گفت و گو با محمدحسین عبدالهی دانش آموز برتر دوازدهم تجربی
تابستان امسال پُرکارتر خواهم بود
محمد حسین عبدالهی در یک نگاه:
دانشآموز دوازدهم تجربی، کنکوری 1403
نام مدرسه: دبیرستانِ تیزهوشان شهید بهشتیِ تنکابن
پدر و مادر هر دو فرهنگی و خواهر دانشجوی پزشکی دانشگاه گیلان
از سابقه حضورتان در کانون بفرمایید:
سال پنجم دبستان به کانون آمدم و بعد از پایان سال ششم با یک وقفه دوباره از سال دهم در آزمونها شرکت کردم. مشوق من خواهرم بود که خودشان سالها عضو قکانون بودند و این راه را رفته بودند. وقتی سال پنجم ثبتنام شدم خودم در همان زمان دوستان و همکلاسیهایم را به دنبال خودم به کانون کشاندم. همان دو سال باعث شده بود تا بتوانم یک برنامه منسجم را اجرا کنم و وارد مدرسه تیزهوشان شوم. در این سالها، آزمونها بالا و پایینهای فراوانی داشت ولی من از افتهای مقطعی خسته نمیشدم و از اشکالاتم درس می گرفتم و بلند میشدم و ادامه میدادم.
با چه ترازی شروع کردی و به کجا رسیدی؟
ترازم در همان دوره ابتدایی با ۶۸۰۰ شروع شد و حالا در پایان سال یازدهم به ۷۴۰۰ رسیده است. بخشی از سالهای دوره متوسطه اول که مصادف با کرونا شده بود من همچنان رابطهام را با کانون از دست ندادم زیرا میدانستم مسیر موفقیت من از طریق کانون خواهد گذشت.
آیا در این سالها به جز موفقیت درسی، موقعیتهای خوب غیر درسی هم داشتید؟
من به ورزش والیبال علاقهمندم و خیلی دنبالش میکردم و البته در مسابقات شهری هم به موفقیتهایی رسیدم اگرچه مدتی است از ورزش دور شدهام ولی با ورود به دانشگاه حتما به علاقهام توجه خواهم کرد.
از سال نهم، باردیگر تصمیم گرفتی سوار قطار کانون بشوی. کانون چه جاذبهای برایت داشته و در این سالها به تو چه چیزی داده است؟
بزرگترین دستاورد برای من نظمی است که به زندگیم بخشیده، نه تنها نظم درسی، بلکه کانون به من یاد داد چگونه از بینظمیهای زندگیم فاصله بگیرم درواقع بازههای دو هفتهایِ برنامهریزی، پایههای اصلیِ یک بنای مطالعاتیِ محکم برای من بوده است.
وقتی از برنامه صحبت میکنید نخست یک برگ برنامه راهبردی در ذهن تصویر میشود در پس این چند صفحه جدولِ حاوی تیترهای کتاب درسی. شما چه میبینی؟
من برنامه را به صورت کاغذی و هم به صورت pdf در لپ تابم دارم تا همیشه جلوی چشمم باشد. خودم را موظف میدانم مطالعهی برنامه راهبردی را بخشی از برنامه مطالعاتیِ درسیام به حساب آورم. تمرکز و تکرارهایی را که در ماههای پیش رو برای من به تصویر میکشد و به من خاطر جمعی میبخشد، بسیار ارزشمند میدانم.
این باور، احترام شما را به خرد جمعیِ یک برنامهریزی آموزشی نشان میدهد سوال من این است که با وجود یک برنامه هفتگی در مدرسه، آیا سال گذشته در اجرای برنامه راهبردی کانون دچار دوگانگی نشدید؟
سالهای قبل به ندرت بین برنامه مدرسه و کانون تداخل پیش میآمد و اتفاقا معلمهای مدرسه ما خیلی با کانون همراهی داشتند. من با توجه به نگاه مدرسه در رسیدن به اهدافش و توجه و دقتی که در کانون به میانگین جامعه دانشآموزان دارند، سعی کردم با شخصیسازی بین برنامه مدرسه و کانون یگانگی ایجاد کنم.
حالا در بدو ورود به سال دوازدهم باید به انطباق برنامه مدرسه و کانون خوب فکر کنی!
