سومین روز نمایشگاه بیالمللی کتاب به روز جمعه رسید. معمولاً هر سال نمایشگاه به گونهای برگزار میشود که حتماً دو جمعه داشته باشد. امروز جمعهی اول نمایشگاه کتاب بود.
اما جمعهها برای آنها که تجربهی کانونی بودن را دارند، همواره روز سعی و تلاش بوده است. 25 سال است که جمعهها دانشآموزان سختکوش زیادی در سراسر کشور به حوزههای کانون میروند تا در آزمون برنامهای شرکت کنند. جالب اینجاست که امروز هم آزمون دیگری برگزار شد و به رغم این غرفهی کانون در نمایشگاه کتاب شلوغی خاص خودش را داشت. گویی دانشآموزان زیادی بودند که ترجیح دادند بعد از آزمون، به نمایشگاه بروند و ضمن بازدید از غرفهی کانون، کتابهای مورد نیاز خود را هم از طریق مشاوره با مشاوران حاضر در نمایشگاه تهیه کنند. بعضیها هم در همان غرفه از طریق پیامک تلفن همراه تراز خود را دیده بودند.
امروز مسیر دیگری را برای ورود به نمایشگاه تجربه کردم. از درب ورودی خیابان شهید بهشتی به نمایشگاه رفتم. معمولاً این ورودی همواره شلوغ است؛ زیرا در کنار مترو شهیدبهشتی است و پارکینگ هم آنجا وجود دارد. از طرفی بهترین مسیر برای حضور در رواق غربی و سالن ناشران آموزشی و غرفهی کانون همین مسیر ورودی شهید بهشتی است.
با ورود به محوطه میتوانید از پلهها بالا بروید و از رواق شرقی و سالن ناشران کودک عبور کنید یا اینکه وارد سالن بینالملل بشوید و کتابهای ناشران خارجی را ببینید و بعد از انتهای سالن وارد محوطهی حیاط مصلی بشوید و از آنجا به رواق غربی بروید.
واقعیت این است که حضور در نمایشگاه کتاب بهخودی خود لذت بخش است.
به غرفهی کانون رفتم. حضور دانشآموزان به همراه اولیا یا دوستانشان باعث شده بود غرفه خیلی شلوغ شود و به قولی جای سوزن اندختن نباشد. بعضی از دانشآموزان کانونی بعد از آزمون به نمایشگاه آمده بودند تا ضمن بازدید از نمایشگاه کتابهای مورد نیاز خود را تهیه کنند. این دانشآموزان معمولاً با دو تفکر به نمایشگاه میآیند:
1- گروهی که تفکرشان به سمت یکی دو ماه باقیمانده است. آنها میخواهند خود را برای امتحانات پایان سال آماده کنند یا اینکه کنکور دارند و برای تکمیل منابع خود به نمایشگاه آمدهاند.
مانند دنیال و امیرمحمد که به نمایشگاه آمده بودند تا کتابهای تست مورد نیاز خود را تهیه کنند. هر دو رشتهی ریاضی بودند و کتابهای آبی هندسه تحلیل، گسسته و دیفرانسیل را خریدند تا تستهای طبقهبندی شدهی کنکور را از این کتابها تمرین کنند.
یا دانشآموزی که کتاب زرد اختصاصی رشتهی تجربی را تهیه کرده بود و از الان به فکر دورهی جمعبندی بود تا کنکورهای 6 سال اخیر داخل و خارج از کشور تجربی را در یک ماه پایانی با روش سه روز یک بار تمرین کند. شبیهسازی کنکور بهترین روشی است که میتوانید در دورهی جمعبندی انجام بدهید و منبع مطمئن آن کتاب زرد اختصاصی است.
2- گروه دوم همان گروه سخت کوشها و آیندهنگرها هستند. آنها به فکر تابستان هستند و جالب اینجاست که معمولاً میخواهند همهی منابع مورد نیازشان را از نمایشگاه با تخفیف تهیه کنند. آنها نگاه جامعی دارند و معمولاً به استقبال سختکوشی میروند.
