کاظم قلمچی در جشن نفرات برتر هنرستان خطاب به کسانی که هم کار کردند و هم درس خواندند و هم یکرقمی شدند، چنین گفتند:
شما غیر از ویژگی هایی که امتیاز برجستهی خود گروه هنرستانیهاست ویژگی های دیگری هم دارید. از جمله این که زمانیکه دانش آموزان رشته نظری هنوز دنبال شغل خود نبودند و حدود 30 یا 40 درصد از آن ها در مورد رشته ی انتخابی خودشان تردید داشتند، شما رشتهی تحصیلی خودتان را براساس شغلی که در آینده خواهید داشت انتخاب کردید و حتی برخی شروع به کار هم کرده اید، حال چه در رشتهی خودتان و چه در رشتهای دیگر. شما آینده را زودتر می سازید. شما به مردم عادی شبیه تر هستید.
جشن نفرات برتر هنرستان، علاوه بر تقدیر شما، جنبه ی دیگری هم دارد اینکه برای افراد مشابه خودتان الگو باشید تا آنها هم موفقتر شوند.
پدر سارا همتی که رتبهی 1 کشوری تجربی 94 را کسب کرده، دکترای شیمی دارد و دانشمند است و وقتی گفتگو با رتبههای تکرقمی را در سایت یا رسانههای دیگر ارائه میدهیم دانش آموزان فکر می کنند به دلیل اینکه آنها افراد خاصی بودهاند و غالبا از ترازهای بالا شروع کردهاند و یا پدر و مادرشان تحصیلات بالایی دارند با آنها فرق دارند و فکر میکنند خودشان نمیتوانند موفق شوند. چرا که 90 درصد مردم، از قشر متوسط هستند و دانش آموزان فکر می کنند اگر پدر یا مادر آن ها تحصیل کرده نباشد نمی توانند رتبه های تک رقمی کسب کنند. مدتی پیش دختری به من مراجعه کرد که پدرش ماهیگیر بود و مادرش تحصیلات پنجم دبستان داشت و توانسته بود برق شریف قبول شود و این ارزشمند است چرا که مردم عادی غالبا اینگونه هستند. 90 درصد متوسط جامعه باید فکر کنند که آن ها هم می توانند.
..............................................................
گفتگو با کسانی که هم کار کردند و هم درس خواندند و هم یکرقمی شدند در زیر ارائه شده است.
فاطمه حاجیان رتبهی 2 کامپیوتر از خمینی شهر(شغل همسرشان: کارمند خدمات دانشگاه آزاد)
من متاهل هستم و یک دختر 5.5 سالهدارم. در سال 90 که سرکار میرفتم و در فروشندگی لباس در یک مغازهی سه طبقه کار میکردم در شهریور 93 قصد ادامه تحصیل کردم و مشغول به تهیهی کتاب هنرستان شدم و در مهرماه 93 عضو کانون قلمچی شدم. به دلیل مشغلهی درسی و زندگی در پایان مهر 93 ترک کار کردم (مدت 2 سال و نیم فروشندگی می کردم) اما با درخواست صاحب مغازه در ماههای بهمن و اسفند 93 دوباره مشغول به کار شدم و بعد از کنکور هم سرکار رفتم
چرا رشتهی هنرستان را انتخاب کردید؟
در سال اول دبیرستان با معدل بالا قبول شدم. مشاورهای دبیرستان و خانوادهام علاقه داشتند من در رشتهی تجربی ادامه تحصیل بدهم ولی خودم به شخصه علاقهی زیادی به کامپیوتر و کار با آن داشتم و خانوادهام را مجاب کردم که به هنرستان بروم. پدرم به دلیل علاقهی زیادم موافقت کرد و در ضمن درس زبان انگلیسی را درسی شیرین میدانم و به آن علاقه دارم.
آیا خانواده شما با کار کردن شما مخالفت نداشتند؟
سال 86 دیپلم گرفتم و 8 سال فاصله در ادامه تحصیل من افتاد و شهریور سال گذشته شروع کردم دوباره به تحصیل برگشتم.
از سال 86 که دیپلم گرفتید چه کار کردید؟ چرا ادامه تحصیل ندادید؟
ازدواج کردم و درگیر زندگی و فرزند شدم.
آیا همسرتان با تحصیل شما موافق بودند ؟
بله خودشان گفتند شروع کنم درس بخوانم.
فرزندتان چند سال دارد؟
دخترم زینب، 5.5 سال دارد.
