سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم_کنکور هنر_گلشن اسکندری

جزوه کنکور هنر از مبحث سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم توسط گلشن اسکندری

سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم_کنکور هنر_گلشن اسکندری

سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم

منبع: کتاب آبی درک عمومی هنر کانون قلم چی

آزمون 7 آبان ماه 1400 

گلشن اسکندری رتبه 5 منطقه سه دانشجوی سینما دانشگاه هنر تهران


امپرسیونیسم  Impressionism (آغازگر هنر مدرن)

امپرسیونیسم طی سالهای 1860 از رئالیسم زاده شد.ادوارد مانه تئوری اولیه امپرسیونیسم را مطرح کرد.

اصولی که نقاشان امپرسیونیسم به آن معتقد بودند: 

حذف رنگهای تیره از سایه ها و استفاده از رنگهای مکمل و خالص (حذف رنگ مشکی)

استفاده بیشتر از تکنیک آلاپریما (رنگ گذاری یکباره روی بوم).

نقاشی از طبیعت در فضای باز

خارج شدن از آتلیه

نمایش آنی رنگ براساس تغییرات نور و تاثیر جو و انعکاس رنگها

نقاشی از یک موضوع در ساعات مختلف به منظور بررسی تغییرات نور و رنگ(دریافت آنی نور و رنگ)

ضبط آنی لحظات زودگذر نور و رنگ ↑(ثبت تغییرات گذرا و ناپایدار در طبیعت)

عامل پیوند دهنده این نقاشان حساسیت به رنگ و جلوه های ناپایدار نو و حرکت است(نور نقش اصلی را در نقاشی امپرسیونیستی ایفا میکند).

وظیفه هنرمند امپرسیونیستی ثبت دقیق و فوری ارتعاشات زودگذر نور است.

نزد امپرسیونیست ها شی ء ترسیم شده اساسا یک سطح منعکس کننده نور است.

دگا و مانه و رنوار به شیوه ای مستقل تر و فردی کار میکردند.

کلود مونه-ادوارد مانه-کامیل پیسارو-آلفرد سیسلی-برت موریسو-اگوست رنوار و ادگارد دگا از هنرمندان امپرسیونیسم هستند.

طبیعت در جنبش امپرسیونیسم:

نگرش متغییر نور و رنگ باعث شد تا هنرمند امپرسیون به تجربیات عینی و زود گذر طبیعت تاکید کند.رنوار،سیسلی،پیسارو،مانه،مونه و دگااز سردمداران نهضت امپرسیونیسم به شمار می آیند.


کلود منه  Monet  نقاش فرانسوی

کلود منه، مهمترین رهبر جنبش امپرسیونیسم است. بسیاری از آثار متاخرش از بسیاری جنبه ها، پیام آور اکسپرسیونیسم انتزائی است.

به همراه پیرآگوست رنوار، کامیل پیسارو و آلفرد سیسلی دست به تجربه در نقاشی هوای باز زد. 

منه در نخستین نمایشگاه امپرسیونیست ها، پرده طلوع آفتاب را نشان داد. → اصطلاح امپرسیونیسم در ارتباط با همین پرده از منه رایج شد.

نکته: منه از زاویه دید ثابت، در ساعتهای مختلف روز در شرایط جوی متفاوت به نقاشی از یک موضوع پرداخت. مانند: پشته علف، روبنای کلیسا. نتیجه این تجربه ها، وانهادن ساختار اشیاء و تحلیل شکلها در نور بود. از این پس در نقاشی هایش فرم به واسطه رنگ نمود پیدا کرد.

در دوره ای طولانی کلود منه نیلوفرهای آبی را تصویر می کرد و آخرین گام را در جهت استحاله واقعیت عینی، و نفی اعتبار موضوع برداشت. در پرده های متعدد از نیلوفرهای آبی، صور طبیعی بیش از پیش به انتزاع گراییدند. ولی با این حال منه هیچگاه به ذهنیتگرایی دچار نشد و هرگز از اصول اساسی روش مشاهده کاملا عدول نکرد. 

