دوست دارم زودتر وارد بازار کار شوم
چه شد که هنرستان را انتخاب کردی؟
علاقهام به هنر از زمانی شکل گرفت که مادرم در کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان کار میکرد. از همان کودکی در کلاسهای کانون پرورش فکری شرکت میکردم و کمکم به هنر علاقهمند شدم. مدرسهی ما پیشنهاد میکرد که بهجای انتخاب رشتههای نظری، رشتههای فنیوحرفهای را انتخاب کنیم. من هم گرافیک را انتخاب کردم و به هنرستان رفتم.
پدر و مادرت با این انتخاب مخالف نبودند؟
خیر. مشکلی نداشتند.
شغل مادرت چیست؟
مربی فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و با بچهها قصهگویی کار میکند.
قبل از ورود به هنرستان، در زمینهی گرافیک کار کرده بودی؟
در کلاسهای نقاشی کانون پرورش فکری شرکت میکردم و با گرافیک آشنا بودم. در مسابقات هنری شرکت میکردم. کانون پرورش فکری هنرجویان تا ۱۵ سال قبول میکند و دیگر نمیتوانم در کلاسهای آنجا شرکت کنم. وقتی وارد هنرستان شدم، دیگر فرصت نکردم به کلاسهای بیرون از مدرسه بروم.
از چه زمانی با کانون فرهنگی آموزش آشنا شدی؟
مشاور مدرسهی ما از سال دهم بچهها را در آزمونهای کانون ثبتنام کرد و من هم شرکت کردم. در واقع، از طرف مدرسه با کانون آشنا شدم. آزمونهای کانون باعث شد با تستزدن آشنا شوم و در کنکور با تستزدن غریبه نبودم.
در آزمونها رتبههایت چند بود؟
اغلب یکرقمی بود.
غیر از درسخواندن و کارهای عملی مدرسه، کار دیگری هم میکردی؟
به کلاس زبان و گیتار هم میرفتم.
از گرافیستهای مشهور ایرانی کسی را میشناسی؟
زندهیاد استاد مرتضی ممیز را میشناسم.
چه هدفی برای آیندهی شغلیات داری؟
دوست دارم زودتر وارد بازار کار شوم. در هنرستان کارهای هنری را دستی انجام میدادیم و هدف اصلیام برای ورود به دانشگاه این است که نرمافزارهای گرافیکی را هم یاد بگیریم. در بازار کار بیشتر با نرمافزار سروکار خواهم داشت.