گفت‌وگو با بهبود مرادی؛ دانشجوی فرهنگیان دانشگاه شیراز

گفت‌وگو با بهبود مرادی؛ دانشجوی فرهنگیان دانشگاه شیراز-

گفت‌وگو با بهبود مرادی؛ دانشجوی فرهنگیان دانشگاه شیراز


نام و نام خانوادگی : بهبود مرادی

پایه : دوازدهم انسانی

تعداد سال حضور در کانون : 3 سال

نام شهر ، استان : فراشبند ، فارس


مصاحبه‌گر : بنت الهدی حسانی

 

چه پایه هایی در کانون بودید؟

سه سال؛ سال یازدهم و دوازدهم و پشت کنکوری


از اینکه به هدف خود رسیدید و به دانشگاهی که می‌خواستید راه یافتید، راضی هستید؟

خیلی زیاد، وقتی برای کنکور می‌خواندیم می‌گفتند دانشگاه فرهنگیان یکسری مزایا دارد و یکسری معایب، ولی الان که خدا را شکر قبول شدیم مزایایش بیشتر است. می‌توانم بگویم سطح اجتماعی و نظم و انظباط حاصل از آن، فرد را مجاب به تلاش بیشتر می‌کند.

من خیلی خوشحال هستم که به هدف خودم رسیده‌ام، به نظر من معلم بودن یک موهبت است.


چند آزمون اصلی شرکت کردید؟

من حتی یک آزمون هم از دست ندادم. در همه آزمون‌ها شرکت کردم و چون پشت کنکوری بودم و دفترچه آزمون‌های سال گذشته را هم داشتم، یک هفته آخر قبل از آزمون اصلی آن دفترچه‌ها را هم حل می‌کردم. من کارم آزمون دادن بود، ممکن بود در دو هفته من حتی 5 آزمون بدهم، چون هم دفترچه سال قبل را داشتم و هم آزمون هدفگذاری و مشابه پارسال و آزمون اصلی را شرکت می‌کردم و هیچ آزمونی هم غیبت نداشتم.


از اینکه این همه آزمون دادید خسته نشدید؟

اولش خسته کننده بود ولی یک دفترچه نکته برداری داشتم، آن نکته‌ها بعد از عید به من خیلی کمک کرد، شبیه آدمی که می‌خواهد غرق بشود ولی یک نیرویی نجاتش می‌دهد، در آزمون‌های بعد از نوروز که به نسبت سخت بود و جامع‌تر هم بود، همین نکته‌ها خیلی کمکم کردند و این نکته‌ها هم از همین آزمون دادن‌های پی در پی جمع‌آوری شده بود، از پیوستگی آزمون‌ها راضی هستم.


برنامه‌ای که در طول سال استفاده می‌کردید برنامه راهبردی کانون بود؟

من دوتا برنامه داشتم، یکی برنامه کانون بود که راه را مشخص می‌کرد که تا آخر باید چکار کنم که من تابع این برنامه بودم و یک برنامه دیگر هم داشتم که آن هم درس خواندن طبق نظر پشتیبان قلم چی بود یعنی همان برنامه قلم چی بود اما به زبان ساده تر برایم بیان می شد که می‌گفت اینجا نقطه قوت یا ضعف هست و باید با چه روشی کار کنم. یعنی برنامه قلم چی را شخصی سازی می‌کردم. 

این برنامه به من این دیدگاه را می‌داد که در این آزمون این قسمت را ضعیف هستم پس باید کل تلاشم را کنم که حداقل در این صفحات سطحم بهتر از آزمون‌های قبل باشد.

مثلا در درس جامعه شناسی سوالات را برای خودم جزء نویسی کردم، خط به خط سوال طرح کردم، این را هم از پشتیبان قلم چی یاد گرفتم که سوال نویسی جزء به جزء را چگونه انجام دهم که این باعث می‌شد من درس مثلا 1 تا 6جامعه شناسی را تا پنج دقیقه مرور کنم.