نکته: منه طی دوره های پیشین، جلوه های بصری نور و جو را به مدد رنگها باز نمود، رفته رفته تصاویرش را به حد روابط انتزائی سطحهای رنگین فرو کاست.


ادوارد مانه  Manet  نقاش فرانسوی

مانه به اسلوبی دست یافت که بر تقابل نور و سایه با حداقل نیمسایه های ممکن، نقاشی مستقل از مدل، استفاده از رنگهای محدود بخصوص سیاه و رنگ آمیزی خیس در خیس مبتنی بود.

نکته: مانه با نفی عاطفه گرایی رمانتیکها بر آن بود که دنیا را بدانگونه که هست به طریقی علمی و غیر شخصی نقاشی کند.

نکته: مانه هیچگاه روش رنگپردازی امپرسیونیستها را کامل نپذیرفت و هرگز هم در نقاشی های گروهی آنها شرکت نکرد. با این حال بر اثر پافشاری منه و برت مریزو به نقاشی هوای باز روی آورد. مانه حتی در نقاشی داخل کارگاه از جلوخ های مرتعش  نور و رنگهای پاک و درخشان چشم نپوشید. و در صحنه های خارجی، فقط به چشم انداز طبیعی بسنده نمی کرد؛ بلکه منظره را همچون محیط زندگی امروزین در نظر گرفت. 

آثار امپرسبونیستی مونه،  پویایی شکلها، رنگهای غنی ، قلمزنی آزادتر برایش به ارمغان آورد.

مونه در همه حال کوشید سیمای زمانه خود را در نقاشی هایش بازتابد. 


کامیل پیسارو  

آثار اولیه پیسارو با رنگسایه های ملایم و ترکیب بندیهای ساده مورد توجه منتقدان واقع شد. کامیل پیسارو راهنمای هنرمندانی چون سزان و گوگن بود و بر آنها اثر گذاشت. 

نکته: کامیل پیسارو اسلوب نقطه گذاری (پوانتیلیسم) سورا را به عاریت گرفت.

نکته: شکل گیری سبک و اسلوب امپرسیونیسم تا حد زیادی مدیون تجربه های پیسارو است.

نقاشی های پیسارو از 2 لحاظ با آثار امپرسیونیست های دیگر متفاوت است:

1) نقاشی های او نه فقط محصول مشاهده دقیق موقعیت های معین در طبیعت بلکه نمایانگر کار و زندگی آدم ها هستند.

2) منظره های او با افق رفیع، فضاهی فراخ و انباشتگی رنگ هز ترکیب بندیهای دقیق تری برخوردار است.


پست امپرسیونیسم  post-lmpressionism (پسا امپرسیونیسم)

پست امپرسیونیسم اصطلاحی نه چندان روشن و دقیق درباره آثار هنرمندانی چون سزان، وان گوگ،سورا،گوگن که دربرابر امپرسیونیسم واکنش نشان دادند.

《به سبب اهمیت دادن به صراحت فرم و استحکام ساختار و یا تاکید بر بیان درونی به مدد رنگ و شکل از طبیعتگرایی امپرسیونیسم فراتر رفته و راههایی برای تحول نقاشی در سده بیستم گشوده اند》


پست امپرسیونیسم شامل سه گرایش است: 

 بازگشت به وحدت ترکیب بندی در تصویر (آثار سورا و سزان)

 تاکید بر ساماندهی عناصر در سطح تصویر در جهت وحدت تصویر و بیان معنا (آثار گوگن و نبی ها و سمبولیک ها)

 توجه کمابیش آگاهانه به اغراق در نشان دادن عناصر طبیعی در جهت بیان عاطفی (آثار ون گوگ)

پل سزان  CEZANNE  نقاش فرانسوی

به سبب تجربه های نو و دستاوردهای ارزشمند هنری اش، به عنوان پدر نقاشی مدرن شناخته شده است.

