گفتوگو با آرمان امامی، دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه تربیتدبیر شهید رجایی تهران از تکاب:
از رتبهی 4073 سال 96 تا رتبهی 998 سال 97
آرمان امامی در یک نگاه
شهر: تکاب (آذربایجان غربی)
سالهای عضویت در کانون: چهارم دبیرستان و یک سال فارغالتحصیل
رشتهی قبولی در دانشگاه: مهندسي عمران دانشگاه تربيت دبيرشهيدرجايي
شغل پدر: کشاورز
شغل مادر: خانهدار
لطفاً خودت را معرفی کن.
من آرمان امامی از شهر تکاب هستم. سال اولی که در کنکور شرکت کردم رتبهام 4073 شد. سال بعد توانستم رتبهی 998 را به دست آورم و اکنون دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه تربیتدبیر شهیدرجایی هستم.
سال اول که رتبهات چهاررقمی شد آیا انتظار آن را داشتی؟
من زیاد با درس خواندن آشنا نبودم و اطرافیانم هم از من انتظار زیادی نداشتند. سال چهارم تصمیم گرفتم درس بخوانم؛ اما چون پایهی قویای نداشتم نمیدانستم چگونه شروع کنم. من هفتهای یک ساعت درس میخواندم و تفریحاتم زیاد بود. اینها همه باعث شد اعتمادبهنفس و روحیهی خوبی نداشته باشم. وقتی نتیجهی کنکور اعلام شد ناراحت شدم و اطرافیانم هم پیشنهاد کردند که انتخاب رشته نکنم و برای سال بعد تلاش کنم. شهریورماه درس خواندن را شروع کردم. قبل از شروع در مورد سال گذشته خوب فکر کردم و تمام اشتباهاتم را مرور و بررسی کردم. زمانی را که برای فکر کردن در اینباره گذاشتم خیلی کمک کرد که ذهنم شفاف شود. تصمیم گرفتم مثبتاندیش باشم و هدفم را در اولویت قرار دهم. من اهل برنامهریزی نبودم؛ اما متوجه شدم زندگی بدون برنامهریزی هیچ نظمی ندارد و ذهن آشفته هم راه به جایی نمیبرد. تصمیم گرفتم برنامهی راهبردی را انتخاب کنم و تا آخر هم با همان پیش بروم.
کمی از خانوادهات بگو. چگونه تو را حمایت کردند؟
پدرم کشاورز و مادرم خانهدار است؛ ولی خیلی به درس خواندن من اهمیت میدهند و قول دادند تمام شرایط را تا جایی که بتوانند مهیا میکنند تا به هدفم برسم.
چند سال عضو کانون بودی؟
دو سال در آزمونهای کانون شرکت کردم.
سال چهارم که در آزمونها شرکت کردی ترازت چند بود؟
میانگین ترازم 4800 بود ولی گاهی به 5400 هم میرسید.
سال دوم از کلاسهای تقویتی هم استفاده کردی؟
من اعتقاد چندانی به کلاس تقویتی نداشتم. یکی از مشکلاتی که چهارم دبیرستان داشتم این بود که بقچهای درس میخواندم. مثلاً یک درس را شروع میکردم و تا آن را تمام نمیکردم به سراغ درس دیگری نمیرفتم. حدود 10 روز طول میکشید تا یک درس را در یک مقطع تمام کنم و با بازگشت به درس قبلی بخش زیادی از آن را فراموش کرده بودم.
در کنکور چه نمرههایی کسب کردی؟
ادبیات 50، عربی 20، دین و زندگی 60، زبان 0، فیزیک 23، ریاضی 11، نقطهی قوت درس شیمی بود؛ به طوری که در مدرسه به دوستانم درس میدادم.
در چه بازهای از سال به نقطهی اوج خودت در آزمونها رسیدی؟
سال دوم وقتی درس خواندن را شروع کردم هدفم مهندسی عمران شهیدرجایی بود؛ بنابراین جدی درس خواندم. بعد از عید روزانه 15 ساعت مطالعه داشتم.
روز کنکور را چگونه گذراندی؟
شب کنکور عروسی خواهرم بود و تا 3 صبح بیدار بودم.
چه صحبتی داری برای کسانی که مثل تو پشت کنکور ماندهاند؟
کسی که میخواهد دوباره کنکور بدهد بیش از هر چیز به روحیه نیاز دارد. حتماً در کلاسهای مدرسه شرکت کنند. درسهای عمومی را جدی بگیرند. من اگر به گذشته برمیگشتم از دوم دبیرستان در آزمونهای کانون شرکت میکردم تا برای کنکور بهخوبی آماده شوم.