پروا بهزادنظیف:دوران طلایی نوروز روند مطالعاتی من را تغییر داد

من تابستان قبل از شروع پایه‌ی یازدهم مطالعه برای کنکور را به طور جدی شروع کردم...

پروا بهزادنظیف:دوران طلایی نوروز روند مطالعاتی من را تغییر داد

گفت و گو با پروا بهزادنظیف رتبه‌ی 16 منطقه‌ی 2 تجربی از رشت

122 آزمون، از دهم تا پزشکی دانشگاه تهران

دوران طلایی نوروز روند مطالعاتی من را تغییر داد


پروا بهزادنظیف در یک نگاه:

شهر: رشت (استان گیلان)

مدرسه‌ی دبستان: گیلانه

مدرسه‌ی متوسطه ی اول: استعدادهای درخشان فرزانگان

مدرسه‌ی متوسطه‌ی دوم: استعدادهای درخشان فرزانگان

سال‌های حضور در کانون: از دهم تا دوازدهم تجربی به مدت 3 سال (122 آزمون)

میانگین تراز دوازدهم تجربی: 6907

رتبه: 16 منطقه 2 و 43 کشوری

تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی ارشد مهندسی عمران، مدیرعامل شرکت مهندسی

تحصیلات و شغل مادر: دکترای فیزیولوژی قلب و عروق ورزشی، مدرس دانشگاه


روند مطالعه برای کنکور را از چه سالی و با چه تصمیماتی شروع کردی؟

من تابستان قبل از شروع پایه‌ی یازدهم مطالعه برای کنکور را به طور جدی شروع کردم. دهم که بودم در آزمون‌ها شرکت می‌کردم، تست هم کار می‌کردم، اما تمام زمانم را صرف کنکور و درس‌خواندن نمی کردم. من شطرنج‌باز هستم و به طور حرفه‌ای شطرنج کار می‌کردم. طوری بود که در یک ماه ممکن بود یک هفته به مدرسه نروم و در مسابقات شرکت کنم. با این شرایط تمرکز کاملی روی درس‌هایم نداشتم. فصل تابستان که رسید تصمیم گرفتم تفریحم را داشته باشم، اما هدف اصلی‌ام را مطالعه‌ی درس‌هایم قرار دهم. البته تا پایان یازدهم هنوز شطرنج بازی می‌کردم و در اردوهای تیم ملی هم شرکت می‌کردم، اما با شروع دوازدهم تمام وقتم را صرف درس‌خواندن کردم و از اردو انصراف دادم. 


الان در شطرنج چه جایگاهی داری؟

رنک سه بانوان بزرگسال ایران هستم. 

پس یک دانش آموز فعال و چند بعدی بودی و برای رشد در ابعاد مختلف تلاش کردی.


