در حال تماشای یک مسابقهي تلویزیونی هستید. سؤالی مطرح میشود که شما دربارهی آن اطلاعاتی دارید. جواب را میدانید، اما نمیتوانید به خاطر بیاورید. احساس میکنید که میدانید. میدانید که جواب با حرف "ب" شروع میشود و سه بخش دارد، اما نمیتوانید به خاطر بیاورید. دچار یک سد بازیابی ذهنی شدهاید. تحقیقی روی افرادی انجام شد که سعی داشتند نام آلمانی "کپلر" را به خاطر آورند. آنها میدانستند که آن اسم "خارجی" است و با حرف "ک" شروع میشود. به این ترتیب اسامی "کلر"، "کلت"، "کندلر" و "کلمپرر" را به زبان میآوردند. حتی میدانستند که "کلر" نزدیکترین کلمه به این اسم است، اما نمیتوانستند دقیقاً آن را به یاد بیاورند.
به یاد آوردن فرآیندی خودکار است؛ بازیابی اطلاعات از حافظه در پاسخ به یک محرک (مثلاً یک سؤال)، مربوط به بخش خاصی در حافظه است که به طور خودکار عمل میکند. کنکاش در افکار درونی که منجر به بازیابی اطلاعات میشود گاه مشکل است. بازیابی اطلاعات پنهان (در حافظه) خودکار است: یک محرک خاص، یک پاسخ خودکار را ایجاد میکند. برای مثال، دوچرخه سواری یا نوشتن نام یک شخص. چگونه خود به خود این کارها را درست انجام میدهیم؟
پدیدهي " نوکزبان". اما حافظه اغلب نقصهایی دارد. ما برای بازیابی اطلاعات مورد نظرمان، خطاها و چالشهایی داریم. روانشناسان میپرسند که چرا این اتفاق میافتد؟ و این موضوع چه چیزهایی دربارهی نحوهی عملکرد حافظه به ما نشان میدهد؟ یکی از مباحث اصلی در این زمینه، پدیدهی " نوکزبان" است، نمونهای از دانستن چیزی که نمیتوان به سرعت به یاد آورد. پدیدهی " نوکزبان" تقریباً یک تجربهی همگانی دربارهی بازیابی حافظه میباشد که عبارت است از اختلالاتی در به یاد آوردن یک کلمهي معروف یا اسمی آشنا. هنگام تجربهی این پدیده افراد احساس میکنند که کلمهی فراموش شده در آستانهی بازیابی است. گرچه موفق به یافتن آن کلمه نمیشوند، اما حس میکنند که انگار کلمهی فراموش شده نوک زبانشان است. به یاد نیاوردن و این حس که به زودی آن را به یاد میآورند، دو نکتهی اصلی در توضیح این پدیده است. جستجوی فعال در ذهن به دنبال یک محرک که در نهایت منجر به یافتن پاسخ درست میشود، همانطوری که در مثال پدیدهی " نوکزبان" ذکر شد، بازیابی نام دارد.
احساس دانستن. آزمونها و نظریههای پیشرفتهای دربارهی احساس دانستن در روانشناسی وجود دارد. دیدگاهی به نام "صدای درونی" میگوید که ما وقتی "احساس دانستن" میکنیم که اشیای مختلف را در دفترچهی راهنما مرتب نکردهایم. (یعنی در ذهنمان اطلاعات به درستی مرتب نشدهاند که درنتیجه، بازیابی آنها سخت است.) یکی از بحثهای اصلی این است که این مشکل به دلیل نحوهی رمزگذاری اطلاعات یا رمزگشایی آنها در ذهنمان پیش میآید. مسئله این است که آیا این پدیده بیشتر از نحوهی بازیابی اطلاعات، به شیوه و محل ذخیرهسازی آنها بستگی دارد؟ علاوه بر این میدانیم که افراد میتوانند به راحتی دو مقولهی به یاد آوردن و احساس دانستن را از هم تشخیص بدهند. به یاد آوردن، بازیابی آگاهانه است، درحالی که دانستن، حسی از آشنايي (بلد بودن) بدون توانایی به یاد آوردن است.
تحقیقات اولیه. این پدیده از زمانی که اولین تحقیقات تجربهگرایانه (بر اساس مشاهده و تجربه) در سال 1996 رواج پیدا کردند، به طور گستردهای مطالعه شد. طی تحقیقات به این مسئله پی برده شد که افراد میتوانند تا حد زیادی چیزهایی را دربارهی کلمهای که نوک زبانشان است به یاد آورند و اگر آن کلمه به آنها ارایه شود، فوراً آن را تشخیص میدهند. تحقیقات بعدی نشانهای را یافتند که "اثر خواهر زشت" نامیده میشود و به معنی یافتن مکرر کلمات اشتباه یا متفاوت، هنگام جستجو برای کلمهي صحیح در حافظهي فرد است. کلمات "خواهر زشت" ظاهراً مشابهاند، اما به نظر میرسد که اغلب بیشتر از کلمهی فراموش شده، بهکار میروند.
افراد تمام روشها را برای رفع این سد بازیابی ذهنی، که واقعاً میتواند ناامیدکننده باشد، امتحان میکنند. آنها جهان بیرونی و درونی خود را برای یافتن راه حل بررسی میکنند. بعضی از افراد حروف الفبا را به دقت مرور میکنند یا سعی میکنند که چیزی مربوط به آن کلمه را حدس بزنند. برخی از دیگران میپرسند یا با بررسی در محیط اطرافشان به دنبال آن میگردند. گاهی اوقات کلمهی موردنظر ناگهان به طور کاملاً اتفاقی و بدون دلیل مشخصی پیدا میشود.
عجیب این که دادن سرنخ یا نشانههایی به افراد گاهی تأثیر منفی دارد، زیرا در این صورت افراد کمتر موفق به یافتن کلمهي مورد نظر میشوند. چرا که وقتی آنها در ذهنشان جستجو میکنند، هر آن چیزی راکه به نظر میرسد میتوانند به یاد آورند، همين نشانهها یا سرنخها از ذهنشان دور میکند.
بنابراین چه چیزهایی یاد گرفتیم؟ اول اینکه این مسئله اگر تجربهای همگانی نباشد، پدیدهی رایجی است. محققی 51 زبان را بررسی کرد و متوجه شد که 45 زبان دارای اصطلاحی برای بیان پدیدهی نوک زبان هستند که در آن کلمهی "زبان" (عضو بدن) به کار برده شده است. دوم اینکه این پدیده خیلی کم اتفاق میافتد، بهطور کلی هفتهای یک بار، اما با افزایش سن بیشتر میشود. سوم اینکه کلمهی فراموش شده اغلب شامل حروف رایج است و بیشتر وقتها میتوانیم اولین حرف آن را به یاد بیاوریم. ما میتوانیم سرگرمیهای یک فرد، شغل و رنگ موی او را به خاطر آوریم، اما اسم او را دقیق به یاد نمیآوریم. چهارم و خوشبختانه اینکه ما تقریباً در 50 درصد موارد این مسئله را حل میکنیم.
فرضیهها. یکی از فرضیهها، با درنظر داشتن اینکه چرا این پدیده اتفاق میافتد، این است که علت پدیدهی نوک زبان ممکن است در آوای یک کلمه باشد. به جای تمرکز بر اهمیت دادهی معنایی (معنای کلمه)، ممکن است آوای آن کلمه بیشتر مورد توجه باشد. کلمات دارای چندین نوع داده هستند که عبارتند از :
دادهی معنایی (معنا)
دادهی واژگانی (حروف)
دادهی آوایی (آوا)
انواع این دادهها در بخشهایی جداگانه در حافظه ثبت میشوند. البته به هم مرتبط هستند و به همین دلیل، وقتی شما مثلاً کلمهی "ولکرو" را میخوانید، دادههای واژگانی سبب ارتباط بین دادههای آوایی و دادههای معنایی مربوط به آن کلمه میشوند و به شما میگویند که آن کلمه را چگونه بخوانید و معنای آن چیست. وقتی سعی میکنید به کلمهای فکر کنید، مثل همان وقتی که آن کلمه را به شما ارائه میدهند، شما معمولاً اول از همه به درک معنای آن کلمه میپردازید. (مثلاً دربارهی ولکرو شما به همان نوار چسبی فکر میکنید که دو تکه دارد که یک تکه پوشیده از پرز و تکهی دیگر دارای قلابهای کوچک است.) اگر ارتباط بین دادهی معنایی و آوایی به اندازهی کافی قوی نباشد، دادهی آوایی به خوبی فعال نخواهد شد تا شما بتوانید تمام آن کلمه را به یاد آورید.
ممکن است آهنگ کلمهی فراموش شده در ذهن ما باشد، بدون اینکه آوای خاصی را به یاد بیاوریم. همه اثر وسوسه کنندهی آهنگ خالي بعضی از اشعار فراموش شده را میشناسیم که بیوقفه در ذهن فرد میرقصد و تلاش میکند که با کلمات تکمیل شود.
