دفتر برنامهریزی بهترین ابزار کانونی من بود
از هشتم تا حقوق دانشگاه الزهرا(س)
صدیقه بیرقدار در یک نگاه
شهر: تنکابن (استان مازندران)
مدرسهی دبستان: مریم جواهری
مدرسهی متوسطهی اول: المهدی
مدرسهی متوسطهی دوم: عمادالحکما
سالهای حضور در کانون: از هشتم تا دوازدهم انسانی بهمدت 5 سال
رتبهی کنکور: 92 انسانی منطقهی 3
رشتهی قبولی: حقوق دانشگاه الزهرا(س)
شغل پدر: کشاورز
شغل مادر: خانهدار
چرا از پایهی هشتم تصمیم گرفتی در آزمونهای کانون شرکت کنی؟
وقتی پایهی هشتم بودم، خواهرم کنکوری بودند و در آزمونهای کانون شرکت میکردند. بهپیشنهاد ایشان، من هم همان سال آزموندادن را در کانون شروع کردم. خواهرم معتقد بود با آزموندادن، درسخواندنم منظمتر میشود و عملکردم در مدرسه هم بهتر از گذشته میشود. به خودم گفتم یک سال آزموندادن را امتحان میکنم. در انتهای همان سال خواهرم موفق شد رتبهی 12 منطقهی 3 را در رشتهی انسانی کسب کند و من از این موضوع انگیزهی زیادی گرفتم. در همان سال، از برنامهی راهبردی کانون خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم تا سال کنکور بدون وقفه در آزمونها شرکت کنم. خواهرم دو سال و من پنج سال دانشآموز کانون بودیم. فاطمه الان دانشجوی کارشناسیارشد حقوق خصوصی دانشگاه شهیدبهشتی است. من هم در دانشگاه الزهرا(س) حقوق میخوانم.
در طول این پنج سال چه مهارتهایی را با آزموندادن یاد گرفتی؟
یکی از مهارتها این بود که بهمرور زمان یاد گرفتم چطور برنامهریزی روزانهی دقیقی داشته باشم تا بتوانم خودم را با برنامهی راهبردی آزمونها هماهنگ کنم. بهنظرم، کار دشواری است که فقط در سالهای منتهی به کنکور بخواهیم به فراشناخت برسیم و آزموندادن را شروع کنیم. در طول این سالها مدیریت زمان را یاد گرفتم و با آزمونهای جامع و جمعبندی درسها در نیمسال اول و دوم آشناتر شدم. وقتی آزموندادن را زودتر شروع میکنیم، پیشزمینهها را میآموزیم و در پایههای بالاتر فقط حجم درسها افزایش پیدا میکند.
چرا در پایهی نهم تصمیم گرفتی رشتهی انسانی را انتخاب کنی؟
در متوسطهی اول ارتباط بهتری با درسهای رشتهی علوم انسانی داشتم و علاقهام به این درسها بیشتر بود. خواهرم هم زمینه را برای آشناییام با این رشته فراهم کرد. سالی که میخواستم انتخابرشته کنم، خواهرم در رشتهی حقوق تحصیلش را شروع کرده بود و من از طریق فاطمه رشتهی حقوق را هم بیشتر شناختم و علاقهمند شدم. همین باعث شد در پایهی نهم با اطمینان کامل رشتهی انسانی را انتخاب کنم.
پس از خودت فراشناخت خوبی داشتی.
از نقاط قوت و ضعفم شناخت خوبی داشتم. درسهای رشتهی انسانی خیلی متنوع است. مثلاً میدانستم که با درس جغرافیا نمیتوانم ارتباط خوبی برقرار کنم؛ اما پذیرفته بودم که برای رسیدن به هدفم باید این درس را هم مطالعه کنم. یکی از ضعفهایم هم درس زبان انگلیسی بود. یکی از پشیمانیهایم این بود که چرا از سالهای پایه به کلاس زبان نرفته بودم. الان دوست دارم به دانشآموزان پیشنهاد کنم از سالهای پایینتر به کلاس زبان بروند. در سالهای پایه، دانشآموزان فرصت بیشتری برای یادگیری دارند و زبان انگلیسی برنامهی خوبی برای پرکردن اوقات فراغت است.
در کدام درس متوسطهی اول قویتر بودی؟
در درس ادبیات قوی بودم و این درس را خیلی دوست داشتم. کلاً خانوادگی علاقهی خاصی به ادبیات داریم. البته اوایل ایراداتی داشتم. وقتی هشتم و نهم بودم، خواهرم کتابهای تست خودش را به من میداد تا از همان سالها تستهای قرابتمعنایی را کار کنم و تمرین کنم. همین باعث شد پایهی درسیام در درس ادبیات قوی شود. زود شروعکردن باعث شد در این درس قوی باشم.
شروع خوب و علاقه باعث شد اینچنین موفق شوی.
هرکس باید مسیری را انتخاب کند که به آن علاقه دارد و در آن توانمند است. شاید بچهها بشنوند که اطرافیان میگویند درسهای رشتهی انسانی ساده است و به تلاش زیادی نیاز ندارد؛ اما اینگونه نیست. موفقیت در هر رشتهای به تلاشکردن نیاز دارد و انسان برای کاری میتواند تلاش بیوقفه کند که به آن علاقه دارد.
