در برنامه آن آزمون هستند را مرور کنم. منتها با تست زنی مرور می‌کردم و اینکه آن مباحث دوازدهم را هم دوباره با تست زنی مرور می‌کردم و از دروس دوازدهم هم غافل نمی‌شدم که حالا بگویم که اهمیت کمتری برایم دارد و در طی این دو هفته هر روز یک الی دو ساعت حتما در برنامه‌ام بود.

 یک مورد مهم این بود که من حتما در آزمون مشابه پارسال شرکت می‌کردم. آزمون‌های هدف‌گذاری هم از یک دوره‌ای به بعد برایم خیلی جدی شد، چون به نظرم وقتی در آزمون هدف‌گذاری شرکت می‌کردم، یک دید کلی می داد که در آزمون هفته بعد چکار خواهی کرد و من درصدد برطرف کردن آن نقاط ضعفم برمی‌آمدم.


شما کنکور دی را هم شرکت کردید؟ 

بله، خدا را شکر من کنکور دی ماه را شرکت کردم و به نقاط ضعفم پی بردم. خوب برخی می‌گفتند که ما شرکت نمی‌کنیم چون در روحیه‌مان تاثیر می‌گذارد ولی من شرکت کردم و اتفاقا هم خیلی هم خوب شد. 

خوب من رشته‌ام معارف اسلامی بود و کنکور انسانی شرکت کردم، با توجه به اینکه درس تاریخ رشته معارف با انسانی فرق دارد، در کنکور دی من فقط ۴درصد پاسخ دادم ولی در این مدت از کنکور دی تا کنکور تیر مباحث تاریخ و جغرافیای آن سال‌ها را خواندم و این ۴درصد در کنکور تیر به ۴۵درصد رسید. علاوه بر آن من روی یکسری نقاط ضعفم مثل تست‌های ترجمه و آرایه و ریاضی خیلی تمرکز کردم و خیلی در کنکور تیر به من کمک کرد. 


بین دوران جمع‌بندی کنکور و امتحانات مدرسه چگونه تعادل ایجاد کردید؟

با توجه به اینکه امسال کنکور ۱۴۰۳، اردیبهشت برگزار می‌شود، با کنکور دی ۱۴۰۱ شرایط فرق می‌کند و دانش‌آموزان باید برنامه‌ریزی دقیق‌تری انجام بدهند.

در مورد عملکرد خودم می‌توانم بگویم که در هفته‌ی آخر خیلی تست‌های کلی از یک سری دروس حفظی می‌زدم که اینها به طور کامل مرور بشوند. خوشبختانه چون که در مدرسه ما موضوع امتحانات خیلی جدی پیگیری می‌شد و ما هم با جدیت درس‌ها را خواندیم، خیلی در کنکور به ما کمک کرد. ولی ما تا یک هفته مانده به کنکور دی امتحان داشتیم و خیلی وقت کمی بود برای جمع‌بندی ولی سعی کردم بیشتر آن دروس حفظی را که خیلی از یادم می‌رفت مثل تاریخ ادبیات، فرمول‌های ریاضی و نقاط مهم جامعه شناسی را در آن یک هفته تمام کنم.

حالا با توجه به اینکه امسال کنکور اردیبهشت برگزار می‌شود و بعد از آن امتحانات خرداد است و خوب از طرفی کنکور فرهنگیان هم در اردیبهشت برگزار می‌شود باید خیلی برنامه‌ریزی دقیق‌تری داشته باشند و به نظرم مثلا از عید شروع کنند به جمع‌بندی کردن تا در فروردین هم بحث امتحان نهایی را شروع کنند و عقب نیافتد. چون اگر من به عقب برمی‌گشتم قطعا به بحث امتحان نهایی خیلی اهمیت می‌دادم یعنی اهمیت داده بودم ولی اگر برمی‌گشتم به عقب خیلی بیشتر روی این موضوع تمرکز می‌کردم.