سوال از همسر فاطمه حاجیان: وقتی ایشان، هم کار میکردند و هم درس میخواندند پس کارهای منزل را چه کسی انجام میداد؟
فقط کمی ظرف ها را من کمک می کردم ولی بقیه کارها را خودش انجام می داد.
وضعیت تراز شما چگونه بود و چه شد که به کانون آمدید؟
به دلیل فاصله افتادن بین دیپلم من و مطالعه برای کنکور، کتاب ها عوض شده بود و نیاز داشتم به یک موسسه بروم
از طریق تبلیغاتی که بود به کانون آمدم.
آن چه فراموش کرده بودم را از طریقCD های همراه آزمون خودم مطالعه کردم.
در اولین آزمون (25 مهر) ترازم 8200 شد و در رشتهی کامپیوتر رتبه 1 کشور شدم.
چه طور شد پس از 8 سال دور بودن از فضای تحصیل چنین تراز و رتبهای کسب کردید؟
8 سالی که درس نمی خواندم خیلی کتاب مطالعه می کردم معتقد بودم چون کامپیوتر یک رشتهای است که خیلی زود به روز میشود و تغییر میکند و رشتهای فراگیر است مطالعه میکردم و خودم را می رساندم رشته هنرستانم هم همین بود. غیر از کامپیوتر هم کلا علاقه زیادی به کتاب خواندن دارم.
برنامهی شما برای آینده چیست؟
تصمیم دارم ادامه تحصیل بدهم.
چرا متناسب با رشتهی خودتان کار نمیکردید و لباس فروشی را انتخاب کردید؟
چون من فقط بعد از ظهرها می توانستم سرکار بروم که بتوانم به کارهای منزل و همسر و فرزندم هم برسم.
عالی ترین لذت بشری لذت یادگرفتن است. و شما یک داستان ویژه داشتهاید. برخی از رشتههای هنرستان از جمله کامپیوتر و حسابداری و معماری، خیلی مخاطب و متقاضی دارند و کسب چنین رتبهای در این رشتهها کار آسانی نیست.
..............................................................
مهدی حسنیفرد رتبهی 6 کشوری رشتهی نقشهبرداری از بیجار کردستان (پدر ایشان به رحمت خدا رفتهاند و مادرشان خانهدار هستند.):
من در زمینهی نقاشی ساختمان کار میکردم و کار کردن نه تنها مانع درس خواندن من نشد بلکه تا حدود زیادی شخصیت من را شکل داد و من بیشتر با هدف یادگیری کار میکردم با اینکه درآمد کمی داشتم.
..............................................................
مهدی سلامت رتبهی 5 کشوری ساخت و تولید از تبریز (شغل پدر: قالیباف و مادر خانهدار)
شغل پدر من قالیبافی است و قالیبافی درآمد زیادی ندارد و تنها کار کردن پدرم کفاف هزینههای تحصیل من را نمیدهد. پس من هم مجبور بودم که کار کنم تا هزینههای لازم برای تحصیل را تامین کنیم. من از سوم ابتدایی تا الان هم کار میکنم و هم درس میخوانم.
تابستانها و روزهای تعطیل با پدرم سرکار میروم و تا عصر با او کار میکنم، روزهای غیرتعطیل هم بیشتر اوقات بعد از مدرسه کار میکردم و میکنم. در روزهای آخر کنکور که روزی سه، چهار ساعت مطالعه بنظرم کافی نبود، شبها درس میخواندم. تقریبا بیشتر مواقع از ساعت 12 شب تا 4 صبح مطالعه میکردم. خلاصه برای موفقیتم از هیچ تلاشی دریغ نکردم. درس خواندن کنار کار کردن سخت بود ولی خوشحالم که به لطف خدا موفق شدم. امیدوارم همهی دانشآموزانی که مجبور هستند کنار درس، کار هم کنند به نتیجهای که لایق آن هستند برسند.
..............................................................
محمد فاضلی رتبه 1 تاسیسات از استان مازندران شهرستان بهشهر (شغل پدر: تاسیسات و مادر: خانهدار)
شغل پدر من تاسیسات بود و از ابتدایی با او سرکار می رفتم. معدل سال اولم هم 19 به بالا بود و به من زیاد پیشنهاد رشتهِ ریاضی می شد ولی من هم رشتهی پدرم را انتخاب کردم.
دقیقا از چه سنی کار میکردید؟
از پنجم ابتدایی کارم را شروع کردم
حقوق هم می گرفتید؟ از پدرتان حقوق میگرفتید یا شخص دیگری؟
از پدرم از پنجم ابتدایی روزی 2 تومن حقوق میگرفتم الان هم روزی 15 هزار تومان دستمزد دریافت میکنم.
..............................................................
مهدی الوندی رتبه 2 الکتروتکنیک از کنگاور کرمانشاه (شغل پدر: مغازهدار و مادر: خانهدار)
از چه سالی کار میکنید و چرا؟
از سوم ابتدایی. چون بیشتر دوست دارم در اجتماع باشم. لباس فروشی میکنم. فکر میکردم با این کار عزت نفسم بیشتر میشود.
در راهنمایی و دبیرستان هم همین کار را ادامه دادید؟
همین کار را کنار پدرم ادامه میدادم.
درآمد شما چگونه بود؟
گاه خودم درآمد کسب میکردم و گاه پدرم به من حقوق میداد. مقدار حقوقم، روزانه فرق داشت روزی 100 یا 150 هزار تومان و گاه 10 هزار تومان میشد.
وضعیت درسی شما چگونه بود و از کی به کانون آمدید و چرا؟
سال دوم هنرستان که تمام شد در آزمونهای قلم چی شرکت کردم.
چه شد به کانون آمدید؟
دیدم رتبه های برتر سالهای گذشته در کانون شرکت کردند.
وضعیت درسی شما چگونه بود؟
با تراز 6800 شروع کردم و به 8800 رسیدم. بیشتر به آزمون فکر کردم و در نتیجه رشد کردم.
..............................................................
علی رنجبر رتبهی 7 ساخت و تولید از تبریز (شغل پدر: قالیبافی و 5 سال است که مادر ایشان به رحمت خدا رفتهاند)
از چه سنی کار میکردید؟ چرا؟
از 10 سالگی. قالیبافی طوری است که باید کمک باشد تا کار پیش برود.
آیا کسی در خانوادهی شما قالیباف است؟
کل خانواده ما قالیباف هستند.
آیا خودتان هم تاکنون قالی مستقلای بافتهاید؟
نه ولی بلد هستم.
حقوق هم می گرفتید؟
بله تقریبا در حد ایاب و ذهاب و امور عادی.
در کارگاه کار میکردید یا منزل؟
در منزل این کار را انجام می دادم
وضعیت درسی شما چگونه بود؟
سالی که کانون آمدم معدل من 18.56 بود
از چه سالی به کانون آمدید؟
از اسفند سال سوم هنرستان و ترازم نزدیک 7000 بود و در نهایت موفق به کسب رتبه 7 کشوری شدم.
..............................................................
مریم محمدعلی رتبه 1 حسابداری از تهران:
من در حین آماده شدن برای کنکور و 2 سال قبل از آن در فرهنگسرا (سرای محلهی آذری) و از 8 تا 5.5 هر روز از شنبه تا 5شبه از سال 91 مشغول به کار بودم. بعد از تمام شدن کار به منزل میرفتم و از ساعت 18:30 تا 19:30 استراحت میکردم تا خستگی کار از تنم برود بعد شروع به درس خواندن میکردم و بین تایم درس خواندنم هم باید کارهای منزل و آشپزی هم انجام میدادم و همسرم هم واقعا حمایتم کردند و همیشه هم ساعت مطالعهام را چک میکردم.
با تمام فشردگی کارهایم هیچ موقع از درس خواندن خسته نشدم و همیشه با برنامه راهبردی پیش رفتم. ضمنا من 3 سال دبیرستان را غیرحضوری در منزل خواندم و در مدرسه بزرگسالان حضرت زینب امتحانهایم را دادهام. من بعد از 4 یا 5 سال وقفه در تحصیل از اول دبیرستان شروع کردم و به صورت خودآموز خودم تمامی درسهایم را خواندم و واقعا از همسرم هم منونم که کمکم کرد.
دلیل آمدنم به حسابداری این بود زمانی که مشغول کار بودم با شخصی که حسابدار فرهنگسرا بود آشنا شدم و ایشان مزیتهای رشتهی حسابداری را به من گفتند و از آنجائی که من هم میخواستم درس بخوانم و هم درآمد داشته باشم تصمیم گرفتم رشتهی هنرستان را انتخاب کنم که در حین تحصیل هم بتوان کار کرد. از کانون هم ممنونم به خاطر برنامهریزی بینقص آن.
چند سال از درس فاصله داشتید؟
تا سوم راهنمایی درس خوانده بودم و تا بازگشت دوباره به درس، 5 سال وقفه داشتم.
چرا بین درس خواندن شما وقفه افتاد؟
به دلیل مشکلات شخصی و بعد ازدواج کردم و بعد از رفتن به سر کار ارزشمندی درس را متوجه شدم.
آیا همسرتان با تحصیل شما موافق بودند ؟
حمایت او بود که به درس برگشتم و تشویقم کرد.
اینکه شما در منزل خودآموزی میکردید خیلی سخت است. کمی در مورد این موضوع صحبت میکنید؟
گاه میشد برای یک سوال ریاضی 1 ساعت زمان بگذارم ولی چون سخت یاد گرفته بودم نکات در یادم می ماند.
همسرشان:
از چه ترازی آزمونهای کانون را آغاز کردید؟
در آزمون تعیین سطح یعنی اولین آزمون، ترازم 6800 شد.
چه طور شد که از اولین آزمون وضعیت شما خوب بود؟
قبلا مطالعه کرده بودم 3 سال را در 2 سال خواندم
همانطور که گفتم آزمون اول ترازم 6800 شد و از آزمون دوم چون با برنامه راهبردی پیش رفتم، ترازم 7300 شد و تا 8500 هم رسیدم.
..............................................................
محمد گودرزی رتبه 8 کشور ساخت و تولید از تهران:
به گفتهی حضرت علی (ع) بهترین تفریح کار است. من خوشبختانه از کودکی به کار مشغول بودم و از اول ابتدایی به همراه پدرم سرکار می رفتم کار را دوست داشتم ولی انجام نمی دادم تقریبا از سوم ابتدایی خودم هم همراه پدرم گچکاری میکردم و آن زمان فقط تابستانها بود ولی به تدریج زمان که بزرگتر شدم علاوه بر تابستان در ایام تحصیل هم به تدریج پنجشنبهها و جمعهها که تعطیل بود هم سرکار رفتم که این امر موجب شد مسئولیتپذیرتر بشوم به طوریکه تمام هزینههای سال دوم و سوم هنرستان خودم را خودم پرداختم و همینکه در سال هم چند روزی سرکار میرفتم خرجی و به قول معروف پول توجیبی درمیآمد خیلی خوب بود.
آیا تابستان ها فقط کار میکردید یا در طول سال تحصیلی هم کار میکردید؟ درآمدتان چقدر بود؟
تا دوم راهنمایی فقط تابستان ولی بعد از آن به خاطر پول توجیبی بیشتر در ماه یکی دو روز و روزهای تعطیل هم سرکار میرفتم. درآمد من از 10 هزار تومان شروع شد و الان روزی 40 تومان درآمد دارم.
از چه سالی به کانون آمدید؟
از بهمن 93 در آزمون ها شرکت کردم.
وضعیت درسی شما چگونه بود؟
معدل اول دبیرستان من 15.24 بود و معدل دوم 16.5 و معدل بعدی 17. اولین ترازم هم 5800 بود.
خودتان علت موفقیتتان را چه می دانید؟
از آنجائیکه در اولین آزمون تراز عمومی خوبی کسب کردم، پشتیبانم فهمیده بود در دروس عمومی زمینهی کسب نتیجهی خوب را دارم، در نتیجه من را راهنمایی کرد که موفق شوم
..............................................................
مهدی خم خاجی رتبهی 8 رشتهی صنایع چوب وکاغذ از تهران:
در بازار تهران دستفروشی میکردم (لوازم مختلف از جمله لباس و شمع میفروختم) و چون منزل ما در منیریه است مسیرم نزدیک بود. 6 ماه است که کار کابینت انجام میدهم به همین دلیل هم رشتهی صنایع جوب و کاغذ را انتخاب کردم.
چه طوری کار در کابینتسازی را پیدا کردید؟
معلمم (استاد افراغ) این کار را به من معرفی کرد.
چقدر درآمد داشتید؟
هنگامی که دست فروشی میکردم20 یا 30 هزارتومان درآمد داشتم. الان ماهی 400 هزار تومن درآمد دارم.
وضعیت درسی شما چگونه بود؟
از تراز 6000 آغاز کردم و به 7000 رسیدم
چه شد که به کانون آمدید؟
مدرسه، کانون را معرفی کرد. من در مدرسهی ماندگار تهران درس میخواندم.
مدرسه ماندگار تهران قدیمیترین مدرسهی هنرستان در ایران است و قبل از انقلاب مشروطیت در سال 1284 تاسیس شده است.
آیا کانون در موفقیت شما نقشی داشت؟
بله. قدرت تشخیص داشتم و میدانشتم چه کاری را انجام دهم و بیهوده کار نمی کردم.
..............................................................
آرش زمانی رتبه 7 نقشه کشی عمومی از تهران (شغل پدر: تولیدی لوازم مبل و مادر: معاون مدرسه در مقطع دبیرستان)
از تابستان اول دبیرستان، نزد پدرم که تولیدی فوم صندلی دارد کار کردن را آغاز کردم. تابستانها و ایام تعطیل به کمک او می رفتم سپس در تراشکاری به عنوان شاگرد و برای کارآموزی رفتم و پول نگرفتم.
رفتن به تراشکاری برای کارآموزی پیشنهاد خودت بود یا شخص دیگری؟
هم خودم و هم پدرم با این کار موافق بودیم.
درآمد شما چگونه بود؟
درآمدم مختلف بود ولی حدودا روزی نزدیک 20 هزار تومان درآمد داشتم.
وضعیت تحصیلی شما چگونه بود؟
از معدل 17 به هنرستان آمدم و با تراز 6000 شروع کردم و به تراز 7400 رسیدم.
..............................................................
حبیب اله تورانی رتبهی 7 رشتهی نقشه برداری از شهر ساری
من در طول سال در تعطیلات که به مدرسه نمیرفتم از جمله روزهای پنجشنبه و جمعه به کار مشغول بودم تا بتوانم خرج خود را در طول سال برای خودم بهدست بیاورم. کار من در بازار ماهی بود که برای من هم سرگرمی و هم راهی برای درآوردن مخارج خودم بود.
از چه سالی کار میکردید؟
از سوم ابتدایی تا همین هفته ی پیش (شروع دانشگاه)
من در دوران راهنمایی معدلم متوسط (در حد 16 و 17) بود اما در دبیرستان خیلی ضعیف بودم (معدل 15) تا اینکه در هنرستان فنی توانستم به معدل 17 برسم.
من هنرستان را انتخاب کردم تا با سریعترین زمان بتوانم وارد بازار کار شوم و با توجه به دانش و علم کاری خوب داشته باشم و از طرف دیگر خانوادهی من اصراری به خواندن ریاضی و علوم من نداشتند و من را در انتخاب آزاد گذاشتند.
آیا فقط تابستانها کار میکردید یا در طول سال تحصیلی هم کار میکردم؟
تابستانها نزد پدرم کشاورزی میکردم و در طول سال در بازار ماهی کار میکردم.
چقدر حقوق میگرفتید؟
از روزی 6 هزار تومان شروع شد و به 25 هزار تومان رسید.
وضعیت تحصیلی شما چگونه بود؟
تراز اول من 5600 بود ولی رشد کردم و به تراز 7000 رسیدم. بیشتر تاثیر آقای حمید پور، پشتیبانم بود که مدام زنگ می زد و دید استعداد دارم به من مشاوره می داد.
آیا درس خواندن مانع پیشرفت شما نشد؟
نه. من معتقدم اگر کسی بخواهد به چیزی برسد کار مخل نمی شود.
آیا شما جزوه و کتابهای خودتان را به سرکار می بردید؟
بله به بازار ماهی فروشان ساری میبردم و ظهر که خلوت می شد میخواندم.
آیا مردم در بازار ماهی فروشان، تعجب نمی کردند که شما سرکار درس میخواندید؟
می گفتند درس بخوان تا اینجا کار نکنی چون کار کردن در بازار ماهی خیلی سخت است و خیلی پشیمان بودند از این که درس نخواندند.
..............................................................
عماد ایزدی رتبه 1 نقشه برداری از شهرضا (شغل پدر: کشاورز و مادر: خانهدار)
با توجه به شغل پدرم که کشاورزی بود و درآمد زیادی نداشت من در حین درس خواندن بازار روز می رفتم و دست فروشی میکردم و هفتهای 3 روز لباسفروشی میکردم. اتفاقا جمعههای بعد آزمون هم یکی از آن روزهایی بود که سر کار میرفتم به طوریکه آرزو به دل ماندم برای یکبار هم شده خودم نتیجهی آزمونم را ببینم (توسط پسرخالهام به من اعلام میشد) و من مجبور بودم کار کنم. شاید همین کار کردن هم در موفقیت من تاثیرگذار بود.
من از این نظر هنرستان را انتخاب کردم که عموی خودم مهندس نقشهبرداری است با توجه به بازار کار و رونقگرفتن رشتهی نقشهبرداری این رشته را انتخاب کردم و از این انتخابم هم ناراحت نیستم.
درآمد شما چگونه بود؟
3 روز در هفته کار میکردم و به طور میانگین 50 هزار تومان درآمد داشتم.
وضعیت تحصیلی شما چگونه بود؟
سال اول معدلم 19.56 بود و همه من را تشویق میکردند که به رشتهی ریاضی بروم ولی خانواده مجبورم نکردند و رفتم نقشه برداری معدلم سال دوم 14 شد و افت کردم.
شما که در سال اول وضعیت درسی خوبی داشتید چه شد که افت کردید؟ جو کلاسمان طوری بود که معدلم کم شد.
چه شد که در آزمونهای کانون ثبتنام کردید؟
سال سوم را در حالی که معدل دومام 14 بود آغاز کردم از اول مهر مدیرم، کانون را پیشنهاد کرد و بعد از ترم اول به کانون آمدم و در اولین آزمونم رتبهی 7 کشور شدم و بعد از امتحان ثلث، 4 نمره افزایش معدل داشتم و معدلم به 18 رسید و تراز کشوریام 9800 شد.
..............................................................
لیلا نیرومند رتبهی 8 نقاشی از اردبيل:
من در مدرسهی امالبنین درس میخواندم و انگیزهام کم بود چون در زندگیام مشکل داشتم و معدلم هم خیلی پایین بود. تا این که فارغالتحصیل شدم ولی مشکلم همینطور پابرجا بود. من سه سال با این مشکلات دستو پنجه نرم میکردم و از درس خواندن عقب مانده بودم. تا اینکه یک دوستی داشتم (دختر داییام) قلمچی را برایم معرفی کرد و من موقع درسخواندن فرش هم میبافتم و هزینهی قلمچی را پرداخت میکردم و 2 ماه در آزمونهای کانون شرکت کردم، آزمونها برایم خیلی تاثیرگذار بود و من همزمان هم کار میکردم و هم درس میخواندم. شبها 2 ساعت میخوابیدم و صبح ساعت 6 بیدار میشدم تا هم درس بخوانم و هم فرش ببافم. از خدا سپاسگزارم و همچنین از آقای قلمچی من الان خیلی به زندگی امیدوارم چون همهی مشکلاتم حل شده است.
شما به چه کاری همزمان با تحصیل مشغول بودید؟
تابلو فرش می بافتم.
چطور شد فرشبافی کردید؟ آیا کسی در خانوادهی شما فرشبافی میکرد؟
نه. خودم از سوم راهنمایی رفتم یادگرفتم و فرشبافی کردم.
آیا بعد از بافتن فرش آن را می فروختید؟
نه به صورت دست مزد می بافتم و بابت هر فرش یک میلیون تومان دریافت میکردم.
بافتن هر فرش چه مدت طول میکشید؟
در 40 روز یک فرش میبافتم.
تا حالا چند تا فرش بافتهاید و چه طرحهایی بافتهاید؟
نزدیک 10 تا فرش تا الان بافتهام و هر طرحی که سفارش میدادند میبافتم (آیه بود و مضامین عاطفی و عرفانی بود.)
از کی در آزمونهای کانون شرکت کردید؟
18 اردیبهشت به کانون آمدم و تراز آخرم 7900 شد.
در این فاصله ی 2 یا 3 ماه چقدر درس میخواندید؟
روزها تا 8 شب درس می خواندم و بعد از آن کار میکردم.
آیا کار کردن به شما در درسخواندن کمک کرد؟
به صورت مستقیم نه کمک نمی کرد ولی در حین فرشبافی تمرکز می کردم و مطالب را در ذهنم مرور می کردم و کتابم را هم کنارم گذاشته بودم هر جا را که نمیتوانستم به خاطر بیاورم به کتاب و منبع نگاه می کردم.
معنی علمی این کار "بازیابی" است و شما بازیابی میکردید.
..............................................................
امیرحسین اکلیلی رتبهی 9 کشوری رشتهی الکتروتکنیک (شغل پدر: تاسیسات ساختمان و مادر: خانه دار):
به علت مشکل مالی و احتیاج به پول برای رفع نیازهای عادی مجبور به کار بودم. کار من در کنار تحصیل بسیار سخت بود و مجبور بودم شاگرد پدرم بشوم و از این کار پول توجیبی به دست بیاورم و در عین حال درس هم بخوانم ولی در نهایت خوشحالم که توانستم رتبهی خوبی کسب کنم.
تهیه و تنظیم
ناهید منجمی