گفتگوی کاظم قلم‌چی با محمد قانع رتبه 2 تجربی کشور سال 1402

گفتگوی کاظم قلم‌چی با محمد قانع رتبه 2 تجربی کشور سال 1402- یزد

گفتگوی کاظم قلم‌چی با محمد قانع رتبه 2 تجربی کشور سال 1402


محمد قانع در یک نگاه :

نام شهر : یزد

رتبه ۲ کشوری و ۱ منطقه ۲ تجربی  

سال‌های حضور در کانون : ‌2 سال (یازدهم، دوازدهم)

میانگین تراز : 8439

نام مدرسه : شهید صدوقی

شغل و تحصیلات مادر :  بازنشسته فرهنگی ، لیسانس

شغل و تحصیلات پدر : بازنشسته فرهنگی ، لیسانس

درصدهای کنکور دی 1401:

ریاضی:  83%      فیزیک:  100%     شیمی:  77%     زیست:  78%    زمین:  82%


پیاده‌سازی متن : مهزاد حسنی مقدم


شما اشاره کردید که من درگیر حواشی نمی‌شدم. می‌توانید توضیح بدهید که منظورتان چیست؟ 

یکی از اشتباهات خیلی بزرگی که دانش آموزان انجام می‌دهند و خواهند داد؛ متاسفانه این است که خیلی درگیر حواشی پیرامون خود می‌شوند. یعنی اینکه هنگام درس خواندن فکرشان هزار جا باشد. ممکن است حتی فکر خانواده باشند، فکر جامعه باشند. سعی کنند موقع درس، تمرکزشان روی خود آن مطلب درسی باشد.  


شما یک موضوع سختی هم گفتید. گفتید کاری به کار بقیه نداشتم. منظورتون از بقیه، بقیه دانش آموزان چیکار می‌کنند؟ رتبه شان چند می‌شود؟ منظورتان این است؟ کار خیلی سختی است؟ 

بله، واقعا کار خیلی سختی است. کار نداشته باشند حالا بقیه چه نتیجه‌ای می‌گیرند. سعی کنند از این نکته کمک بگیرند ولی اینکه حسادت یا غبطه بخورند، این جور چیزی به نظر من خوب نیست.

غبطه خوبه، حسود نباشند؟  

غبطه هم اگر زیاد باشد خوب نیست.


یعنی آن هم یواش یواش به درگیری ذهن می‌رسد. خیلی عالی؛ این کار سختی هم است گفتنش آسان است اما عمل کردنش اینکه آدم حسود نباشد و به دیگران کاری نداشته باشد، کار سختی است. 

یزد یک جور سمبل سخت کوشی در کشور ماست. شما می‌توانید راجع به این قضیه توضیحی بدهید؟  

بله، مردم دیار یزد از سال‌های پیش شاید سده‌های پیش مردم سخت کوشی بودند. با توجه به اینکه امکانات الان نبود و شرایط آب و هوایی خوبی نداشت، مردم معمولا با سخت کوشی تلاش می‌کردند که کمبودها را جبران کنند.


شما رتبه ۱ منطقه ۲ و رتبه ۲ کشوری هستید. چقدر خودت را باهوش می‌دانی و چقدر خودت را سخت کوش می‌دانی؟ چه درصدی از این دو را برای خود متصور هستی؟ 

درصدی برایش متصور نیستم. مسلما استعداد و هوش زمینه‌ای وجود دارد ولی من بیشتر و بیشتر این رتبه را نتیجه ی سخت کوشی می‌دانم، چون خیلی افرادی هستند که هوشش را دارند ولی متاسفانه سخت کوش نیستند.


شما چقدر زحمت می‌کشیدید و اگر یک زمانی شکست می‌خوردید تاب‌آوری داشتید یا خیر؟

resilience یا تاب‌آوری یعنی آدم شکست می‌خورد یا زمین می‌خورد بتواند بلند شود و ادامه دهد.