درصدهای دروس در کنکور دی و تیر چند بود؟

کنکور دی : ریاضی ۳۰٪  ، علوم و فنون  ۴۵٪ ، جامعه شناسی ۴۵٪ ، روانشناسی ۸۸٪ ، عربی ۵۵٪ ، تاریخ و جغرافیا ۴٪ ، فلسفه و منطق ۲۵٪ و اقتصاد ۸۸٪


کنکور تیر : ریاضی ۱۵٪ ، علوم و فنون ۴۵٪ ،  جامعه شناسی ۷۰٪ ،  روانشناسی ۷۰٪ ، عربی ۵۵٪ ، تاریخ و جغرافیا ۴۵٪ ،  فلسفه و منطق ۲۵٪ و اقتصاد ۷۰٪  

من انتظار داشتم که در کنکور تیرماه کمی سطح سوالات پایین‌تر باشد و راحت‌تر باشد ولی خوب غافلگیری در همه‌ی درس‌ها شد و به نظرم تنها درس ساده کنکور تیر، درس جامعه‌شناسی بود. یعنی همه‌ دروس نسبت به کنکور دی سخت‌تر شده بود.  


وقتی سر جلسه‌ی آزمون متوجه شدید که سوالات سخت‌تر است، چگونه شرایط و خودتان را مدیریت کردید؟ 

این موضوع بیشتر در ریاضی و فلسفه و منطق پیش آمد که برای ریاضی تا دفترچه را باز کردم خیلی غافلگیر شدم، یعنی اصلا انتظار نداشتم که انقدر سخت باشد، خوب یادم می‌آید که سر جلسه کنکور تمام سوالات را دیدم و متوجه شدم به غیر از ۴ یا ۵ سوال، هیچکدام را بلد نیستم حل بکنم، ولی گفتم که حالا اگر برای من سخت باشدگ برای بقیه که قطعا سخت‌تر است. با این دید شروع کردم به حل کردن سوالاتی که می‌توانستم حل بکنم و فکر کنم توانستم ۳سوال را حل بکنم.

در دفترچه دوم من همیشه اولین درسی که سراغش می‌رفتم، درس فلسفه و منطق بود و بعد عربی و تاریخ و جغرافیا و در نهایت با اقتصاد تمام می‌کردم.

 در دفترچه دوم با دیدن سوالات فلسفه و منطق غافلگیر شدم یعنی امسال خیلی درس سختی بود و من برای این درس خیلی تست زده بودم. شاید بیشترین تست را در بین همه درس‌ها در این درس داشتم ولی خوب درصد مطلوب خودم را در کنکور کسب نکردم. البته کمی هم این استرس بود که نسبت به ریاضی کنترل کمتری داشتم ولی با این حال توانستم به خودم مسلط بشوم و بقیه درس‌ها را پاسخ دهم که عربی و تاریخ و جغرافیا و اقتصاد را خوب پاسخ دادم.


گفتید پدر و مادرتان فرهنگی هستند، چه کمکی به شما می‌کردند؟

در درس عربی اگر سوال داشتم از مادرم می‌پرسیدم ولی ایشان چون مدیر مدرسه هستند و چند سالی تدریس نداشته‌اند، بیشتر سعی می‌کردم متکی به خودم باشم. ولی خوب از لحاظ حمایتی مخصوصا حمایت‌های عاطفی و مالی کم نگذاشتند و من دست‌ بوس‌شان هستم.

البته در تحلیل کارنامه قطعا پیگیر روند درسی‌ام بودند و در هر آزمون از من می‌پرسیدند که چطور بود آزمون، آیا خوب بود یا نه؟ اگر ترازم پایین می‌شد تشویقم می‌کردند و می‌گفتند که اشکال ندارد، این آزمون‌ها اصل نیست و آزمون اصلی کنکور است، ولی اگر آن آزمون ترازم خوب می‌شد باز تشویق می‌کردند که این روند حفظ شود و باعث غرورم نشود.

برادرم هم در این مسیر خیلی کمکم کرد و سعی کرد که همیشه کارنامه‌هایم را بررسی کند و نکات مهم را به من گوشزد کند. 