در کنکور چه درصدهایی کسب کردی؟

ادبیات 94.7، عربی 89، دینی 73، زبان 94

ریاضی 84.5، زیست 76، فیزیک 97، شیمی 82


از عملکردت در کدام درس رضایت بیشتری داشتی؟

من در درس زیست پیشرفت خیلی خوبی را تجربه کردم. در ابتدا در این درس ضعف اساسی داشتم. تابستان قبل از ورود به یازدهم که مطالعه‌ی جدی برای کنکور را شروع کردم در اولین آزمونم زیست را 10 درصد زدم. برای این‌که بتوانم در این درس به شرایط خوبی برسم تغییراتی را در شیوه‌های مطالعه‌ام ایجاد کردم. در مرحله ی اول تصمیم گرفتم پاسخنامه‌ی تست‌ها و آزمون‌ها را به طور کامل و دقیق بخوانم و نکات را یاد بگیرم. این تصمیم تا حدی باعث افزایش درصدهایم شد. مرحله‌ی بعدی این تصمیم بود که متن کتاب را با دقت بیشتری مورد مطالعه قرار دادم. تصمیم بعدی هم این بود که تنوع تستی را تا حد زیادی افزایش دادم. اوایل برای این که به درصد 50 یا 60 برسم، تست‌های یک منبع را چندین بار کار می‌کردم تا بتوانم با مرور زیاد، نکات مهم را به خوبی یاد بگیرم و در ذهن تثبیت کنم. از یک جایی به بعد برای این که بتوانم نظر طراحان مختلف را ببینم تصمیم گرفتم از روی چندین منبع مختلف تست کار کنم. در نهایت هم به جز آزمون‌های کانون آزمون‌های موسسات دیگر را بررسی می‌کردم تا با طراحی تست‌های آزمون‌های مختلف خودم را مورد ارزیابی قرار دهم. کتاب‌ها ایده‌های خوبی در طراحی تست دارند، اما آزمون‌ها تست‌های به روزتر و چالشی‌تری را در خود جای داده بودند. از آزمون‌های سال های گذشته‌ی کانون و کتاب‌های سه سطحی هم برای درس زیست استفاده می‌کردم. 


روشت برای مطالعه و یادگیری درس شیمی چگونه بود؟

به نظرم در بخش حفظی مفهومی اگر دانش‌آموزان کتاب درسی را با دقت مطالعه کنند می‌توانند نتیجه‌ی خوبی در کنکور بگیرند. این بخش مسائل است که ممکن است برای دانش‌آموزان چالش برانگیز باشد. من تابستان قبل از ورود به دوازدهم با توجه به مفاهیمی که بلد بودم، زمان زیادی برای تسلط بر مسائل شیمی صرف کردم. به این هدف هم رسیدم. در طول سال تحصیلی هم برای این که این تسلط را از دست ندهم هر شب به صورت روتین، بین 10 تا 15 تست مسئله برای درس شیمی کار می کردم. به مرور تصمیم گرفتم این مسائل را به صورت زمان دار حل کنم. اوایل برای هر مسئله یک دقیقه زمان در نظر می‌گرفتم و اغلب بیش از یک دقیقه زمانم را می‌گرفت. اما با استمرار و پیوستگی توانستم مدیریت زمانم را بهبود ببخشم و در 30 تا 40 ثانیه هر مسئله را به پاسخ نهایی برسانم. تکرار و تمرین سرعت عمل من را افزایش داد. برای درس شیمی هم تست‌های کتاب سه سطحی را کار کردم. 


از نظر تو کتاب‌های سه سطحی چه ویژگی ممتازی داشتند؟

من برای تمام درس‌های اختصاصی از کتاب‌های سه سطحی استفاده کردم. در این کتاب‌ها تست‌هایی از آزمون‌های کانون وجود داشت که درصد پاسخگویی آن‌ها کم بود. بنابراین سطح تست‌ها بسیار عالی بود. زمانی که تصمیم می‌گرفتم یک مبحث را جمع‌بندی کنم، از تست‌های کتاب سه سطحی استفاده می‌کردم تا بتوانم تمام نکات را در کنار  هم ببینم و خودم را به صورت زمان‌دار مورد ارزیابی قرار دهم. 


روشت برای برنامه ریزی به چه صورت بود؟

جمعه‌ها بعد از آزمون، زمانی را به برنامه‌ریزی برای دو هفته‌ی پیش رو اختصاص می‌دادم. تعداد تست‌هایی را که در دو هفته برای هر درس می‌خواستم کار کنم، می‌شمردم و چون نسبت به شرایطم فراشناخت خوبی داشتم، می‌دانستم که برای هر تست تقریباً به چه میزان زمان نیاز دارم. این تست‌ها را در روزهای مختلف تقسیم‌بندی می‌کردم. در برنامه‌ای که برای خودم تنظیم می‌کردم کاملاً مشخص می‌کردم که در طول دو هفته می‌خواهم برای هر درس چقدر زمان صرف کنم. 


