گفت و گو با فائقه شمسی گلسفید از لنگرود
100 آزمون، از دهم انسانی تا روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
فائقه شمسی گلسفید در یک نگاه:
شهر: لنگرود (استان گیلان)
مدرسهي دبستان: رسالت
مدرسهی متوسطهی اول: فرزانگان
مدرسهی متوسطهی دوم: فرزانگان
میانگین تراز دوازدهم: 7842
رتبهی کنکور: 38 منطقه 2
سابقهی حضور در آزمون های کانون: از دهم تا دوازدهم انسانی به مدت 3 سال (100 آزمون)
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی ارشد ادبیات عرب، دبیر
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانه دار
مطالعه برای کنکور را از چه سالی به طور جدی شروع کردی؟
من از کلاس دهم با هدف موفقیت در کنکور درس میخواندم. هم برای تمام درسهایم تست کار میکردم و هم در آزمونها شرکت میکردم. ولی وقتی که کلاس دهم بودم روشهای صحیح مطالعهی هر درس را به خوبی بلد نبودم و برنامهریزی صحیحی برای درسخواندن نداشتم. هر چه جلوتر رفتم برنامهریزیهایم بهتر شد و شیوهی مؤثر برای یادگیری هر درس را آموختم و دوازدهم که رسیدم جدیت موضوع به اوج خودش رسید.
چرا تصمیم گرفتی رشتهی انسانی را انتخاب کنی؟
من از کودکی با ادبیات بزرگ شده بودم و به ادبیات علاقهی زیادی داشتم. فکر میکردم در این رشته استعداد بیشتری داشته باشم. درسهای انسانی خیلی برایم دوست داشتنی بودند و فکر میکردم در این رشته میتوانم به رضایتی که میخواهم برسم. اطرافیان خیلی تشویقم میکردند که به خاطر معدل بالایی که داشتم، تجربی را انتخاب کنم. اما خانواده من را نسبت به اینکه علاقهام را دنبال کنم، تشویق و حمایت میکردند. خودم سال دهم خیلی به این موضوع فکر میکردم که شاید بهتر بود به توصیهی اطرافیان گوش بدهم، اما هر چه در این مسیر جلو رفتم بیشتر به این نتیجه رسیدم که من برای رشتهی انسانی ساخته شدهام.
سال گذشته برای دوران طلایی نوروز چطور برنامهریزی کردی؟
نیمسال دوم که شروع شد آرامشی را که داشتم از دست دادم و همین موضوع باعث شد میزان مطالعهام افت کند. به خاطر کاهش ساعت مطالعهام، نمیتوانستم به برنامهی مطالعاتی ایدهئالم برسم. بیشتر سعی کردم از دید جزئینگر دو هفتهای بیرون بیایم و بازهی زمانی باقی مانده تا کنکور را به صورت کلی ببینم و از آن استفاده کنم. سعی کردم اگر نمیتوانم به 100 درصد برنامههایم برسم، در حد توانم برای رسیدن به میزانی که توانش را دارم تلاشم را بکنم. چون زمانم کم بود، بعضی درسها را که شرایط بهتری داشتند، در دوران عید کنار گذاشتم و بعد از عید دوباره به سمت این درسها رفتم.
کمی جزئیتر از چالشی که داشتی برایمان بگو.
کاهش ساعت مطالعه به خاطر این بود که برای درسخواندن آرامش کافی و روحیهی خوبی نداشتم. این افت تأثیر خیلی زیادی روی تراز و درصدهایم نگذاشت، اما باعث شد از برنامههایم عقب بمانم. من هم تلاش کردم با حذف بعضی درسها در دوران نوروز و پرداختن به باقی درسها که نیاز به توجه بیشتری داشتند، کمی خیالم را از بابت آن درسها راحت کنم و بعد از عید مجددا تمام درسها را مطالعه کنم. تا کنکور هم نتوانستم روحیهام را به شرایط عالی نیمسال اول برگردانم، ولی با این شرایط تمام تلاشم را کردم که پیوستگیام را در این مسیر به هیچ وجه از دست ندهم و کاری را که از دستم بر میآید انجام بدهم. حتی اگر حالم خیلی بد بود اما از فضای درس دور نشدم.