از کتاب‌های کانون استفاده می‌کردید؟

در بین کتاب‌های آبی من کتاب آبی اقتصاد را خیلی دوست داشتم یعنی خیلی کتاب خوبی بود و کتاب‌های سه سطحی مخصوصا برای درس علوم و فنون و روانشناسی خیلی کتاب‌های خوبی بود. اگر بخواهم پیشنهاد بکنم یکی کتاب آبی اقتصاد و دیگری کتاب‌های سه سطحی را پیشنهاد می‌کنم که برای جمع بندی به ویژه در عید خیلی خوب است و می‌توان به عنوان آزمون آزمایشی از آنها استفاده کرد.


به طور متوسط در طول روز چند تست می‌زدید؟

خوب تعداد تست که متغیر بود ولی ساعت مطالعه‌ام طوری بود که از مدرسه که می‌آمدم و استراحت می‌کردم و بعد شروع به درس خواندن می‌کردم در طول روز ۵ساعت درس می‌خواندم. ولی روزهایی که تعطیل بودم خوب ساعت مطالعه زیادتر می‌شد و پنجشنبه و جمعه و روزهای تعطیل به ۱۰ تا ۱۲ساعت می‌رسید.

 تعداد تست‌هایم در روزهای مختلف متفاوت بود ولی سعی می‌کردم هیچ روزی بدون تست نماند و این روند تست زنی من در اوایل تابستان که آشنایی با کنکور نداشتم کمتر بود ولی در نیمه‌ دوم مرداد و شهریور خیلی بیشتر شد و در مهر و آبان و آذر شاید به اوج خودش رسید و در نیمه دوم اسفند و عید و اردیبهشت و دوران جمع‌بندی انگار اصلا بمب تستی بود. در دوران شاید مثلا روزی بود در عید که ۲۰۰ تا ۳۰۰ تست می‌زدم و روزی بود که به طور عادی مثلا بیست تست می‌زدم. در کل این بستگی به روز و ایام دارد که ایام جمع‌بندی باشد خوب قطعا باید تعداد زیادتری تست کار شود ولی اگر ایام عادی باشد و در دورانی باشد که ما در حال مطالعه و تثبیت مطالب هستیم، آن تعداد تست به حداقل خودش می‌رسد.


برنامه شما بعد از امتحانات نیم‌سال اول و شرکت در کنکور دی ماه، چه تغییراتی داشت؟

من در ماه‌های آبان و آذر بیشتر مشکلم در همان درس‌های دوازدهم بود یعنی خیلی با آنها چالش داشتم ولی از شروع بهمن و با پایان یافتن کنکور دی بدون وقفه از فردای آن روز خیلی جدی شروع کردم به درس خواندن. یعنی خوب یادم می‌آید ما کنکور را شرکت کردیم و من عصر و شب را استراحت کردن اختصاص دادم و دقیقا مثل یک آزمون کانون بود که از روز بعدش جدی‌تر به درس خواندن کردم. تغییراتی که در برنامه‌ام ایجاد شد، این بود که بیشتر تست زدم و ساعت مطالعه‌ام را زیادتر کردم و به درس تاریخ و جغرافیا بیشتر اهمیت دادم، چون در این درس سبک سوالات هم نسبت به سال قبل خیلی فرق کرده است.

یکی دیگر از این کارهایم این بود که سبک درس خواندنم را کمی تغییر دادم. قبلا با وسواس درس می‌خواندم. مثلا برای درسی مثل فلسفه و منطق روی متن کتاب تمرکز می‌کردم و سعی می‌کردم کلمه کلمه این کتاب برایم مهم باشد. سعی کردم که عروض را سمایی کار کنم و از حالت کتابی بیرون آوردم و سعی کردم که شیرینی این ادبیات را با آن سماعی بودنش بیشتر کنم. در کل کارهایی که حذف کردم کلمه‌ای خواندن و ساعات مطالعه پایین بود.

یکی از چالش‌هایی که برایم پیش آمد و مهم‌ترین چالش برای کنکورها و به ویژه آنهایی که از تابستان شروع می‌کنند، خستگی است که از الان سراغ فرد می‌آید و شاید بتوانم بگویم که نزدیک عید به اوج خودش می‌رسد.