دوران طلایی نوروز را چطور برنامه‌ریزی کردی؟

دوران طلایی نوروز برای من دورانی بود که به طور کامل روند مطالعاتی من را تغییر داد. این تغییر در ترازهایم کاملاً مشخص است. از عید به بعد رشد چشمگیری در ترازهای من به وجود آمد. دلیلش هم این بود که برای من دوران طلایی نوروز فرصت خوبی برای جمع بندی مطالب پایه و نیم سال اول دوازدهم بود. برنامه‌ی من مطابق با بودجه‌بندی برنامه راهبردی بود و از روش بازیابی استفاده می‌کردم. از خودم آزمون‌های مبحثی یا جامع می‌گرفتم. درواقع از خودم یک آزمون جامع می‌گرفتم. وقتی ایراداتم در مباحث مختلف مشخص می‌شد از خودم آزمون مبحثی می‌گرفتم. من قبا از شروع دوران عید از خودم کنکور خارج 1400 را گرفتم و با تحلیل، دید خوبی نسبت به شرایطم و کارهایی که باید در دوران طلایی انجام بدهم، پیدا کردم. زمانی که تا آزمون 7 فروردین داشتم زمان محدودی بود و باید نسبت به شرایطم آگاهی خوبی پیدا می‌کردم. اما در آزمون 7 فروردین نتیجه دور از باوری گرفتم


چه اتفاقی در آزمون 7 فروردین افتاد؟

در این آزمون ترازم کاهش شدیدی پیدا کرد و رتبه آزمونم چند برابر رتبه دلخواهم شد. ناامیدی در حال چیره‌شدن بر من بود. احساس می‌کردم در این 3 ماه باقی‌مانده راهی برای جبران نمانده است. نتیجه بد من در این آزمون در حالی اتفاق افتاد که همان‌طور که اشاره کردم، تمام تلاشم برای جمع‌بندی پایه‌ها انجام داده بودم. با مشاورم صحبت کردم و از حالت احساسی به حالت منطقی تغییر رویه دادم. اشکالات آزمون 7 فروردین را به صورت کامل تحلیل کردم و در دفترچه‌ای یادداشت نمودم تا بعد از آزمون جمع‌بندی نیم‌سال اول آن‌ها را رفع کنم.


متوجه چه ایرادات دیگری در آزمون 7 فروردین شدید؟

در این آزمون متوجه اشکال شدیدم در مورد مدیریت زمان شدم. تا آن زمان روش‌های مدیریت زمان را جدی نمی‌گرفتم. با شناخت این ایراد سعی کردم بعد آزمون 7 فروردین آزمون‌های جامع زیادی کار کنم. ابتدا با روش سه روز یک بار جلو رفتم و در انتهای دوران جمع بندی به روش یک روز یک بار آزمون جامع کار می کردم. با این روش در زمینه استراتژی آزمون و زمان‌بندی و مدیریت زمان پیشرفت چشمگیری پیدا کردم. از طرفی با تحلیل و رفع اشکال درست در مباحث یکی یکی ایراداتم را کشف و برطرف کردم. روش بازیابی به جای بازخوانی برایم خیلی مفید واقع شد و این روش مانند مرور عادی حوصله‌ام را سر نمی‌برد. در نهایت من ناامید از نتیجه‌ی آزمون 7 فروردین ، در هر آزمون بعد عید پیشرفت کردم و بهترین آزمونم را در روز کنکور دادم.


تاثیر آزمونهای نوروز بر روند خودت را چگونه توصیف می‌کنی؟

2 آزمون دوران نوروز دید روشنی برای ادامه فروردین و نحوه درست جمع‌بندی به من داد تا بدانم اشکال عمده من در کدام مباحث است. قبل از آن صرفا سعی می‌کردم که کل مباحث را دوره کنم، بدون این‌که برای دوره باید به نقاط ضعف و قوتم در هر مبحث توجه کنم. نکته‌ی طلایی در پیشرفتم بعد آزمون 7 فروردین را مدیون تحلیل آزمون و تنوع کار بر روی آزمون‌های جامع متعدد می‌دانم.


