هفت‌سینِ افتخار

سالِ نو است و روزگار نو... خانه‌تکانیِ دل کرده‌ای، تدارکِ بسیار دیده‌ای و پویش و گُشایشی نو را انتظار می‌کشی؛ پویشی از جنسِ زندگی، سرزندگی و افتخار.

هفت‌سینِ افتخار

سالِ نو است و روزگار نو...

خانه‌تکانیِ دل کرده‌ای، تدارکِ بسیار دیده‌ای و پویش و گُشایشی نو را انتظار می‌کشی؛ پویشی از جنسِ زندگی، سرزندگی و افتخار.

مبارک است و خُجسته... که هر روز، نوروزی است و مبارک؛ فقط اگر تو «مبارک» باشی!

خِرد عظیم و سنّت‌های نکو و جاودانِ ایرانیان همیشه الهام‌بخش و یاریگر بوده و هفت‌سینِ نوروزی نیز جلوه‌ای از این گنجینه‌ی غنی و گران‌بهاست. در سال جدید، سفره‌ای از هفت‌سینِ موفقیّت بچین تا به سینِ هشتمِ «سربلندی» نائل آیی :

سینِ اول: سلامت

هم سلامتِ جسم، هم سلامتِ روح و هم سلامتِ کار. انوارِ مهربانی، همدلی و شادی ساطع کن و انرژی‌های مثبت کهکشان را به سوی خود جذب کن. اشتباه نکن! باید حالت خوش باشد که حاصلِ کار نیز خوش شود و این اصلا عکس‌پذیر نیست.

سینِ دوم: سادگی

کمی درنگ کن. چرا بیخود پیچیده‌اش می‌کُنی؟ «موفقیّت، تکرار لجوجانه اما آگاهانه‌ی کارهای ساده و مثبت است».

اهلِ همین سیّاره‌اند آنان که خواستند و توانستند! به بیش‌تر داشتن و زیور داشتن نیست. به باورداشتن است و سر راست بودن!

همه‌ی فوت‌های کوزه‌گری سرشار از سادگی‌اند.

سینِ سوم: سعی و تلاش

کمیّت یا کیفیت؟ مسئله این است! تا که نباشد زحمتی؛ کجا یابی توفیقِ رحمتی؟ همّتِ فراوانِ تو سرانجام، صفت کمیابِ کیفیت را نیز به ارمغان خواهد داشت و از جمله خاصیّت‌های همین کیفیت است در ادامه، افزایش تدریجی و خوشایندِ کمیّت...

آری؛ تا شروع نکنی که شروع نشده‌ای!

سینِ چهارم: سامان

بهترین‌ها را بهترین‌ها دارند یا که می‌سازند. اما کدامین بهترین‌ها مرا بهتر می‌کنند؟ کدام برنامه؟ کدام منابع؟ و کدام روش‌ها؟

این خیلی مهم‌تر است که نه توصیه‌بردار است و نه تقلیدپذیر. فقط باید خودِ واقعی خویش را کشف کنی و بپذیری تا بدانی که برای تو چه بهتر است! بهترین‌ها را برای خود گُزینش کن تا بهترینِ خودت باشی.

سینِ پنجم : سیاست

به قصدِ کسب بلکه ذرّه‌ای از دانایی، «یادگیریِ یادگیری» و «تواناییِ توانایی» را بیاموز و طرحی نو درانداز. در خود جست‌وجو کن و از خویشتن بیاموز. از شکست‌ها نَهراس و پنجره‌های باز شده را ببین نه درهای بسته شده را. آن‌گاه از پیِ طریقِ فاتحان رو.

سینِ ششم: سماجت و سرسختی

عاقبت این جوی باریک، راهِ خویش از دلِ سنگ‌ها باز می‌کُند و فرجامِ این قلوه سنگ در بسترِ رود و سایشِ هر باره و هر باره شاید که الماسی باشد، جواهر! از مورچه بیاموز و باری که می‌افتد و برمی‌دارد که می‌افتد و برمی‌دارد که می‌افتد و...

سینِ هفتم : سرخوشی و لذّت

دستور پختِ آش را با هر روایت و از هر آشپز که بخوانی تقریبا یکسان است. پس چرا مزه‌ی آشِ این یکی از زبان نمی‌افتد و آن یکی بی مزه و یکی هم شور شده است؟ باور دارم که زندگی را عشق می‌گرداند و آدمی را اشتیاق می‌چرخاند. شاید تو شیمی‌اش بخوانی، اما هر چه که هست تا نباشد ترکیب این مواد یا ته می‌گیرد یا شُل و وارفته می‌شود!

رهروی آهسته و پیوسته رو با کوله باری از این هفت سین باید هم که به فتح، که به افتخار نائل آید و سرودِ پیروزی و بهروزی بخواند!

از «بودن» در مسیرِ «شُدن» حرکت کنید که این خاصیتِ بهار است.

«مبارک» باشید /.

Menu