مسلما تلاش زیادی باید برای نتیجه گیری خوب انجام بشود، اما در مورد شکست، هرکسی ممکن نه قطعا در این دوران ، در آزمون‌هایی نتیجه دلخواه را نمی‌گیرد. حتی در زندگی واقعی هم همین طور است، شکست وجود دارد.

برای شما بدترین رتبه چه بود و چطور خود را بازیابی می‌کردید و می‌توانستید خود را مدیریت کنید؟  

من هم نتایج نامطلوبی داشتم. مثلا آزمونی رتبه‌ام ۱۷شد.  


حالا ۱۷ شده بودی بعضی‌ها ممکن است بگویند ایشان می‌گویند ۱۷ شدم بد شدم. ما آرزو می‌کنیم ۱۷ بشویم! ولی خوب نسبت به آزمون‌های قبلی خودت می‌سنجی. معمولا رتبه‌هاتون چند بود؟  

معمولا ۱ ، ۲ ، ۳ یا ۴  

پس یک دفعه ۱۷ شدی برای شما شوک بود. بچه‌ها باید توجه کنند هرکسی نسبت به جایگاه خودش نتیجه بد می‌گیرد و بعد چه واکنشی داشتید؟  

شاید در حد نیم تا 1ساعت بعد از نتایج آزمون روحیه خودم را از دست می‌دادم ولی سریع خودم را با یک انگیزه بیشتر و ساعت مطالعه بیشتر برای جبرانش راضی می‌کردم. 


از چه سالی محمد قانع، محمد قانع شد؟ منظورم محمد قانع خوداتکا است و اینکه پدر و مادرش به او نگویند چه کاری را انجام بده، چه کاری را انجام نده و خودش را مدیریت کند؟ از کلاس چندم به این هویت مستقل رسیدی؟

بیشترین سهم آن فکر کنم کلاس ششم بود که سعی کردم برای آزمون تیزهوشان مطالعه بیشتری کنم. از آنجا بود که دیگر روی پای خودم ایستادم و خودم تلاش کردم. 


چقدر پدر و مادرت به شما اعتماد می‌کردند؟  

از نظر درسی کاملا به من اعتماد داشتند. 


از چه زمانی پدر و مادرت دیگر این صحبت‌ها را نکردند و گفتند محمد قانع به این بلوغ فکری رسیده است؟  

مسلما خانواده‌ها به خاطر نگرانی این صحبت‌ها را دارند ولی در مورد من زیاد نبود چون نتایج من را می‌دیدند و اگر نتایج خوبی هم نبود می‌دانستند به خاطر کم کاری نیست بلکه بیشتر به دلیل استرس بوده و سعی می‌کردند به من امید و انگیزه بدهند.  


پدر و مادرت بیشتر مهربان بودند یا جدی؟  

بیشتر مهربان بودند. 


هر دو مهربان بودند؟ معمولا یکی از پدر یا مادر جدی و دیگری مهربان هستند؟  

خودم جدی بودم.


خودت به اندازه کافی جدی بودی! جدیت شما را می‌دیدند و می‌گفتند به شما کمک کنند. 


شما چند ساعت مطالعه می‌کردی؟  

اگر بخواهم تقسیم بندی زمانی انجام بدهم؛ ابتدای دهم که هنوز وارد فاز کنکوری نشده بودم شاید حداکثر ۸ ساعت بود. اما بعد از عید دهم و یازدهم به ۱۰ تا ۱۲ ساعت هم می‌رسید با توجه به اینکه مدرسه‌ها آنلاین بود. 


موقعی که مدرسه می‌رفتی، چقدر فرصت مطالعه داشتی؟  

این را هم در ادامه قبلی بگویم که یازدهم بیشتر شد حتی در تابستان یازدهم به ۱۴ ساعت هم می‌رسید و دوازدهم که مدرسه حضوری شد کمتر شد و به ۷ ، ۸ ساعت رسید.  