سزان دو نکته مهم را از امپرسیونیسم آموخت: 

1) مشاهده مستقیم طبیعت

2) بهره گیری از رنگهای خالص

سزان نقاشی امپرسیونیست را بدون ساختار و فاقد استحکام صوری یافت؛ و در صدد رفع این نقصان برآمد. سزان برخلاف امپرسیونیست ها که به ثبت جلوه های گذرای جو و نور می پرداختند-رنگ و رنگسایه را به وسیله نمایش فرم نهایی اشیای مرئی قرار داد، و برای تحلیل طبیعت، به ساختار کلاسیکی در آثار ایتادان گذشته بخصوص پوسن تکیه داد.

سزان پی برد که تنها از طریق رجوع به طبیعت و نه با استفاده از مضمونهای سنتی خواهد توانست به ذهن خویش صورت عینی دهد. 

دیدن و سنجیدن دو وجه اساسی و مکمل در پژوهش های سزان شدند. سزان با تابع کردن دنیای مرئی به یک سلسله ضوابط تصویرب کوشید معادل طبیعت را در قالب هنر بسازد.

سزان تغییرات دقیق در یک شکل و روابط فضایی آن با شکلهای دیگر را به مدد سطحهای کوچک رنگی که از لحاظ درجه روشنی و تبرگی و سردی و گرمی تنظیم شده بودند و نیز به مدد تاکیدهای رنگهای مکمل نشان داد. 

سزان با کار پیگیرانه و کنکاشهای سختگیرانه اش نقاشی اروپایی را قید تابعیت قوانین رویت رهانید و در پژوهشهای خود به تعادلی دقیق میان واقعیت و انتزاع رسید. سزان به قصد احیای سنت بزرگ اروپایی حرکت کرد، ولی به روشی نو دست بافت که راه را برای تحول نقاشی بعدی گشود. کوبیست ها بیش از سایرین، از نتیجه کشفهای سزان بهره بردند. 

برخی آثار سزان: طبیعت بی جان با پارچه، طبیعت بی جان با سبد و میوه، پسری با جلیقه سرخ، قماربازان، آبتنی کنندگان، طبیعت بی جان با مجسمه گچی.

پل سزان، اعتقادش به ضرورت استحکام در ترکیب بندی او را از جرگه امپرسیونیست هاخارج کرد-جستجوی شکل پایدار و اساسی اشیاء-خلاصه سازی اشیاء و اشکال-سزان معتقد است بنیان همه اشکال بر مکعب و کره و مخروط استوار است-آثار سزان نمایانگر استواری و تعادل معمارگونه است که موجب ظهور سبک کوبیسم در سده بیستم شد.

طبیعت بی جان در آثار سزان: طبیعت بی جانهای سزان ابزاری برای سازماندهی کل تابلو است.از نظر سزان نقاش باید طبیعت را به شکل استوانه،کره و مخروط نشان دهد.سزان در شکل ظاهری اشیاء دخالت میکند و خطوط کناره ای را سست و گسسته نشان میدهدتا اشیاءرا به هم پیوند دهد.سزان با کج کردن بطری و تخت نشان دادن بشقاب و تغییر در لبه میز مفهومی جدید از عمق فضا را ارائه داد.

نقاشان  پست امپرسیونیست همانند سزان با محدود کردن عمق فضا توانستند توازنی بین عمق نمایی سه بعدی و سطح دو بعدی ایجادکنند.

وینسنت وان گوگ : آثار زمینه ظهور سبک اکسپرسیونیسم شد-حساسیت نسبت به رنگ و ضربات پرشور قلمو.

طبیعت در جنبش نئوامپرسیونیسم(پسا امپرسیونیسم):

ونسان وان گوگ: شور عاطفی و رنگهای تابان،ضربات پرشورقلمو،زمینه ظهور سبک اکسپرسیونیسم رادر سده بیست فراهم کرد.

پل گوگن: رنگهای یکدست همراه با خصوصیات نمادین اساس کار گوگن است.آثار گوگن با رنگهای درخشان،طرح های سیال و آزاد نمایانگر دنیای سمبولیک در زمینه تزیینی است.

پل سزان: ساختار هندسی در ترکیب بندی،توجه به لغزندگی رنگ و ئنور در زاویه دیدهای متفاوت(ضرورت استحکام درترکیب بندی،خلاصه سازی اشیاء و اشخاص).آثار سزان نمایانگر استواری و تعادل معمارگونه است.

جورج سورا: تفکیک نور و رنگ تجلی شده در شکل نقطه های رنگین(تجزیه گری رنگ یا نقطه پردازی).اهمیت سورا تنها در شیوه رنگ آمیزی او نیست بلکه آگاهی از اهمیت فرم و اعتدال در ترکیب بندی به آثار او ارزش ویژه داده است.

۵ تست از مبحث سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم

منبع:کتاب آبی خلاقیت درک عمومی هنر


وجه اشتراک هنرمندان مکتب باربیزون و امپرسیونیست ها کدام است؟

1) بر تهیه ی طرح های مقدماتی در مواجه با موضوع تاکید داشتند

2) از ابتدا تا انتهای پرده ی نهایی ره در دل طبیعت تهیه می کردند.

3) با تکیه بر رومانتیسم به انتقال هیجان عاطفی باور داشتند.

4) صرفا به ثبت تصویر از مناظر روستایی اقدام می کردند.

گزینه 1 صحیح است.

تحلیل سوال:

امپرسیونیست ها و هنرمندان مکتب باربیزون، بر تهیه ی طرح های مقدماتی خارج از آتلیه و در مواجهه با موضوع تاکید داشتند.



مشخصه ای که نقاشان امپرسیونیسم به آن پایبند بودند و سزان تلاش کرد آن را کنار بگذارد، کدام است؟

1) تجربه ی رنگ    2) مطالعه ی نور    3) ترکیب فرم و بافت   4) کنار هم قرار گرفتن رنگ های ناب

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال:

پل سزان، نقاشان پست امپرسیونیسم که وی را صاف کننده ی راه کوبیسم میدانند. برخلاف نقاشان امپرسیونیسم (نقاشان نور و رنگ)، بیش تر به دید هندسی از طبیعت و اشیاء معتقد بودند و آثارش بر پایه ی استفاده از اشکال استوانه، کره، مخروط خلق شده است. در آثار این نقاش طبیعت بی جان، تجزیه ی رنگ ها و تفکیک آنها در قالب سطوح هندسی و ترکیب فرم ها و استقرار رنگهای ناب و خالص در کنار یکدیگر به وضوح به چشم می خورد. سزان دو نکته ی مهم را از امپرسبونیسم آموخت:

1) مشاهده مستقیم طبیعت

2) بهره گیری از رنگ های خالص

سزان، نقاشی امپرسیونیسم را بدون ساختار و فاقد استحکام صوری یافت و در صدد رفع این نقصان برآمد. او برخلاف امپرسبونیستها که به ثبت جلوه های گذرای جو و نور می پرداختند، رنگ و رنگ سایه را وسیله ی نمایش فرم نهایی اشیاء مرئی قرار داد و برای تحلیل طبیعت، به ساختار کلاسیکی در آثار استادان گذشته بخصوص پوسن تکیه کرد.




کدام گزینه بیانگر وجه تمایز آثار پیسارو با دیگر آثار امپرسبونیستی است؟

1) استفاده از اسلوب نقطه گذاری

2) ترکیب بندی دقیق تر منظره های او

3) نقاشی از موضوع واحد در اوقات و اوضاع مختلف

4) رنگ سایه های ملایم و ترکیب بندی ساده ی آثارش

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال:

پیسارو از شخصیتهای برجسته ی جنبش امپرسیونیسم است. آثار اولیه ی او با رنگ سایه های ملایم و ترکیب بندی ساده مورد توجه منتقدان واقع شد. او که راهنمای هنرمندانی چون سزان، گوگن بود و بر آنها اثرگذاشت، خود نیز همواره آماده ی پذیرش دستاوردهای دیگران بود. او اسلوب نقطه گذاری سورا را چند سالی به عاریت گرفت و به پیروی از منه نقاشی از موضوع واحد در اوقات و اوضاع مختلف را تجربه کرد. شکل گیری سبک و اسلوب امپرسیونیسم تا حد زیادی مدیون تجربه های اوست. اما نقاشی هایش از دو لحاظ با آثار امپرها تفاوت دارد:

1) منظره های او با افق رفیع و فضای فراخ و انباشتگی رنگ از ترکیب بندی دقیق تری برخوردار است.

2) نقاشی های او نه فقط محصول مشاهده ی دقیق موقعیت های معین در طبیعت، بلکه نماینگر کار و زندگی آدم هاست. در واقع پیسارو واقع گراترین امپرسیونیست ها به شمار می آید.

کدام گزینه از ویژگی های نقاشی های پل سزان نیست؟

1) خلاصه سازی اشیاء و اشکال

2) استواری و تعادل معمار گونه

3) توجه به شیوه ی نقطه گذاری

4) استحکام در ترکیب بندی

گزینه 3 صحیح است.

تحلیل سوال:

دیدن و سنجیدن دو وجه اساسی و مکمل در پژوهش های سزان شدند. به سخن دیگر، او با تابع کردن دنیای مرئی به یک سلسله ضوابط تصویری کوشید معادل طبیعت را در قالب هنر بسازد. راه حل او با روش سنتی بازنمایی طبیعت مغایرت داشت. او تغییرات دقیق در یک شکل و روابط فضایی آن با شکل های دیگر را بع مدد سطح های کوچک رنگی که از لحاظ درجه ی روشنی و تیرگی، گرمی، سردی و پرمایه گی و کم مایگی تنظیم شده بودند و نیز به مدد تاکیدهای رنگ مکمل نشان داد. بدین ترتیب، مفهوم پرسپکتیو فضایی تصویری و روش قدیم برجسته نمایی اشیاء کاملا دگرگون شد.

گزینه 1: سزان برخلاف انپرسیونیست ها، که در پی جلوه های رنگ و نور بودند، شکل پایدار و اساسی اشیاء را جست و جو می کرد. بدین منظور به خلاصه سازی اشیاء پرداخت.

گزینه 2: سزان در خلاصه سازی اشیاء تا جایی پیش رفت که معتقد شد بنیان همه اشکال بر مکعب و کره و مخروط استوار است. آثار سزان نمایانگر تعادل معمارگونه ای است که خود به ظهور سبک کوبیسم در نیمه ی نخست سده بیستم منجر شد.

گزینه 4: سزان نخست با نقاشان امپرسیونیست همراه بود، اما اعتقاد او به ضرورت استحکام در ترکیب بندی او را از جرگه ی امپرسبونیست ها جدا کرد.









کدام مورد درباره ی مکتب امپرسیونیسم درست نیست؟

1) طرح تئوری اولیه توسط مونه

2) استفاده از تکنیک آلاپریما

3) حذف رنگ های تیره از سایه و استفاده از رنگ های مکمل

4) نمایش آنی رنگ

گزینه 1 صحیح است.

تحلیل سوال:

تئوری اولیه ی امپرسیونیسم توسط ادواد مانه مطرح شد. مانه با نفی عاطفه گرایی رومانتیک ها بر آن بود که دنیا را بدان گونه که هست، به طریقی علمی و غیر شخصی نقاشی کند. وجه مشترک او با امپرسیونیست های جوان را باید در همین طرز نگرش دانست. اما اهمیت او در این است که از بسیاری جنبه ها بر امپرسبونیست ها حق تقدم دارد. اینان ناوابستگی به موضوع در نقاشی و آزادی کامل نقاش در کاربرد رنگ و رنگ سایه را از مانه آموختند. اولین اطلاق نام امپرسبونیسم به این مکتب به واسطه ی نقاشی طلوع آفتاب کلود مونه رخ داد.


Menu