خوب یک مورد طبیعی هم هست. به نظر من که مثل یک ماراتن است که هر فردی بیشتر بدود قطعا موفق‌تر است.

خوب این کار هم خیلی سخت است، دانش آموز از تابستان تا الان درس خوانده، از تفریحاتش، از کارهای لذت‌بخشش چشم پوشی کرده و درس می‌خواند و این ایجاد خستگی روند طبیعی است. داشتن تفریح سالم و مفید راه‌حل آن است. مثلا من یادم می‌آید سعی می‌کردم که در این ایام جمعه‌ها یا پنجشنبه شب‌ها با دوستان بیرون یا مسجد بروم، قدم بزنم یا سالن فوتبال بروم که با این کارها سعی می‌کردم که این خستگی را از خودم دور کنم. ولی باید بگویم این خستگی در این ایام است، وگرنه بعد از عید و در اردی‌بهشت دوباره یک کنکوری به طور جدی‌تر شروع به درس خواندن می‌کند.

پیشنهاد من این است که مثلا فقط روز اول عید استراحت بکنند و در بقیه روزها سعی کنند که از ایام نهایت استفاده را ببرند.

در سال یازدهم می‌گفتند که دوران طلایی نوروز، ولی من درک درستی از آن نداشتم، وقتی سال دوازدهم شدم، متوجه شدم واقعا یک دوره طلایی است که اگر استفاده نمی‌کردم خیلی به ضررم تمام می‌شد.



برنامه شما در دوران طلایی نوروز چگونه بود؟

 من در این دوره اصلا تفریح نداشتم، فقط روز اول عید ساعت مطالعه‌ام را به حداقل رساندم و سعی کردم که با خانواده‌‌ام باشم ولی از فردا شروع کردم به درس خواندن.

آزمون ۷فروردین که جمع‌بندی کل دروس پایه است و قبل از آن یک فرجه ۱۶-۱۷روزه برای مطالعه مباحث این آزمون داریم، من سعی کردم دروسی مثل جامعه‌شناسی و تاریخ را مرور کنم. ولی دروسی مثل ریاضی و علوم و فنون و فلسفه و منطق را با تست مرور کردم‌. یعنی در آن دوره‌ای که در سوال قبل هم گفتم، روزی بود ۳۰۰-۴۰۰ تست می‌زدم، اینطوری بود که در برنامه صبح مرور سه درس عربی را داشتم و حدود ۴۰تست می‌زدم و مجدد روز بعد، سه درس بعدی را با حدود ۴۰تست مرور می‌کردم و این برنامه را برای بقیه درس‌ها هم اجرا کردم و ادامه دادم.

موضوعاتی مثل دید و بازدید عید و حتی خرید عید می‌تواند باعث پرش ذهنی دانش‌آموزان بشود. اگر کسی می‌خواهد موفق شود و به نتیجه مطلوب برسد باید در عید درس بخواند.

به قول حافظ که می‌فرماید:

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم 

سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم نخور 

یعنی اگر ما می‌خواهیم به هدفمان برسیم این خارهای بیابان کنکور نباید اذیت‌مان بکند.

پیشنهاد می‌کنم از ایام عید بهترین استفاده را ببرید، مخصوصا که کنکور فرهنگیان و کنکور اول در اردیبهشت ماه است، دوران جمع‌بندی خوبی برای پایه هست و بعد از آزمون ۷فروردین تا آزمون بعدی دانش‌آموزان می‌توانند به جمع‌بندی پایه دوازدهم بپردازند.



در دوران کنکور چه چالش‌هایی داشتید که توانستید آنها را رفع کنید؟

 سال کنکور یک سال پر از فراز و نشیب است، و فرصت‌ها مثل ابر می‌‌گذرد ولی عاقل کسی است که از این فرصت‌ها خوب استفاده کند و موضوعی که هست این است که این فرصت‌ها با چالش نیز همراه است و باید هر فردی یک راه‌حل مفید برای آن پیدا کند.