مدرسه ما دوازدهم را شروع کرده و به خاطر کنکور اردیبهشتماه فعلا روی دوازدهم دارند هدفگذاری میکنند، به قول شما احساس میکنندکه امسال این دوگانگی شاید بیشتر پیش بیاید. کانون تمرکزش روی پایه و اجباری است و دوازدهم را با ریتم کُند پیش میبرد که البته اختیاریش کرده است. البته این درخواست بچههای مدرسه بوده که دهم و یازدهم را خوب جمع کردهاند، پس تمرکز اصلی مدرسه روی دوازدهم باشد. فکر میکنم باید همچنانکه مدرسه میروم و در آزمونها شرکت میکنم، بخشی از تصمیمات را در بطن کار و روزهای پیش رو خواهم گرفت!
شما پاسخ عاقلانهای دادید که در شهرهای مختلف بر برنامه شخصی دانشآموزان تاثیر میگذارد. کانون به اتکای آمار و تجربهاش، دقیقا با تدوین یک برنامه اجرایی که منافع اکثریت جامعه دانشآموزی را مد نظر داشته عمل میکند.
من روی هر دو وقت میگذارم چون دهم و یازدهم را در سالهای خودش بستم ولی الان تمرکزم روی دوازدهم خواهد بود.
تجربه سال پیش چه بود؟
پارسال تابستان ریتم آموزش تند نبود و من نگاه به گذشته (سال دهم ) و سال یازدهم را با بیشترین انطباق پیش بردم.
اگر تابستانهای قبل درس نمیخواندید چه میشد؟
تعطیلی مدارس در تابستان باعث میشود برنامه نداشته باشیم و وقفه در آموزش برای برگشت دوباره در پاییز، کار را سخت خواهد کرد. در عوض پیوستگی با آزمونها در تابستان ضمانت میکند که قرار نیست چیزی از یادمان برود و سطح آمادگی ما حفظ شود.
تاثیر برنامه تابستان چی بود؟
تا آبان و آذر گذشته، تحت تاثیر فعالیت تابستان، ترازهایم بالا بود. کنکور خود برانگیزاننده است و باید بیشتر به برنامهریزی وداشتن مناّبع مطالعاتی مطمئن فکر کنم. با ورود به تابستان سال آخر کار جدیتر از همیشه میشود.
از آزمونهای روز جمعه چه تعبیری داری؟
صبح جمعه بعد از آزمون به نوعی کامل شدن یک دوره برنامه مطالعاتیِ دو هفتهای است وتازه وارد دنیای دیگری میشوم. پاسخنامه تشریحی را دانلود میکنم و تازه میفهمم که یک جایی از کتاب را نخواندم یا خوب نفهمیدهام، چه اشتباهاتی کردهام. آدم پس از تحلیل آزمون به این فکر میکند که در درسی که افت داشته و از نتیجه راضی نیست، باید برای دو هفته دیگه و خروج از این وضعیت کاری کرد، یا وضعیت مثبت درسها را چگونه باید حفظ کرد. برای هر دوی اینها باید برنامهریزی دو هفتهای داشت.
درسی بوده که شما را به چالش بکشاند و فکرت رو مشغول کند؟
با اینکه با درس زیست همیشه رابطه خوبی دارم ولی سوالهای زیست بعضا آدم را به چالش میکشاند در حالیکه در حل سوالات فیزیک و ریاضی همیشه آرامش دارم.
با تغییرات کنکور مثلا جایگاه دروس عمومی یا تاثیر سوابق و موضوع ۶۰ و ۴۰ کنکور و امتحان نهایی، به عنوان یک مسئله، چگونه برخورد میکنی؟
من هرگز باورم نمیشد که عمومیها از کنکور حذف شوند به همین دلیل در طول سال یازدهم برای عمومیها وقت گذاشتم و به این روند ادامه میدهم. در طول سال دوازدهم از عمومیها غفلت نخواهم کرد و از پاییز برایش برنامه خواهم داشت.
هدفگذاریتان برای تابستان چیست؟
من سعی میکنم در بازه سهماهه تابستان، بهترینِ خودم را ارتقا بدم. میدانم که تابستان امسال کار سختتری نسبت به پارسال در پیش رو دارم. مصمم هستم برای انجام آن پُرکارترو سختکوشتر باشم.