در دوران عید هیچ روزی را تعطیل نکردی؟

روز ابتدای سال در حد یک تا یک و نیم ساعت مسائل شیمی را فقط کار کردم که استمرارم حفظ شود و از فضای درس‌خواندن خارج نشوم. البته ممکن است این تصمیم برای همه مناسب نباشد. این تصمیمی بود که من یک و سیزده فروردین برای خودم گرفتم. 


برای بازیابی از منبع خاصی استفاده کردی؟

کتاب 12 آزمون طرح نو زیست کانون و جمع‌بندی پایه‌ی کانون را در کنار دیگر منابعم استفاده کردم. 

پروا بهزادنظیف:دوران طلایی نوروز روند مطالعاتی من را تغییر داد

تحلیل آزمون‌ها چقدر برایت مهم بود؟

دلیل اصلی رشد تراز دانش‌آموزان را تحلیل صحیح آزمون می‌دانم و به همین دلیل تحلیل برایم خیلی مهم بود. پاسخ‌های اشتباه یا نزده‌ها را اغلب دانش‌آموزان بررسی می‌کنند. اما من هر سوال را از جنبه‌های مختلف بررسی می‌کردم تا بفهمم دلیل اشتباهم بی‌دقتی یا مدیریت نادرست آزمون یا ... بوده است. اگر حل کردن تستی در جلسه‌ی آزمون زمان زیادی از من می‌گرفت در زمان تحلیل علتش را جست‌و‌جو می‌کردم. همه‌ی دلایل را جلوی شماره سوال می‌نوشتم. ممکن بود مبحثی را بلد نباشم یا فراموش کرده باشم. بعد با پشتیبانم مشورت می‌کردم و برای هر مشکلی به دنبال راهکار می‌گشتیم. اگر مبحثی را فراموش می‌کردم، در خلاصه‌نویسی‌هایم یادداشت می‌کردم تا مرور کنم. اگر ایده‌ی تست‌ها برایم جدید بود سعی می‌کردم تست‌های مشابهی از منابع سطح بالاتر کار کنم. 


عادت‌هایی داشتی که با استمرار در انجام آن‌ها نتایج مثبتی گرفته باشی؟

یکی از عادت‌هایی که موجب موفقیت هر دانش‌آموزی می شود استمرار در درس‌خواندن و ثبات در ساعت مطالعه است. من از تابستان قبل از ورود به یازدهم که تصمیم گرفتم برای کنکور درس بخوانم تا روز کنکور بی‌وقفه درس خواندم و روزی نبود که ساعت مطالعه‌ام صفر باشد. من اوایل سحرخیز نبود. خیلی برایم سخت بود که صبح‌ها زود بیدار شوم. از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم صبح‌ها ساعت 5 بیدار شوم. بعد از چند روز این عادت در من ایجاد شد و روزهایم را خیلی پرانرژی شروع می کردم و بازده مطالعاتی من افزایش پیدا کرد. من باور نمی‌کردم که سحر خیزی برای من تبدیل به عادت شود. اما بعد از چند روز من قبل از زنگ ساعت بیدار می‌شدم و با انرژی خوبی روزم را شروع می‌کردم. برای ایجاد این عادت مدتی بعد از بیدار شدن به پارک نزدیک خانه می‌رفتم و قدم می‌زدم که برایم تنوع خوبی بود. 


از فضای مجازی هم استفاده می‌کردی؟

استفاده می‌کردم، اما زمانش را کنترل می‌کردم. هم برای درس و هم برای تفریح از فضای مجازی استفاده می‌کردم. اگر تصمیم می‌گرفتم نیم ساعت از گوشی استفاده کنم، این اراده را داشتم که در ساعت مشخص شده به درس‌خواندنم ادامه بدهم. 