چه خاطره‌ای از آزمون‌های کانون دارید؟

خانم حسانی پشتیبان من بودند که زحمت کشیدند، ایشان 43 بار با من تماس گرفتن همه را با دقیقه و ساعت یاداشت کردم چون برایم مهم بود، صحبت‌ها را می‌نوشتم. یک بار بهم گفتند : «اگر درست در خود را نخوانی، به روستای شما می‌آیم.» و این برایم خیلی قشنگ بود که یکی از خودم بیشتر به من اهمیت می‎دهد و من تشویق شدم که چرا بیشتر نباید بخوانم.


تاثیرگذارترین فرد زندگی‌تان و تاثیرگذارترین معلم خود را معرفی کنید؟

من به آدم‌های زیادی مدیون هستم، از جمله دوستانم و کسانی که به من مشاوره دادند، ولی تاثیرگذارترین آدمی واقعا زندگی و تحصیلم را به ایشان مدیون هستم، پشتیبان کانون قلم‌چی خانم حسانی و دوستم که خودش سال گذشته قبول شده بود و هر لحظه دلداری می‌داد که موفق می شو ی (میعاد شایسته نیا) هستند.


به طور میانگین چند ساعت مطالعه تشریحی و چقدر تستی داشتید؟

خوب یک دانش آموز را تصور کنید که کنکور قبول نشده، همه دوستانش قبول شده‌اند، از نظر روحی خیلی در وضعیت بدی هست، من از 4 ساعت به زور شروع کردم از 15 مهر ماه شروع کردم یعنی دو سه ماه با خودم کلنجار می‌رفتم که چرا قبول نشدم و این اشتباه بود خودم هم درک می‌کنم. از 4 ساعت شروع کردم و به 18ساعت و 23دقیقه رسیدم و من به صورت میانگین 13 ساعت مطالعه می‌کردم. 5 ساعت تشریحی بود و مابقی تست می‌زدم چون مطلب را خوانده بودم. به صورت کنکوری از خودم امتحان می گرفتم. یک صندلی دسته دار می‌گذاشتم وسط اتاق و این باعث می‌شد آن حس و حال کنکوری را در هر شرایطی تجربه کنم.


یعنی مدام این شبیه سازی را داشتید؟

بله، در کنکور همه چیز برایم عادی بود، همان اتاقم بود، همان صندلی بود که من همیشه می‌نشستم و تست می‌زدم، وقتی این کار را مدام انجام دادم تقریبا به جز آزمون‌های اصلی قلم چی، من 86 تا آزمون دادم.(کامل با تاریخ‌هایش یاداشت کردم)، یعنی من 86 بار روی آن صندلی با شلوار و لباسی که می‌خواستم کنکور بدهم نشستم. با همان مدادی که تیک می‌زدم با همان رفتم سر جلسه کنکور.


حالا که اینقدر می‌نویسید، می‌دانید تاثیر نوشتن هدف چقدر است؟

یک هدف شبیه سنگ است، هرچقدر سنگین‌تر باشد بهتر است، نوشتن هم اینطوری است. اگر شما بنویسید و جلوی چشم‌تان باشد معمولا شما این سوال را می‌پرسید از کی بخوانم؟ الان موقعش هست بشین بخوان، وقت نیست.

تاثیر هدف این است، من نوشته بودم من باید فلان رشته قبول بشوم و زیرش هم نوشته بودم دانشگاه فرهنگیان و یک فلش قرمز هم زده بودم و این هدف من بود و این واقعا بهم کمک کرد بهتر بخوانم.


