گفتوگو با محمدهادی نصرتی، دانشجوی پزشکی دانشگاه شهیدبهشتی (از رتبهی 5012 سال 96 تا رتبهی 141 سال 97)
ترس از کابوس پارسال موتور محرکم شد
محمدهادی نصرتی در یک نگاه
شهر: کرمانشاه
رتبهی سال 96: 5012 تجربی
رتبهی سال 97: 141 تجربی
سالهای حضور در کانون: سوم و چهارم دبیرستان و یک سال فارغالتحصیلی به مدت 3 سال
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه شهیدبهشتی
وضعیت درسهایت برای کنکور 96 چگونه بود؟
تلاش زیادی میکردم؛ ولی نظم نداشتم. یکی از مشکلات اصلیام این بود که به برنامهی راهبردی آزمونهای کانون متعهد نبودم. برنامهی مدرسه با برنامهی راهبردی همخوانی نداشت و باعث شد بیبرنامه شوم. اشتباه دیگرم تعدد منابع مطالعاتی بود. سال اول نمرهام در عربی 50 شد و سال دوم آن را به 94 رساندم. در شیمی هم نمرهام را از 53 به 89 ارتقا دادم.
چرا همان سال اول به هدفت نرسیدی؟
از اسفندماه در آزمونهای کانون شرکت نکردم. قبل از اسفند هم یک غیبت داشتم. به تستزدن اهمیت کمی میدادم و بیشتر درس نامهها را میخواندم. همانطور که گفتم تعدد منابع مطالعاتی هم یکی از دلایل شکست من بود.
چه عواملی باعث شد به فکر کنکور دوباره بیفتی؟
چون به هدفم نرسیده بودم یک شب تا صبح اشک ریختم. فردای آن روز اشتباهات سال گذشتهام را تجزیه و تحلیل کردم و تصمیم گرفتم آنها را تکرار نکنم. به خودم قول دادم که به برنامهی راهبردی آزمونهای کانون متعهد باشم و در هیچ آزمونی غیبت نکنم. اطرافیانم مخالف بودند که دوباره در کنکور شرکت کنم؛ اما من مصمم بودم و برای هدفم جنگیدم. پس از گذشت چند آزمون با کسب ترازهای خوب نظرشان عوض شد.
چگونه در سال دوم وضعیت درسهایت را تغییر دادی؟
مطالب را به درسهای تحلیلی و توصیفی تقسیم کردم. درسهای تحلیلی که بیشتر محاسباتی هستند، نیازمند تستزنی منظم بودند. مثلاً در بخش استوکیومتری شیمی روزانه 15 دقیقه تست میزدم و درمجموع 1600 تست میشد. برای بخش توصیفی نیز از جعبهی لایتنر استفاده میکردم.
از کدام کتابهای کانون استفاده کردی؟
سال اول هیچ کتابی از کانون نداشتم. سال دوم برای درسهای تحلیلی، از کتابهای سهسطحی استفاده کردم و خیلی راضی بودم. در دوران جمعبندی بهسراغ این کتابها میرفتم و با درنظرگرفتن زمان به سؤالات پاسخ میدادم. به هر سه سطح این کتابها توجه داشتم.
چقدر امیدوار بودی که سال دوم بتوانی به هدفت برسی؟
درظاهر احتمال کمی وجود داشت؛ اما با خودم گفتم حتی اگر تابهحال هیچکس موفق به این کار نشده است، من اولین نفری خواهم بود که موفق میشوم. هدف برایم خیلی مهم بود و هرچه جلوتر رفتم اعتمادبهنفسم بیشتر شد.
در طول مدتی که پشت کنکور بودی ناامید نشدی؟
ناامیدشدن بخشی از مسیر کنکوریهاست. در آزمون 4 اسفند 96، حدود 700 نمرهی تراز افت کردم و از تراز 7500 به 6800 رسیدم. چند روز طول کشید تا به کمک پشتیبان ویژهام، آقای سپهر حسینی، به مسیر اصلی بازگشتم. ترس از کابوس پارسال موتور محرکم شد.
پس از کسب دو سال تجربهی کنکوردادن فکر میکنی درجهی سختی کنکور چقدر است؟
کنکور فقط برای کسی سخت است که هدف نداشته باشد. کسی که هدف دارد، مسیر رسیدن به هدف نیز برایش شیرین است.