مهم‌ترین چالش من در سال کنکور همان خستگی بود که از نیمه بهمن تا اوایل عید در من بود و سعی می‌کردم که در این ایام به صورت هفتگی یک برنامه فوتبال یا شنا در برنامه‌ام داشته باشم یا پیاده‌روی داشته باشم و به هدفم فکر کنم و سعی می‌کردم که هدفم را روی یک برگه کوچک یادداشت بکنم.

به نظرم با اینگونه کارها باید دانش‌آموزان این چالش را رفع کنند، خوب سخت است ولی این ایام که خستگی سراغ‌شان می‌رود باید تحمل کنند، اگر می‌خواهند موفق شوند باید تحمل کنند ولی باید راه‌حل مناسب خود را پیدا کنند.

یک چالش دیگر من در ایام امتحانات خرداد بود که ما اولین امتحان را که دادیم، خوب سطح امتحانات خیلی سخت‌تر شده بود و من در آن ایام خیلی استرس کشیدم ولی سعی کردم مدیریت کنم و با فشرده درس خواندن آن دوره را طی کنم ولی خوب بعضی وقت‌ها هم می‌شد که در این امتحانات نتایج مطلوب را نمی‌گرفتم. مثل سلامت و بهداشت و احکام که نمره خوبی نگرفتم ولی سعی کردم چون فاصله‌ی کمی بین امتحانات نهایی و کنکور بود، روحیه‌ام را حفظ کنم.


در مورد روش‌های ویژه درس خواندن‌تان در دروس چالشی رشته خود بگویید.

من برای عربی شیوه‌ی خودم را درست کرده بودم که به نظرم خیلی جالب بود. 

ابتدا درسنامه‌ی کتاب و درسنامه کتاب‌های کمک آموزشی مختلف را می‌خواندم و به خودم می‌گفتم که تو باید کل مطالب را در نصف یک برگه سفید بنویسی و این دست‌نوشته‌ها را در زمان‌های مرده مثل مسیر رفت و آمد مدرسه مرور می‌کردم و این باعث می‌شد که تمام نکات ریز و جزئی در ذهنم باشد.

در درس فلسفه و منطق یک راه کار خوب این است که از حالت حفظی خارج و به حالت کاربردی مطالعه شود.

به نظرم سخت‌ترین درس رشته انسانی همین درس فلسفه و منطق است و در مطالعه آن باید خط به خط کتاب درسی مورد سوال قرار گیرد.

برای علوم و فنون هم مطالعه مبحث‌محور مفید خواهد بود. پیشنهاد می‌کنم به بحث قرابت معنایی خیلی اهمیت بدهند. مفهوم تک تک بیت‌های کتاب را باید بلد باشند و به صورت روتین هرشب کار کنند. مبحث آرایه هم به همین روش است.

تاریخ ادبیات هم بیشتر حفظی است.

عروض هم بهتر است به صورت سماعی کار شود.

من در سال یازدهم در جلسات اسکای روم که با نفرات برتر برگزار می‌شد، شرکت می‌کردم. در یکی از این جلسات پیشنهاد دادند که هر شب یک بیت شعر انتخاب کرده و آن را سماعی کار کنید. 

عروض سماعی نیاز به آموزش خاصی ندارد فقط باید مصراع اول را بخوانید و به جای اینکه مصراع دوم وزنش شعر را بگویید. این مهارت نیاز به تمرین و ممارست دارد.

 

سخن آخر...

من در سال کنکور به یک مثلث فکر می‌کردم، یعنی می‌گفتم موفقیت در کنکور محصور بین سه ضلع یک مثلث است، اراده‌، تلاش و استفاده‌ی درست از زمان.

باید حواس‌مان باشد که :

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی

تا شب نرود صبح پدیدار نباشد

یعنی اگر می‌خواهید در کنکور موفق بشوید، پس از تک تک لحظه‌های‌تان استفاده کنید. اراده و تلاش‌تان را به رخ خودتان بکشید و با خودتان مبارزه کنید تا به آن موفقیت و هدفی که دارید برسید.

   

Menu