مانند فاطمه و مهدی عربیون که همراه با پدر و مادرشان به نمایشگاه آمده بودند. فاطمه سال آینده به کلاس نهم میرود و مهدی کلاس هشتم و پدرش چند بار به پایهی سال آینده آنها اشاره میکرد تا اشتباهی کتابهای امسال به آنها داده نشود. برای هر دو پکیج کتابهای نهم و هشتم را میخواستند.
از فاطمه که ترازش بالای 7000 است دربارهی تابستان پرسیدم. نگاه جالبی داشت. میگفت درس خواندن در تابستان را بیشتر سال تحصیلی دوست دارد؛ چون با ذوق و شوق خودش این کار را انجام میدهد و برایش لذت بیشتری دارد.
مهدی هم که ترازش 6350 است به اهمیت پیشخوانی اشاره میکرد و میگفت که از الان برای تابستان برنامهریزی کرده است.
هر دوی آن ها دو سال است که در آزمونهای برنامهای کانون شرکت میکنند و شعارشان همواره "نه به نخواندن" بوده است؛ حتی در تابستان که مدرسه تعطیل است.
امروز غرفهی کانون فرهنگی آموزش (قلمچی) از همیشه شلوغتر بود. همکاران ما به رغم شلوغی غرفه تمام تلاش خود را کردند تا خدماترسانی بهتری به مراجعهکنندگان داشته باشند. آنها مشاورههای لازم را به دانشآموزان میدهند و برای این کار به اندازهی کافی وقت میگذارند.
همچنین خدمات بسیار مناسب و جذابی برای همهی مراجعهکنندگان در نظر گرفته شده است که حتماً شما را با رضایت کامل مواجه میکند.
- هدایای درنظر گرفته شده برای دانشآموزان و معلمان
- امکان ارسال کتابها به درب منزل در صورت خرید بیشتر.
- تخفیفهای مناسب برای گروههای مختلف.
و یک اتفاق جذاب که حتماً در نمایشگاه دانشآموزان را شگفتزده خواهد کرد.
راستی توجه کردهاید که امسال جام جهانی فوتبال برگزار میشود و ایران با تیمهای اسپانیا، پرتغال و مراکش همگروه است. امشب هم مراسم قرعهکشی مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا برگزار شد و ایران با تیمهای عراق، یمن و ویتنام همگروه شد.
گفتم فوتبال! امروز در بسیاری از قسمتهای نمایشگاه دانشآموزانی بودند که در دستان خود یک توپ فوتبال یا والیبال داشتند. اگر به نمایشگاه آمدید و این دانشآموزان را دیدید، مطمئن باشید که آنها به غرفهی کانون آمدهاند و با خریدن کتابهای مورد نیاز خود، توپ مورد علاقهی خودرا هدیه گرفتهاند. جالب اینکه بعضیها در همان نمایشگاه و حتی جلوی غرفه شروع با بازی هم کرده بودند.
امسال نمایشگاه کتاب با این توپها جذابتر شده است. شما هم مهمان ما هستید. تشریف بیاورید!
سومین روز نمایشگاه بینالمللی کتاب هم به پایان رسید. در مسیر برگشت به دفتر کارم به ارتباط آموزش و فوتبال فکر میکردم. فراموش نکنیم که فوتبال 90 دقیقه است و بازی تا آخرین لحظه ادامه دارد و ما باید تمام تلاش خودمان را بکنیم. چه بسیار مسابقاتی که با گل دقایق پایانی تیمی توانسته است برنده شود و به موفقیت دست پیدا کند. شاید یک تعویض مناسب در این دقایق بتواند در موفقیت شما تأثیر زیادی داشته باشد. مثلا اینکه کتابهای پرحجم خود را کنار بگذارید و به جایش کتابهای سهسطحی که قابلیت تمام شدن را دارند، استفاده کنید. یا اینکه تمرکز خود را روی سؤالات کنکور بگذارید و آنها را تمرین کنید.
اگر دوست داشتید میتوانید از طریق لینک زیر روایت اول و دوم من را از نمایشگاه کتاب بخوانید:
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران - روایت اول
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران - روایت دوم