میزان مطالعه‌ات روزانه چقدر بود؟

در روز حدود 10 ساعت درس می‌خواندم. ممکن بود گاهی کمی کمتر درس بخوانم، اما هیچ روزی ساعت مطالعه‌ی من بیشتر از 12 ساعت نشد. 


نقش پدر و مادرت را در موفقیتت چگونه ارزیابی می‌کنی؟

در هر خانواده‌ای ارزش‌هایی وجود دارد که به آن‌ها بهای بیشتری می‌دهند. در خانواده‌ی ما برای تحصیل ارزش ویژه‌ای قائل بودند. من از کودکی جایگاه تحصیل را در خانواده‌ام درک می‌کردم. شاید در کل دوران تحصیلم تعداد دفعاتی که پدر و مادرم من را تشویق به درس‌خواندن کرده‌اند به تعداد انگشتان یک دست نرسد، اما فضای خانه همیشه طوری بود که من ناخودآگاه به سمت مطالعه و تلاش کشیده می‌شدم. قبل از این‌که سواد خواندن و نوشتن داشته باشم مادرم برای من بیش از صد جلد کتاب خوانده بودند. این موضوع باعث شده بود به مطالعه علاقه‌ی خاصی داشته باشم. در سال کنکور در ابتدا محیطی سرشار از آرامش برای من فراهم کردند. شاید دانش‌آموزان کنکوری و حتی خود من گاهی فکر می‌کردم ارزش من وابسته به رتبه‌ای است که در کنکور کسب می‌کنم. پدر و مادرم با من صحبت کردند و در ابتدای راه این ذهنیت را از ذهن من پاک کردند. اگر در یک آزمون افت داشتم به جای این‌که من را سرزنش کنند با من گفت‌وگو می‌کردند. صحبت می‌کردیم تا بفهمیم علت چه بوده و چه راهکارهایی برای پیشرفت داریم. پدر و مادرم به دلیل گفت‌وگوی زیادی که با هم داشتیم در جریان کامل برنامه‌های من بودند. من یک برادر بزرگتر از خودم هم دارم که دانشجوی دکترای مهندسی برق دانشگاه امیرکبیر است و قبلاً دانش آموز کانون بوده است.


و اما نکته ی آخر ...

زمان پیش رو تا کنکور بسیار مهم است که دانش‌آموزان دوازدهم امیدشان را از دست ندهند. در زمان باقی‌مانده می‌توانند تغییرات بزرگی بیش از چیزی که فکر می‌کنند ایجاد کنند. من در آزمون 6 اسفند کانون رتبه‌ی 12000 کشوری را کسب کردم و توانستم این رتبه را تا کنکور به 43 کشور تبدیل کنم. بین دوستان من هم این موضوع زیاد دیده می شود که رتبه های 4 یا 5 رقمی کشوری را با همراه شدن با برنامه‌ی آزمون‌ها و حفظ استمرار و پیوستگی به رتبه‌های خیلی خوبی تبدیل کرده بودند. برعکس این مورد هم صادق بود. کسانی بودند که تراز بالاتری نسبت به من داشتند ولی به خاطر افت در یک آزمون امید را از دست دادند و از گردونه ی رقابت خارج شدند. این چند ماه پایانی خیلی مهم است و به نظرم اگر با امید و پیوستگی کار را ادامه بدهند، فارغ از این‌که الان چه سطحی دارند، می‌توانند نتیجه‌ی خیلی خوبی بگیرند. نمودار پیشرفت هر دانش‌آموز با دانش آموز دیگر متفاوت است. گاهی پیش می‌آید که نتیجه‌ی آزمون با میزان تلاش همخوانی ندارد. ممکن است نتیجه‌ی تلاش‌ها را بعد از چند ماه با جهش بزرگی ببینیم یا این‌که هر آزمون پیشرفت کوچکی را نسبت به آزمون قبل تجربه کنیم. بنابراین باید دست از مقایسه کشید و به تلاش ادامه داد. 

 

Menu