ویلیام جیمز، 1890
سایر نظریهپردازها معتقدند که این پدیده به دلیل ارتباط ضعیف بین معنا و آوای یک کلمه رخ میدهد. وقتی از کلمات زیاد استفاده شود، این ارتباطها تقویت میشوند. همچنین لحظهای که تازه به کار برده شدهاند، ارتباطها قویتر هستند. یک دلیل هم میتواند این باشد که افزایش سن، ارتباطها را تضعیف میکند. این مسئله توضیح ميدهد که چرا کلمهی گم شده ناگهان پیدا میشود. ممکن است به این دلیل باشد که شما آوایی مشابه با کلمهی مورد نظر را تجربه كرده باشيد.
پدیدهی نوکزبان در سه زیر شاخهي مختلف مطالعه شده است:
روانشناسی زبان، پیشبینیهای ذهن و فراشناخت. دو زیر شاخهی اول بر پایهی مطالعهي مستقیم و تمرکز بر پدیدهي نوکزبان بهعنوان اختلالی موقتی در بازیابی واژهای، استوار است. این شیوه، پدیدهي نوکزبان را به سایر اشتباهات در زبان گفتار مرتبط کرده است، مثل لغزشهای زبانی وخطاهای لفظی. پدیدهی نوکزبان نشانهای از اختلال در فرآیند بازیابی (ذهنی) است. زیرشاخهي روانشناسی زبان، این پدیده را بهعنوان راهی برای بازیابی کلمه بررسی میکند.
حافظه گاهی بسیار قوی سودمند و رام است، و گاهی بسیار سردرگم و ضعیف است. گاهی نیز بسیار مستبد و غیرقابل کنترل میشود.
جین آستین، 1810
دیدگاههای مطالعهي مستقیم در روانشناسی زبان و پیشبینیهای ذهن به سه فرضیهی اصلی تقسیم میشود: اولین فرضیه، بازداری ذهنی است، به این معنی که پدیدهي نوکزبان به این دلیل اتفاق میافتد که افراد کلمات فراموش شده را نادرست میدانند، اما نمیتوانند کلمهي درست که بازداري شده را به یاد آورند. دومین فرضیه فعالسازی ناقص است که میگوید این پدیده به خاطر حساسیتی نسبت به وجود کلمهای غیرقابل یادآوری در ذهن، رخ میدهد که توأم با ناتوانی در یافتن آن کلمه در ذهن خودآگاه است. سومین فرضیه الگوی کسر انتقال است، به این معنی که پدیدهي نوکزبان هنگامی پیش میآید که نمود معنایی کلمه فعال میشود، اما شکلگیری کامل نمود واژگانی کلمهی مورد نظر با مشکل مواجه ميشود. حمایت از دیدگاههای مطالعهي مستقیم در گرو تحقیقاتی با موضوع شناخت اهداف پدیدهی نوکزبان و توانایی این مطالعات در ارائهي اطلاعات جزیی دربارهی اهداف این پدیده است. شناخت علتِ رخ دادن این پدیده بسیار مهمتر از علتِ رخ ندادن آن است. علاوه بر این افراد اغلب دادههای واژگانی مربوط به کلمهی بازداری شده را به یاد میآورند؛ از جمله حرف اول کلمه، تعداد هجاها و تأکیدهای آوایی آن.
الگوهای فراشناختی بر نقشی که فرآیند مشاهده و کنترل در شناسایی بازی میکنند، تمرکز دارند. این دیدگاه پدیدهي نوکزبان را بهعنوان نتیجهای از فرآیندی بررسی میکند که طبق آن، افراد اطلاعاتی را که به یاد دارند بدون هدفگذاری یا طبقهبندی در اختیار ذهن خود قرار میدهند.
چکیدهی مطلب-اشتباهات (گفتاری) ما نحوهی عملکرد حافظه را آشکار میسازد.-گاهشمار
ارسطو اعلام کرد که پدیدهي نوکزبان اغلب برای اسامی رخ میدهد. اولین مطالعه دربارهي "احساس دانستن" اولین مطالعه بر روی پدیدهي نوکزبان اولین مطالعه دربارهي "اثر خواهر زشت" اولین مقالهی بازبینی | 300 سال پیش از میلاد 1965 1966 1984 1991 |
---------------------------------
برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:
برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال سایت انگلیسی کانون شوید:
---------------------------------