دفتر برنامهریزی برایت چه کاربردی داشت؟
اوایل که پشتیبانم از من میخواست دفتر برنامهریزی را تکمیل کنم، به نظرم کار اضافهای میآمد. آن را تکمیل نمیکردم و همراه خودم به جلسهی آزمون نمیبردم. وقتی پرکردن این دفتر را شروع کردم، متوجه شدم که تا چه حد به دانشآموز در موفقیتش کمک میکند. این دفتر به من چشمانداز خوبی از عملکردم میداد و کمک میکرد بهتر و دقیقتر برنامهریزی کنم. خودم را با قبل مقایسه میکردم و سعی میکردم میزان مطالعهام را افزایش بدهم. دفتر برنامهریزی بهترین ابزار کانونی من بود.
تا چه حد به درس ریاضی در سالهای پایه اهمیت میدادی؟
این ذهنیت درستی نیست که بعضی رشتهها به ریاضی قوی نیازی ندارند. اتفاقاً در رشتهی انسانی اگر بچهها در سالهای متوسطهی اول در درسهای ریاضی و زبان قوی باشند، کمک زیادی به موفقیتشان در این رشته میکند. درس ریاضی درسی مهم و مؤثر برای تمام رشتههاست. از کتاب آبی کانون استفاده میکردم که درسنامههای خیلی خوبی داشت.
نظرت راجع به آموزش غیرحضوری چیست؟
بهنظرم بهتر است به چشم فرصت به آن نگاه کنیم و از این فرصت استفاده کنیم و از آن نفع ببریم. وقت کمتری هدر میرود و دانشآموزان میتوانند زمان بیشتری را برای حل تمرین و مرور درسها صرف کنند. وقتی زمانها را در کنار هم جمع کنیم، به فرصت خوبی برای تلاش و پیشرفت تبدیل میشود. همه باید خودمان را با آموزش مجازی هماهنگ کنیم؛ چون ممکن است این وضعیت ادامهدار باشد.
به تحلیل آزمون تا چه حد اهمیت میدادی؟
برایم خیلی مهم بود و بعد از آزمون حتماً آن را تحلیل میکردم. نکاتی را که از آزمون استخراج میکردم، در دفتر نکاتم یادداشت میکردم. برای موفقیت در آزمونهای جامع به این نکات مراجعه میکردم و با مرور آنها، خودم را آمادهتر میکردم. قبل از آزمونها، مرور این نکات کمک زیادی به من میکرد.
حاشیهنویسی نکات برایت روش مؤثرتری بود یا خلاصهنویسی؟
الان هم در دانشگاه از روش خلاصهنویسی استفاده میکنم و دوست ندارم در کتاب درسیام چیزی بنویسم. خلاصهها را در دفترچهی کوچکی مینویسم و همیشه همراهم است. در زمانهایی که در مسیر رسیدن به جایی بودم و در اوقات مختلف مثل زنگهای تفریح به سراغ خلاصههایم میرفتم. اگر حاشیهنویسی میکردم نمیتوانستم تمام کتابهایم را با خودم به جاهای مختلف ببرم. بعضی درسها که متن بسیار مهمی دارند و امکان خلاصهبرداری از آنها نیست، همچنان نکات مهمی را در دل خود دارند. آن نکات را در دفتر خلاصهبرداریام یادداشت میکردم.
کدام کارنامههایت را در جعبهابزار کارنامه بررسی میکردی؟
از کارنامهی اشتباهات استفادهی زیادی میکردم. بهخصوص در روزهای منتهی به آزمون، سعی میکردم اشتباهاتم را در آزمونهای گذشته مرور کنم. با کمک این کارنامه متوجه میشدم که روی کدام مباحث تسلط بیشتر و روی کدام مباحث تسلط کمتری دارم. معتقدم پاسخهای غلط از نزدهها خطرناکتر هستند و نشاندهندهی یادگیری ناقصاند. کارنامهی اشتباهات به من نشان میداد که باید دوباره به سراغ مطالعهی کدام مباحث بروم و یادگیریهایم را تکمیل کنم.
پدر و مادرت چه سهمی در مسیر موفقیت تو داشتند؟
پدر و مادرم از من و خواهرم حمایت زیادی کردهاند و هر آنچه را نیاز داشتیم، برای پیشرفت ما فراهم کردهاند. همیشه فضای خانهی ما برای درسخواندن آماده بوده و این را مرهون توجه خانواده هستیم. مادرم طوری مدیریت کردند که در سالهای آخر تحصیلمان در مدرسه، رفتوآمدها کمتر باشد تا بتوانیم با تمرکز بیشتری درس بخوانیم. البته در مسیرم تا رسیدن به هدف دوست دارم از آقای ایمانپرور، مسئول نمایندگی کانون در شهرمان و دبیر ادبیاتم، استاد پورقاسم، هم تشکر کنم. با خواهرم حتی زمانی که دانشگاه بود، از طریق تلفن و فضای مجازی در ارتباط بودیم و او پیگیر کارنامههایم بود و راهنماییام میکرد. دلم میخواهد از این طریق از اعضای خانوادهام سپاسگزاری کنم.
نکتهی دیگری هست که بخواهی برایمان بگویی؟
سال آخر تحصیلم، آرامش کمی داشتم و این موضوع روی نتیجهام تأثیر میگذاشت. دوست دارم بچهها بدانند که موفقیت در تحصیل فقط به دانش وابسته نیست و باید از الان روی مدیریت روحیهی خودشان کار کنند و اگر نمیتوانند هیجاناتشان را کنترل کنند، حتماً از دیگران کمک بگیرند. بهتر است اگر در زندگی هدفی داریم، در مسیر رسیدن به هدفمان ثابتقدم بمانیم و امید داشته باشیم که با تلاش، حتماً به هدفمان میرسیم.
سایر گفتوگوهای پرستو عسکری را در لینک زیر بخوانید: