اسطوره‌های پیشرفت+فیلم

در مقاله‌ی زیر صحبت‌های رتبه‌های برتری را می‌خوانید که از روستا موفق به کسب رتبه‌ی برتر و قبولی در دانشگاه‌های برتر تهران شدند (از تمامی رشته ها)...

اسطوره‌های پیشرفت+فیلم

در این مقاله، صحبت های قهرمانانی را مطالعه می کنید که با نگاه به هدفشان و با امید و انگیزه، از هر مانعی برای کسب موفقیت عبور کردند و موفقیت این برترها به همه ی ما این الهام را می دهد که اگر آن ها توانستند از دل روزهای سخت سربلند موفق شوند پس همه ی ما هم می توانیم.

اسطوره های پیشرفت رشته ی تجربی:

علی بهرامی گرجی هستم از روستای گرجی محله بهشهر استان مازندران رتبه ی 232 منطقه 2 دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران:

 قطعا همه ی ما که این جا ایستاده ایم به این که از روستا آمده ایم و توانستیم موفق شویم افتخار می کنیم. شهر ما خیلی کوچک است شاید هم معروف نباشد و رشد کردن در یک همچین شهری با این شرایطی قطعا سخت است چون من خودم در تمام مدت تحصیلم در روستا زندگی می کردم و قطعا سخت است ولی به هر حال ما این مسیر را طی کردیم و توانستیم موفق شویم و همه ی کسانی که در این جمع هستند اسطوره های تلاش و موفقیت هستند و من هم افتخار می کنم که توانستم یک روز در این جمع باشم.

........................................................

ماهان جهان شکر هستم از استان مازندران شهرستان بابل روستای گلوگاه رتبه ی 163 منطقه 2 دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران:

من اگر بخواهم از مزایای روستایی بودن بگویم این است که به خاطر دور بودن از شهر و امکانات و مدت زمانی که رفت آمد از شخص می گیرد، آدم بیشتر فکر می کند آن امکانات مفیدتر و پرکاربردتر را انتخاب کند که بتواند از وقتش نهایت استفاده را ببرد، بعضی ها هستند که تمام وقتشان را با کلاس های خصوصی و کارهای مختلف پر می کنند درحالی که اگر یک گزینه مناسب را انتخاب کنند بقیه وقتشان را می توانند با تلاش و پشتکار خودشان پر کنند و به موفقیت برسند.

........................................................ 

 هادی رجبی هستم رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران از روستای حسام آباد شهرستان خدابنده زنجان:

یکی از بهترین مزایایی که من در روستا بودم و داشت این بود که تلاشم را بیشتر کنم چون نه سمپادی بودم نه نمونه دولتی و این باعث شد که تلاشم را بیشتر کنم تا خودم را به بچه های سمپادی که در بهترین مدارس هستند و بهترین استادها را دارند نزدیک کنم و به جایگاه و هدفی که دارم برسم.

رتبه کنکور شما چند شد و در چه شرایطی درس خواندید و چطور شد که توانستید از این همه دانش آموز نخبه سبقت بگیرید؟

رتبه ی 629 منطقه 3، مدرسه ی ما هم در راهنمایی و هم در دبیرستان هر دو عادی بود.

فکر می کردید از بچه هایی که امکانات و شرایط خاصی دارند سبقت بگیرید؟

بله قطعا. من تلاشم بیشتر از آن ها بود و درست است که آن ها استادهای بهتری داشتند ولی درعوض من هدفم مشخص بود و تلاشم بیشتر از آن ها بود و به همین دلیل از آن ها سبقت گرفتم.  

........................................................

محمد مهدی جعفری هستم، رتبه ی 67 منطقه 3 از روستای آق تپه کبودرآهنگ استان همدان، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران:

 من خودم از یک مدرسه سمپادی نبودم و نمونه دولتی بودم و شرایط آنجا طوری بود که وقتی ایده ها و اهدافم را مطرح می کردم و رتبه ای که مدنظرم بود را می گفتم، دوستانم می خندیدند، گاها استادهایم هم به من می خندیدند و خودم هم با آن ها می خندیدم ولی من همیشه دو فکر را مدنظر داشتم اول این که چرا واقعا من نتوانم جزو برترها باشم و دوم این که وقتی در این شرایط سخت بتوانی موفق شوی لذتش بیشتر است و به خودت تا ابد می توانی افتخار کنی که یک کار این چنینی را انجام داده ای.

........................................................

احسان کرمی هستم دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه شهیدبهشتی از استان زنجان، ابهر، روستای عمیدآباد رتبه ی 206 منطقه 2:

روستایی بودن با این که سبب می شود شخص امکانات کمتری داشته باشد ولی تلاش و اراده خود شخص یا پشتیبانی پدر و مادر می تواند خیلی کمک کننده باشد و یک تشکر ویژه دارم از موسسه قلم چی که با توزیع یکنواخت آزمون ها توانست کمک کند که حتی بچه های روستایی هم به آزمون های قلم چی دسترسی یکسانی داشته باشند.

........................................................

به نام پروردگار همه ی موجودات، حسین محمودی هستم رتبه ی 32 منطقه 3 از روستای خوبم خاردان استان چهارمحال بختیاری دانشجوی رشته پزشکی:

شما از من می پرسید که چرا یک دانش آموز روستایی می تواند موفق شود خوب من می گویم چرا نمی تواند موفق شود خوب آن عامل اصلی موفقیت وجود خداست و همان طور هم که اول گفتم خدای همه ی کائنات است و آن هم همه جا هست پس امکان موفق شدن همه جا هست ولی خوب شاید بگویم داخل روستا امکانات کمتر است، شما در جشن تجلیل از رتبه های تک رقمی امسال گفتید دیگر به معلولان ناتوان نمی گویند بلکه به آن ها می گویند افراد با توانایی های متفاوت، شاید یک روستایی امکاناتش کمتر باشد ولی خوب موارد خیلی زیاد دیگری از همه بهتر خصوصا معرفت و آن مسئولیتی که نسبت به کار و تلاش پدرش دارد که باید آن را جبران کند و این عامل موفقیت یک روستایی است.

کاظم قلم چی: بله الان در دنیا به معلول ها ناتوان نمی گویند بلکه افراد با توانایی های متفاوت می گویند و چه جالب که شما به این نکته توجه کردید. سازمان ملل هر سال کتابی منتشر می کند که عنوان کتابی که در سه سال پیش منتشر کرد این بود "توسعه برای همه" و منظور از همه در اینجا، معلولان و کسانی که به لحاظ اقتصادی پایین هستند و اقلیت ها هم بود. الان ما افتخار می کنیم که شما از روستا می آیید و عکس و صحبت های شما الهام بخش است برای کل دانش آموزان روستایی و کسانی که با شرایط سخت دارند درس می خوانند که انگیزه می گیرند که می توانند بیایند و به این بالاترین قله ها برسند. دوستان شما به شما افتخار می کنند و شما را باید فاخر تشویق کرد و شما هم آمدنتان از روستا را بگویید چون گفتن شما روی خیلی از افراد تاثیر می گذارد.

........................................................

هوتن دهقان پیشه هستم دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران، من از استان البرز می آیم شهرستان ساوجبلاغ روستای عرب کوه هشتگرد:

 روستای ما به حدی کوچک است که حتی در همان شهرستان هم اگر اسم روستای ما را بیاورید کسی نمی شناسد کجاست ولی خوب شرایط در کل در روستا جوری است که اتفاقا خیلی مهیاست برای درس خواندن هم از نظر آب و هوا هم از نظر سکوت و آرامش کلا فضای خوبی دارد ولی خوب در کل  در تاریخ روستای ما قبل از من فقط یک نفر پزشکی قبول شده بود علتش هم این بود که فضای روستا متاسفانه از درس خواندن دور است ولی خوب اگر کسی به فضا توجه نکند و بخواهد خودش را از آن فضا جدا کند خیلی شرایط مهیاست برای آن که پیشرفت کند.

کاظم قلم چی: بسیار عالی. این که من در آن ازدحام جمعیت در آن تنوعی که در رفتار آدم های مختلف هست هدف و انگیزه خودم را در نظر بگیرم و تلاش کنم. به این جمله ی شما تجربه زیسته می گویند، تجربه ای که آن را زندگی کرده اید.

........................................................

اسطوره های پیشرفت رشته های علوم انسانی و هنر:

خدیجه جنت علی پور هستم رتبه ی 217 منطقه 2 از رامسر روستای هریس، دانشجوی رشته ی روانشناسی علامه:

روستای ما امکانات بالای آموزشی ندارد و ما باید نمونه دولتی قبول شویم و بیاییم خود شهر رامسر ولی روستای ما جوری است که انگیزه درس خواندن داریم و هر سال رتبه های عالی می دهیم.

  1. ........................................................ 

محمد محمودی هستم رتبه 4 منطقه 3 از شهرستان تاکسان روستای کهک:

 ابتدایی را در روستا گذراندم ولی راهنمایی و دبیرستان را نمونه دولتی قبول شدم و مسیر حدود 10 الی 15 کیلومتر را رفت آمد می کردم و چون تنها بودم با ماشین های گذری رفت آمد می کردم و چون تا ساعت 2 می ماندیم با این که وقتمان هم کم بود ولی خوب اغلب حدود یک ساعت یا 45 دقیقه منتظر ماشین می شدیم.

آیا فکر می کردید در مقایسه با دیگران به چنین رتبه ای برسید؟

به نظر من عامل اصلی تلاش است و فرقی ندارد که دانش آموز از شهر باشد یا روستا، مخصوصا در رشته انسانی که به نظر من بیشتر به تلاش ربط دارد.

کاظم قلم چی: اگر کسی 30 سال بعد بیاید و بگوید من در شرایط سخت درس خواندم همه می گویند آن زمان ها می شد الان نمی شود و همه دنبال بهانه هستند ولی این که الان شما دارید این کار را می کنید یک الهام و تاثیر به یاد ماندنی و نافذ را در ذهن و روح و روان دیگران به جای می گذارید، به خودتان افتخار کنید البته من نمی گویم کسی که در شهر درس خوانده ناراحت باشد ولی این نشان می دهد که ما می توانیم.

........................................................ 

محمد ازلگینی از روستای باغ دره شهرستان خرمدره:

روستای ما یک روستای واقعا کوچکی است، روستایی که حتی آنتن هم نداشت، گوشی هم نداشت و من برای این که یک تحقیقی انجام بدهم مجبور بودم بروم بالای کوه، مثلا اینترنتی می آمد و می توانستم مثلا مطلبی که می خواستم را از اینترنت بگیرم ولی خدار را شکر می کنم که پدری داشتم که چون خودش رنج بی سوادی را کشیده بود همیشه من را تشویق می کرد تا بخوانم و به من می گفت تو درس را یاد بگیر و می گفت درس در هر لحظه از زندگی به دردت می خورد.

همزمان با درس خواندن کار هم می کردید؟

بله همزمان کار هم می کردم یادم است 20 روز مانده به کنکور با برادرم باغ بیل می زدیم. من 6 سال هم از خانوادم دور بودم و خوابگاه بودم ولی در کل خدا را شکر می کنم که توانستم این رتبه را کسب کنم هر چند دوست داشتم رتبه ی بهتری کسب کنم و به خودم افتخار میکنم که دانشجوی رشته حقوق و دانشگاه تهران هستم و اولین کسی هستم که از روستایم تحصیل کرده با مدرک خوبی می شوم، قبل از من کسی نبود که حتی یک لیسانس یا دیپلم بگیرد.

........................................................ 

حامد جداخانلو هستم ساکن روستای قب چاق شهرستان ملارد:

 مزیت روستایی بودن از نظر من این است که روستایی ها معمولا حس مسئولیت به زحمات پدر و مادرشان بیشتر است، بعد این که در روستا چون امکانات کم است وقتی بچه های روستا با امکانات مواجه می شوند قدر کمترین امکانات را هم می دانند و به بهترین شکل از آن ها استفاده می کنند این است که یک بچه ی روستایی هم می تواند رتبه ی خوبی بیاورد هر چند سخت است و باید تلاش کند.

شما هم همزمان با درس خواندن کار می کردید؟

نه پدرم اجازه نمی دادند کار کنم و می گفتند درس بخوانم.

........................................................ 

من امیرعباس محبی هستم از استان مازندران شهرستان بابلسر روستای باقرتنگه:

از این لحاظ که روستا آب و هوای بهتری دارد بهتر می شود درس خواند نسبت به شهر و سروصدا، بعد هم از این نظر که بچه های روستا چون سختی بیشتری کشیده اند قدر فرصت ها را می دانند و بهتر از آن ها استفاده می کنند.

فکر می کردید در رقابت با بچه های شهرهای بزرگ به چنین رتبه و جایگاهی برسید؟

 بله فکر می کردم چون مدرسه ما در بابل سمپاد بود و بچه های خیلی قوی ای بودند و شهر ما هم رتبه های خیلی خوبی می دادند، پارسال هم رتبه 1 ریاضی از شهر ما بود.

شما کی سمپاد قبول شدید؟

من متوسطه سمپاد قبول شدم و رفت آمد می کردم و حدود 30 کیلومتر را با مینی بوس رفت آمد می کردم.

زمانی می شد که از مینی بوس جا بمانید؟

بله می شد گاهی جا بمانیم و آن زمان ها ماشین می گرفتیم و اگر نمی رفتیم هم معاون ما می آمد و به زور ما را می برد یا زنگ می زد و می گفت بیایید.

........................................................ 

مهدی اصغری هستم رتبه 6 منطقه 3 دانشجوی دانشگاه علوم قضایی از شهرستان اهر روستای چل قشلاقی:

روستای ما تا شهر حدودا 50 کیلومتر فاصله داشت و من هر روز رفت آمد می کردم، بیشتر وقت هایی که راه ها بسته بود نمی توانستم مدرسه برویم بعضی وقت ها که از سرویس جا می ماندم هم با پدرم می رفتم مدرسه. روستای ما آنتن هم نداشت و بعضی وقت ها برق هم قطع می شد ولی با این وجود من هیچ بهانه ای برای رتبه برتر نشدن نداشتم چون برادرم هم رتبه 10 سال 93 بود.

برادرتان چه رشته ای قبول شدند؟

ایشان هم مثل من ارشد پیوسته علوم قضایی قبول شدند و الان دارند پایان نامه می نویسند.

........................................................ 

اسطوره های پیشرفت رشته های فنی مهندسی:

مجید یوسف پور از روستای قلم آباد استان فارس رتبه 152 مهندسی صنایع شریف:

من در ابتدایی در روستا درس می خواندم و روستای ما مدرسه ی راهنمایی نداشت به همین دلیل به شهر مجاور حسن آباد اقلید رفتم و آن جا هم دبیرستان نداشت درنتیجه مجددا برای دبیرستان به آباده رفتم و در خوابگاه زندگی کردم و درس خواندم. در دبیرستان ابتدا سطح من خیلی با دیگران تفاوت داشت و در امتحانات پیشرفت تحصیلی اوایل نفر آخر بودم ولی  به تدریج به نفرات برتر کلاس رسیدم.

آیا فکر می کردید با امکانات محدودتر بتوانید موفق شوید؟

اوایل در استان نفر 200 شده بودم و حساب کردم در کنکور 10 هزار می شوم اما یک مدت که گذشت دیدم امکانات دیگران بیشتر بوده و وقتی امکانات برابر شد از دیگران جلو افتادم و نتیجه گرفتم.

........................................................   

 میرآرین قرش میناآباد از روستای لوندویل شهرستان آستارا:

من دوران ابتدایی را در لوندویل خواندم، راهنمایی را در یک آزمون نمونه دولتی شهر آستارا قبول شدم و دبیرستان را هم همین طور و یک فاصله 10 الی 15 کیلومتر را هر روز رفت آمد می کردم و یک ساعت هر روز در راه بودم. من طی سال های تحصیلم با مشکلات زیادی مواجه بودم ولی یکی از مهمترین آن ها این بود که نه ماه قبل از کنکور پدرم فوت کردند، موفقیت سخت است اگر آسان بود همه به آن می رسیدند.

کاظم قلم چی: چه عاملی سبب شد محکم و استوار باشید و به تلاشتان ادامه دهید؟

من یک ایمانی داشتم هم به عادلی که هست و هم به تلاش خودم و مطمن بودم که نتیجه می گیرم، هنوز هم تلاشم را بیشتر می کنم و تمام سعی  ام را در این مسیر می کنم.


تهیه و تنظیم

ناهید منجمی

فایل های ضمیمه

اسطوره های پیشرفت_رشته ی تجربی
Menu