جالبه؛ در مورد شما در دهم و یازدهم ساعت مطالعه بیشتر بود و در دوازدهم کمتر شد!  

دلیلش این بود که من در سال یازدهم، همه دروس دوازدهم را تمام کردم و دیگر دوازدهم فقط مرور بود.  


خودآموزی کرده بودید یا کلاس رفتید؟  

خودآموزی با کتاب و آزمون  


از چه زمانی خودآموزی می‌کردی؟ از دبستان؟  

از پایه ششم  


شغل و تحصیلات پدر و مادر خود را می‌گویید؟  

هر دو فرهنگی بازنشسته بودند و این درس‌خوان بودن پدر و مادرم برای من کمک خیلی خوبی بود.  


شما قبل از دبستان چه چیزهایی را بلد بودید که پدر و مادرتان به شما یاد داده بودند؟

مسلما در خواندن و نوشتن به من کمک کرده بودند.  


قبل از دبستان حروف الفبا را بلد بودی؟ می‌توانستی یک کتاب ساده را بخوانی؟   

بله، کتاب داستان ساده و بچگانه را می‌توانستم بخوانم.


جمع و تفریق اعداد یک رقمی را بلد بودی؟

بله  


اولین کتابی که خودت به طور مستقل خواندی، یادت می‌آید؟  

کتاب داستان بود و کلاس اول بودم.


امسال کنکور تغییرات زیادی کرد. شما کنکور دی و تیر را چطور تلفیق کردی؟ ظاهرا چون درس‌ها را زودتر تمام کردی، برای کنکور دی مشکلی نداشتی؟  

بله، مسلما کنکور دی برایم نتیجه خیلی خوبی بود ولی علاوه بر نتیجه، توانستم از آن درس بگیرم که مثلا باید روی درس زیست شناسی کارهای بیشتری انجام دهم که نقطه ضعف من در کنکور دی بود. برای همین برای کنکور تیر تصمیم گرفتم این درس‌ها را بیشتر تقویت کنم و مسلما هرچه زمان بگذرد، همه ی دروس ارتقای بیشتری پیدا می‌کنند.


درسی بود که روشت را تغییر بدهی و آن تغییر باعث پیشرفت جهشی شما بشود؟  

دقیقا همین درس زیست شناسی را  که گفتم.  


قبلا چیکار می‌کردی؟ بعدا چیکار کردی؟  

موضوعی که خیلی‌ها درگیر آن می‌شوند این است که سراغ سوال‌هایی می‌روند که بیش از اندازه سخت هستند. سوالاتی که اصلا در فاز کنکور نیستند و بیشتر برای رد گم کردن هستند. برای همین من بعد از کنکور دی سراغ آزمون‌ها و منابع خوب رفتم که نتیجه‌ام بهتر شود که دقیقا همین اتفاق افتاد.  


نسبت روخوانی کتاب و تست زدن برای شما چطور بود؟  چند درصد؟

دهم و یازدهم چون مطالعه اولیه داشتم. مسلما سعی کردم تست زیادی بزنم و در کنارش مرور هم داشتم. ۳۰ درصد مرور کتاب و ۷۰ درصد تست  


می دانید این اعداد استاندارد بین المللی است. شما بدون اینکه بدانید طبق نسبت نرمال رفتار کردید. یک تحقیق بین المللی توی دنیا، نرمال روش بازیابی نخبگان ۳۰ به ۷۰ است. بعضی‌ها ۱۰ به ۹۰ هم هستند. درصد شما میانگین درصد نخبگان است. خوب ادامه دهید...  

برای دوازدهم چون مقطع جدیدی برایم بود؛ شیوه ی خاصی که داشتم این بود: همه نکات مهمی که در کتاب‌ها و آزمون‌ها می‌دیدم در کتاب و جزوه خودم یادداشت می‌کردم و این‌ها را به عنوان یک منبع خوب داشتم و مسلما سال دوازدهم این درصد مرور و تکرار بیشتر شد.  


ببینید بعضی‌ها اینقدر یادداشت می‌نویسند که خود آن هم نمی‌رسند بخوانند. نسبت یادداشت‌هایی که می‌نوشتید چطور بود؟ آیا می‌رسیدید همه را بخوانید؟  

یک نکته‌ای بود که من همه را با مداد می‌نوشتم و نکاتی که قبلا وارد ذهنم شده بود و کامل مسلط شده بودم را پاک می‌کردم.  


چه جالب! این شد روش محمد قانع. با مداد حاشیه کتاب یادداشت می‌کردید و بعد هم پاک می‌کردید. آیا می‌شد نگاه کنید، جایش مانده باشد، ولی یادتان نیاید؟  

بعضی‌ها اینقدر مرور شده بود که حتی جای پاک را می‌دیدم می‌دانستم چی نوشته بود. معمولا نکات توی ذهنم می‌رفت و توی چند تا آزمون هم می‌دیدم برای همین کامل مسلط می‌شدم.  


آقای قانع کجا شبیه بقیه درس می‌خواندید و کجاها متفاوت؟ چون آدم‌ها یکسره شبیه یا یکسره و تماما متفاوت نیستند. الان البته چند تا را گفتید.  

شباهت : مسلما همه ی کسانی که نتیجه می گیرند آنهایی هستند که تلاش و سخت کوشی زیاد و ساعت مطالعه بالایی دارند. یک واقعیتی است که نمی‌توان با ساعت مطالعه پایین نتیجه خیلی خوبی کسب کرد.  


شما به باهوش بودن خودتان پز هم می‌دادید؟  

خیر، هیچ وقت، خودم را باهوش نمی‌دانم.


بیشتر سخت کوش می‌دانید؟  

بیشتر سخت کوش می‌دانم. این یک سری نکات اشتراک بود. یک سری نکات متفاوت همین شیوه‌های مطالعه مثل پاک کردن نکته‌ها بود. شیوه‌هایی که خود دانش آموز در گذر زمان به آن می‌رسد.  


مثال بزنید.  

همین پاک کردن نکته‌ها و یا نکته دیگری که مثلا من انجام می‌دادم این بود که خیلی‌ها می‌آیند تست‌ها را نشاندار می‌کنند؛ من با این کار مخالف بودم. نکته تست را در جزوه می‌نوشتم. چون یک واقعیتی است و من در مصاحبه رتبه برترها خواندم: شاید حوصله و وقت آن نباشد که آدم بتواند همه تست‌های نشاندار خودش را دوباره بزند. چون تعداد آنها خیلی زیاد است. سعی می‌کردم از آن تست‌ها نکته برداری کنم و اگر تست خیلی مهم باشد که نتوانم نکته آن را بنویسم، خود تست را در جزوه خودم می‌نوشتم تا اطمینان داشته باشم همیشه نکته‌ها را مرور کنم.  


آدم عمیقی هستید؟ زیاد فکر می‌کنید؟ کتاب می‌خوانید؟ زیاد با پدر و مادر گفتگو می‌کنید؟ این داستان عمیق بودن از کجا می‌آید؟ 

بله، بیشتر تفکر خودم است. در دوران کنکور زیاد فرصت تفکر نیست و بیشتر باید روی درس تمرکز کرد اما قبل از آن خیلی در مورد اتفاقات پیرامون زندگی خودم، در مورد آینده، جامعه، همه چیز همیشه تفکر داشتم.  


آینده‌ات چطور است؟  

یک اعتقادی دارم این است که اگر انسان علاقه داشته باشد و سخت کوش باشد اطمینان داشته باشد که خدا کمکش می‌کند و به نتیجه‌ای که دوست دارد می‌رسد.  