روش درسخواندنت را هم تغییر دادی؟
من طبق آزمون 7فروردین جمعبندی درسهای پایه را انجام دادم. فقط درسهایی را مثل جامعهشناسی که نقاط قوتم بود یا زیاد مرورشان کرده بودم، حذف کردم. چون دوران طلایی محدود است، من خلاصهنویسیهایم را مرور میکردم و برای درس های مهارتی مثل ریاضی به سراغ تستهای علامتدارم میرفتم.
تفریح در دوران طلایی هم داشتی؟
روز ابتدای سال نو را به طور کامل استراحت کردم. در دوران عید هم پیش آمد که گاهی توان درسخواندن نداشته باشم که به خودم در آن زمانها استراحت دادم.
چه منابع خوبی داشتی که دوست داری به سایر دانشآموزان هم معرفی کنی؟
کتابهای آبی اقتصاد، فنون و روانشناسی برای من منابع خیلی خوب و اثرگذاری بودند. تعداد تستهای این سه کتاب زیاد و به اندازهی کافی بود و تنوع خیلی خوبی داشتند.
در کنکور 1401 برای هر درس چه درصدی کسب کردی؟
ادبیات 69، عربی 81، دینی 90، زبان 72
ریاضی 43، اقتصاد 89، فنون 82، جامعه شناسی 90
عربی اختصاصی 93، تاریخ و جغرافیا 52، فلسفه و منطق 48، روان شناسی 78
پدرت در کسب درصد عالی برای عربی کمکت کردند؟
این طور نبود که درس به درس در کنار پدرم عربی را آموزش ببینیم. ولی هر زمان ایرادی در این درس داشتم به پدرم مراجعه میکردم و از ایشان برای رفع اشکال کمک میگرفتم.
کدام درسها نقاط قوت تو بود؟
من در اقتصاد و عربی قویتر بودم و شرایط بهتری داشتم.
این دو درس را با چه شیوهای میخواندی؟
در عربی مطالعهی هر درس را به دو بخش تقسیم میکردم و اول با قواعد هر درس کارم را شروع میکردم. قواعد کتاب را میخواندم. از روی درسنامه هم مطالعه میکردم و اگر لازم بود فیلم آموزشی هم میدیدم. بعد هم به سراغ ترجمه و لغات و ... میرفتم. برای تست هم روتین داشتم. درواقع هر روز هم برای قواعد و هم برای سایر بخشها، تست کار میکردم. برای درس اقتصاد هم ابتدا متن هر درس را میخواندم و بعد به سراغ مسائل میرفتم. ابتدا برای مسائل درسنامه میخواندم و چند نمونه تست آموزشی کار میکردم. در نهایت هم هر روز تست اقتصاد کار میکردم و مسائل اقتصاد هم برایم جزو روتینها بود. در کل نقش روتینها و تستهایی که هر روز کار میکردم در موفقیتم خیلی پررنگ بود.
با درس خاصی چالش داشتی که بتوانی آن را رفع کنی؟
تا اواسط سال دوازدهم در بخش سبکشناسی فنون خیلی مشکل داشتم. تصمیم گرفتم هر روز ابیاتی را که میخوانم برای خودم در دفتری یادداشت کنم و ویژگی شاخص آن بیت را که باعث شده به سبک خاصی تعلق داشته باشد، بنویسم. وقتی در طولانی مدت و برای بیتهای خیلی زیادی این کار را انجام دادم، در سبکشناسی مهارت خیلی خوبی پیدا کردم. هر بیتی را که میدیدم میتوانستم به راحتی سبک آن را از روی ویژگیهایش پیدا کنم. تستهای سبکشناسی آبی کانون هم کمک زیادی به من کرد و نیمسال دوم دوازدهم توانستم این چالش را رفع کنم.