روش بازیابی را می‌شناسید؟

بله، کامل به آن اشراف دارم، من زیاد با روش های مطالعاتی آشنا نبودم به مرور با تماس‌هایی که پشتیبان با من می‌گرفتند بخصوص خانم حسانی این روش را یاد گرفتم، روشی بود که در کتاب‌های سخت که مطالب فرار داشت بیشتر به دردم می‌خورد. مثل فلسفه و منطق و جغرافیا یازدهم که برایم سنگین بود، بیشتر به دردم می‌خورد، چون تکرار داشت، حجم درس‌هایم زیاد بود، امتحان نهایی هم داشتم بازیابی باعث می‌شد درس‌ها هم مرور شود و هم برایم یادگیری باشد.


سال گذشته تمرکز کانون روی دو سوال ساده بود. شما در آزمون‌ها می‌توانستید تشخیص بدهید؟

نسبت به هر کتاب بله، هر دفترچه که می‌آمد سه نوع سوال داشت، سخت،متوسط، آسان ولی آن دو سوال ساده سر آزمون که می‌نشستم دورش خط می‌کشیدم و معمولا وقتی می‌رفتم بررسی می‌کردم درست بود.


این مهارت سر جلسه کنکور هم به شما کمک کرد؟

بله کاملا، بهترین مزیت این روش این است که سر جلسه کنکور سرعت دو تا سه برابر می‌شود. چون اگر سوالات ساده را بتوانی در نگاه اول تشخیص بدهی برایت یک پله محسوب می‌شود و می‌توانی از نظر زمانی از بقیه سبقت بگیری و مدیریت خوبی داشته باشی و این باعث می‌شد که فوری در دفترچه دنبال سوال ساده بگردم و در کنکور از اول سوال‌های ساده روا شروع کنم حل کنم و گوی سبقت را بربایم.


به طور میانگین در هر آزمون چند اشتباه داشتید؟

اوایل تا 26 اشتباه داشتم ولی در نزدیک ترین آزمون به کنکور اشتباهاتم به 9 تا رسید کاهش پیدا کرد هر دانش آموز ممکن است خطا و اشتباه داشته باشد ولی اینکه سطح اشتباهات بیاد پایین ملاک هست.


در بررسی کردن اولویت شما با سوال‌های اشتباه بود یا ساده؟

چون تعداد سوال های اشتباهم از ساده بیشتر بود و باید نکات را یاد می‌گرفتم سوال های اشتباه را ارجحیت قرار می‌دادم چون اولویت من در بررسی جستجو برای نکته بود.


تا چه حد خودتان را یک دانش آموز کانونی می‌دانید؟

دانش آموز کانونی بودن چند لازمه دارد، کسانی که در کانون ثبت نام می‌کنند الزاما دانش آموز کانونی نیستند، دانش آموز کانونی بودن یعنی وقتی پشتیبان زنگ زد شما اعتماد کامل داشته باشی بهش، یعنی اینکه یک آزمون هم از دست ندهی و غیبت نکنی. برای همه ممکن است اتفاق غیر قابل پیش بینی بیافتد، من همیشه منتظر این بودم که گوشیم زنگ بخورد و پشتیبان باشد.


از کدام منابع کانون استفاده کردید؟

برای هر کتاب دو یا سه منبع داشتم که اکثرا کتاب‌های کانون بود و نکته‌هایش نجاتم داد، کتاب آبی جامعه شناسی، فلسفه و منطق، عربی، سه سطحی‌ و آبی ریاضی

در کل می‌توانم بگویم 70درصد کتاب‌هایم از کانون بود.


شما خودتان را چه نوع قهرمانی می‌دانید؟

پیشرفت یک مسئله نسبی همیشه در جریان است ولی پیوستگی اینجوری نیست یا اتفاق می‌افتد یا نه.

من اگر بخواهم خودم را قهرمان بنامم دوست دارم قهرمان پیوستگی باشم من عادت کرده بودم به آزمون دادن.