غیر از زمینه‌های درسی در زمینه‌های دیگر اوضاع شما چطور است؟  

فضای مجازی قبل از دوران کنکور زیاد فعالیت داشتم. دوران کنکور مسلما کمتر شد. من شدیدا به درس زیست و منابع دانشگاهی علاقه داشتم. از کتاب فیزیولوژی گایتون و آناتومی استفاده می‌کردم. در مورد فضای مجازی بیشتر برای ارتباط با دوستان بود نه اینکه درگیر چیزهای دیگر شوم و وقتم را هدر بدهم. در مورد فعالیت‌های خارج از درس به برنامه نویسی، فتوشاپ و گرافیک علاقه داشتم و کارهای مختلفی انجام دادم تا تک بعدی نباشم. 


شما گفتید با دوستان دوست بودید ولی در عین حال خیلی سرک نمی‌کشید. داستان چه جوری بود؟  

اتفاقا با دوستانم خیلی صمیمی بودم ولی این جور نبود که حالا درگیر مسایل خصوصی همدیگر شویم. بیشتر دوستانه باهم معاشرت داشتیم.  


با فامیل، خانواده، پدر و مادر رابطه‌تان چطور است؟  

رابطه خوبی داریم.


نکته‌ای است که بخواهید تکمیل کنید؟  

مهم‌ترین نکته‌ای که دانش آموز باید در دوران کنکور به آن توجه کند این است که امید و انگیزه‌اش را از دست ندهد خیلی اتفاقات بد و ناراحت کننده ممکن است اتفاق بیافتد.  


در مورد شما که بچه‌ها این طور فکر نمی‌کنند. می‌گویند:«من هم 1 بودم امیدم را از دست نمی‌دادم.»

خب من هم اولش 1 نبودم.  


راستی در سال ۱۳۸۶ از نوید نادری، علی عادل‌زاده و شهرام رحیمی سه نفر  رتبه‌های 1 کشور در سال ۱۳۸۶ پرسیدم: شما مایوس شدید؟ هر سه نفر گفتند مایوس شدیم. حالا یادم اومد. 

شما در طول درس خواندن مایوس شدید؟ چه زمانی؟  

بله، بیشتر به خاطر نتایج نامطلوبی بود که در آزمون‌ها کسب می‌کردم.  


دچار یاس فلسفی می‌شدید؟  

زیاد نه، چون گفتم زیاد خودم را درگیرش نمی‌کردم. بیشتر سعی می‌کردم با خواندن درس دوباره ذهن خودم را از آنر موضوع ناراحت کننده پرت کنم.  


یعنی تکنیکش را هم بلد بودی؟ یک بار دیگر بگو چیکار می‌کردی؟  

سعی می‌کردم با مطالعه بیشتر، ذهنم را از آن افکار ناراحت کننده دور کنم و تمرکزم روی درس باشد.  


این آزمون دادن چقدر به شما هیجان و انگیزه می‌داد تا از رخوت و سستی بیرون بیایید؟  

اگر آزمون نباشد، اگر دانش آموز برنامه ریزی مداوم نداشته باشد، مسلما ذهنش عادت به درس خواندن و تلاش ندارد. اگر آزمون نباشد و اگر انسان خودش را نسنجد، نمی‌تواند نتیجه خوبی کسب کند.  


آقای محمد قانع دوست دارید چند سال بعد این مصاحبه را دوباره گوش کنی؟  

دوست دارم وقتی که احساس کردم دردی از جامعه دوا شده باشد. جان یک آدم را نجات داده باشم.  


پس دوست داری پزشک بشوید؟  تخصص و فوق تخصص؟  

بله، هنوز خیلی زود است که درباره‌اش فکر کنم ولی تخصص‌های زیادی علاقه دارم. مثل قلب یا مغز و اعصاب، البته رشته‌های زیادی هست.


برای مشاهده سایر مصاحبه‌های کاظم قلم‌چی با رتبه‌های برتر کلیک کنید

 

فایل های ضمیمه

Menu