تأثیر مطالعه ی تشریحی در موفقیت تو بیشتر بود یا حل و تحلیل تستها؟
این دو موضوع مکمل هم هستند و هیچ کدام بر دیگری ارجحیت ندارند. برای بعضی از درس ها مثل جامعه شناسی اهمیت مطالعه ی دقیق متن کتاب خیلی زیاد است. اما درسی مثل ریاضی نیاز به حل تعداد زیادی تست های متنوع دارد. نمی توان برای هیچ درسی فقط تشریحی یا فقط تستی مطالعه کرد. هر دو لازم هستند. در سال دوازدهم و به خصوص ماه های آخر حل تست های زیاد و متنوع و تحلیل تست ها اثر خیلی خیلی بیشتری نسبت به مطالعه ی تشریحی دارد.
تحلیل آزمونها چقدر برایت اهمیت داشت؟
سال دوازدهم اهمیت تحلیل آزمون برایم خیلی بیشتر شد. شنبههای بعد از آزمون را به تحلیل آزمون اختصاص میدادم. اول سعی میکردم غلطها و نزدههایم را خودم بدون مراجعه به پاسخنامه به پاسخ صحیح برسانم. برای درسهایی مثل ریاضی و فلسفه و منطق هم خودم دوباره تمام سؤالات را حل میکردم. بعد هم از پاسخنامه کمک میگرفتم تا نکات مهم و جدید را پیدا کنم. این نکات را به خلاصههایم اضافه میکردم.
شرایط خانه در دوران طلایی برای مطالعهی تو آرام بود؟
خانوادهام سعی کردند شرایط خوب و آرامی را برای من فراهم کنند. هر مهمانی که میخواست به خانهی ما بیاید، خانوادهام شرایط من را برایشان توضیح میدادند و همه خیلی با من همکاری کردند و من را درک کردند که بتوانم از زمانم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم.
نقش پدر و مادرت در موفقیتت چه بود؟
پدر و مادرم سعی کردند فضای خانه را مهیا کنند تا به خوبی درس بخوانم. هر زمان خسته و کم انرژی بودم به من اطمینان میدادند که دارم مسیرم را به درسی طی میکنم و من را تشویق میکردند که کمی استراحت کنم و به خودم سخت نگیرم. پدر و مادرم به من اطمینان داشتند کمک بزرگی برای من بود و طی کردن مسیر را برایم راحتتر میکرد.
یادداشتکردن میزان مطالعهات برایت مهم بود؟
من میزان مطالعهی هر درس و تعداد تستهایش را یادداشت میکردم و به مشاورم گزارش کار میدادم. اگر زمان به عقب برمیگشت از سال دهم آنقدر بابت تراز و رتبه به خودم سخت نمیگرفتم و فقط روی استمرار تمرکز میکردم. در حد توانم تلاش میکردم، بدون اینکه به خودم سختگیری کنم. در سال دوازدهم هم بیشتر به خودم و میزان تلاشم اعتماد میکردم تا روند درسخواندنم منطقیتر پیش برود. خیلی وقتها پیش خودم فکر میکردم که ممکن است مسیرم صحیح نباشد. اگر زمان به عقب برمی گشت این فکرها را دور میریختم و با آرامش مسیرم را طی میکردم.
از سایت کانون و مجلات آزمون استفاده میکردی؟
من صفحات مقطع و صفحهی آقای آقالوئی را خیلی دوست داشتم و دنبال میکردم. صفحه ی شخصیام را هم میدیدم و بررسی میکردم. دو سه سالی هم هست که گفتوگوهای شما را در سایت کانون میخوانم. خانم فاطمه حجتی مشاور من بودند که شما در سال 99 با ایشان مصاحبه کرده بودید.
درس ریاضی را در کنکور چطور مدیریت کردی؟
در آزمونها همیشه نتیجهی خیلی خوبی از ریاضی میگرفتم. اما در جلسهی کنکور به خاطر نحوهی طراحی سوالات کنکور، 6 یا 7 سوال را نتوانستم پاسخ بدهم. اعصابم کمی به هم ریخت. اما قبلش با خودم تمرین کرده بودم که هر اتفاقی سر جلسه افتاد به مسیرم ادامه بدهم و روی آن موضوع متوقف نشوم. به همین خاطر به ریاضی اصلاً فکر نکردم و کنکورم را تا انتها ادامه دادم.