بهترین درس شما در کنکور کدام بود؟

جامعه شناسی که 100 درصد زدم. از روش جزئی نویسی استفاده کردم. خط به خط سوال می نویسم که نیاز نباشد یک متن کلی را حفظ کنم، این خط به خط سوال نوشتن باعث شد که سریع تر حفظ کنم، سوال های بزرگ را خرد خرد حفظ کنم و یاد بگیرم جوری شده بود که دوستانم می گفتند مثلا درس یک را در 2ساعت مرور می‌کنیم ولی برای من این زمان نیم ساعت بود. این روش از نظر خودم اختراع شده بود و باعث شد که 100 درصد بزنم.

گفت‌وگو با بهبود مرادی؛ دانشجوی فرهنگیان دانشگاه شیراز


در کنکور تیرماه نسبت به دی ماه پیشرفت داشتید؟

بله، درصدهای تیر ماه حدودا سه برابر دی ماه پیشرفت داشتم.


این بین چه تغییری کرده بودید که باعث پیشرفت شد؟

برای دی ماه یک دانش آموزی بودم که تازه قبول نشده بود و سه ماه بود که درس می‌خواندم و هنوز به خودم نیامده بودم بعد از دی فکر می‌کردم کنکور تیرماه هم باید خیلی برایم سخت باشد ولی نشستم تحلیل کردم، به کمک پشتیبان قلم چی که به من زنگ می‌زد نقطه ضعف و قوتم بررسی می‌شد، برنامه کانون را داشتم، اینها برایم یک ارمغان داشت و ارمغانش هم همان آزمون‌های پی در پی قلم چی بود که من همه را پیوسته شرکت کردم یعنی همین آزمون ها باعث پیشرفت من در کنکور تیرماه شد، آزمون‌ها نجاتم داد.


چه پیشنهادی برای دانش آموزانی که از تابستان می‌خواهند برنامه کنکور را شروع کنند، دارید؟

یکی اینکه همیشه مثبت فکر کنید، چون هر چی در شماست، شما را رقم می‌زند.

یکی اینکه خودتان را گول نزنید یا واقعا بخوانید یا ادای خونادن را در نیاورید چون وقت طلاست، و این واقعا برای هر دانش آموز کنکوری بیشتر از هر کس دیگری مهم‌تر هست و اگر رفت دیگر می‌رود. من یک بار این پشیمانی را در کنکور سال 401 تجربه کردم این بود که فردا کنکور بود و من عذاب وجدانش را داشتم که چرا نخواندم، بخوانید و خودتان را گول نزنید، تنها توصیه‌ای که می‌کنم این است که وقت‌تان را از دست ندهید.


روش سه روز یکبار را کار کردید؟

بله، روش سه روز یکبار را کار کردم و کاملا تفکرم این بود که کنکور هست. این باعث می‌شد که مرتب آزمون بدهم و هم اینکه در کتاب‌هایی که ضعیف بودم یک اتفاقی که افتاد کلی نکته ازش یاد گرفتم و پیشرفت خوبی داشتم.


درس دشوار کنکور کدام بود؟ چگونه مدیریت کردید؟

درس فلسفه و منطق بود، ملاک این قرار دادم که باید اول همه سوالات ساده را حل کنم که بتوانم در فلسفه و منطق سر جای خودش وقت بگذارم و این بهم آرامش می‌داد، وقتی درس قبل و بعدش را بلد بودم و سوال‌هایش را جواب داده بودم وقتی به فلسفه و منطق رسیدم چون نحوه مطالعه ام صحیح بوده و وقت هم داشتم می‌توانستم جواب بدهم. حدودا سه سوال ساده را تشخیص دادم.


حرف پایانی...

کسی که می‌خواهد کنکور قبول بشود باید یک چارچوب داشته باشد و این را برنامه قلم‌چی به من داد، پشتیبان به من نشان داد و من را در درس خواندن منظم کرد.

بی هدف درس نخوانید و اگر خودتان نمی‌توانید برای خودتان داشته باشید این موهبت را آزمون‌های کانون قلم‌چی می‌تواند به شما بدهد.

 

Menu