گفت‌وگو با دانیال نوری؛ از رتبه 37000 کنکور تا قبولی پزشکی

دانیال نوری دانشجوی پزشکی بابل از آمل از مسیر پر پیچ و خمش برای قبولی پزشکی می‌گوید

گفت‌وگو با دانیال نوری؛ از رتبه 37000 کنکور تا قبولی پزشکی

نام و نام خانوادگی: دانیال نوری

رتبه کنکور در سال اول : 37000 منطقه 2

رتبه کنکور 1402 : 5200 منطقه 2

رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی تعهدی دانشگاه علوم پزشکی بابل

نام استان و شهر: مازندران، آمل

سال­ های حضور در کانون : 5 سال 

شغل و تحصیلات پدر: سیکل ، کشاورز

شغل و تحصیلات مادر: سوم ابتدایی، خانه دار

 

مصاحبه کننده: مهزاد حسنی مقدم


 " داستان دانیال نوری ، داستان عجیبی است . پر از اشتباهات ریز و درشت که هر کدام از دانش آموزان می توانند آنها را تکرار کنند . انسان ها دو دسته هستند : دسته ای که خود اشتباه می کنند و تجربه برای زندگی کسب می کنند و دسته ای که سعی می کنند از اشتباهات دیگران درس بگیرند . "

 

از زمانی که با شما آشنا شده ام همیشه خودت را به شوخی سردار آزمون معرفی می کنید ، دلیل این لقب به خودتان چیست ؟

من علاوه بر اینکه از سال نهم تا دوازدهم در همه ی آزمون های کانون بدون غیبت شرکت کردم ؛ در سال اول فارغ التحصیلی هم در همه ی آزمون های حضوری و غیر حضوری شرکت کردم و در سال دوم فارغ التحصیلی که به دلیل شرایط خاص در کانون نبودم ، ولی در زمان نزدیک به دو ماه خودم به تنهایی 60 آزمون کانون را کار کردم و توانستم به شرایط ایده آل برسم .

 

دلیل پایبندی شما و اینکه از آزمون ها استفاده خیلی خوبی کردید؛ چه بود؟

به هر حال همه چیز به شناخت و فراشناخت خودت برمی گردد و اینکه بدانی و اطمینان داشته باشی که آزمون دادن و مهم تر از آن ، آزمون های قلم چی و روش یادگیری با آزمون دادن ، برای رسیدن به موفقیت برایت مناسب است .

 

شما که توانستید بدون آزمون حضوری و در شرایط سخت تر پزشکی قبول شوید ؛ چه اشتباهاتی در سال دوازدهم و سال اول فارغ التحصیلی  داشتید که نتوانستید به موفقیت برسید ؟

بهتر است اول از سال دوازدهم شروع کنم . در سال دوازدهم به علت شرایط کرونا ، کلاس ها به صورت آنلاین برگزار می شد و من دانش آموزی بودم که نتوانسته بودم با کلاس های آنلاین مدرسه ارتباط برقرار کنم ؛ ولی مجبور بودم در کلاس ها اعلام حضور کنم و وقتم تلف می شد (من از کلاس هیچ استفاده ای نمی کردم با اینکه از وقتم می گذشت ) و این اولین اشتباهم بود . چون حتی اگر شرایط طوری باشد که مجبور شوی در کلاس باشی ، باید از این حضور در کلاس بهترین استفاده را داشته باشی چون استاد در هر صورت علم بیشتری نسبت به ما دارد . از طرفی در کلاس های آنلاین بیرون از مدرسه از ساعت 2 بعدازظهر تا 10 شب ( دو کلاس چهار ساعته با زمان های بین آنها ) شرکت می کردم و در نتیجه وقتی برای خودم باقی نمی ماند که بخواهم درس بخوانم و تست بزنم ( دومین اشتباه ).

 

و بعد از عید توانستید جبران کنید؟

آدم در برهه های مختلف ، مشکلات خاص خودش را دارد . مثلا در همان عید مجبور به اسباب کشی شدیم و وقت و تمرکز زیادی از من رفت . چون آن طوری که می خواستم نشد به خاطر کمال گرایی به جای اینکه از دو ماه باقی مانده به بهترین نحو استفاده کنم ، تصمیم گرفتم پشت کنکور بمانم .

 

سالی که فارغ التحصیل بودید چگونه گذشت؟

در اینجا زندگی ورق دیگری از چالش ها را برایم رو کرد و آدمی که اهل هیچ حاشیه ای نبود ، به انواع و اقسام حاشیه ها و وقت تلف کردن ها دچار شد. احساس می کردم وقت زیادی دارم و وقتم را با دوستان و بازی کامپیوتری و باشگاه پر می کردم ( هرکاری جز درس خواندن )

 

چه زمانی بود که درصدد رفع این مشکلات برآمدید؟

از عید سال اول فارغ التحصیلی سعی کردم اشتباهاتم را تصحیح کنم . روزانه بین 8 تا 12 ساعت مطالعه داشتم ولی نوسان مطالعه ام زیاد بود ( حدود 4 ساعت ) و عادت های بد مثل فیلم دیدن در من مانده بود و یواش یواش باز به این فکر افتادم که اگر یک سال دیگر بنشینم شاید اوضاع بهتر شود . 

به دو دلیل خودم را قانع کرده بودم . اول اینکه توانایی که در خودم سراغ داشتم و باوری که هنوز در من زنده بود و نمی توانستم خود را در لباسی غیر از روپوش سفید تصور کنم .

 

آیا فکر نمی کنید این باور ، باور واهی بود؟ اگر قرار بود اتفاق بیفتد در همان سال اول فارغ التحصیلی برایتان اتفاق نمی افتاد؟

آدم ها دو دسته اند . آدمی که تا نرسد دست از تلاش بر نمی دارد و دسته دوم ، آدم هایی که اگر نرسند به تقدیر تن می دهند . ضمن اینکه دلیل دیگرم برای تلاش دوباره این بود که می دانستم لازمه ی موفقیت در کنکور تلاش بسیار زیاد است که من در این دو سال نداشتم . 

 

با این همه بالا و پایین ، نتیجه سال دوم شما چه شد ؟

برخلاف آنچه که انتظار داشتم رتبه ام 7000 و خیلی بهتر شد.

 

می توانستید با این رتبه در یک رشته غیر پزشکی قبول شوید. چطور به این نتیجه رسیدید که دوباره شرکت کنید؟ آیا پدر و مادر حمایت کردند؟

آدم که به خط پایان برسد ممکن است قسمت های میان بر و تسهیل کننده های مسیر را فراموش کند ولی من هیچ وقت حمایت پدر و مادرم را فراموش نمی کنم . آنها همیشه من را تشویق می کردند . با اینکه تحصیلات آنچنانی نداشتند اما من هنوز با افتخار می گویم که کشاورز زاده ام . با این شرایط تصمیم گرفتم یک بار دیگر و برای آخرین بار برای هدفم بجنگم با اینکه می دانستم با توجه با تجربیات یک سال پشت کنکور ماندن ، سختی ها چند برابر خواهد شد .


روزی چند ساعت مطالعه داشتید ؟

هفته ای 100 ساعت مطالعه داشتم و در هیچ کلاسی شرکت نمی کردم . فقط از آزمون ها استفاده کردم . 

 

تحلیل آزمون ها را چطور انجام می دادید؟

من در دو ماه آخر برای اینکه به همه ی آزمون ها برسم ، مجبور می شدم حتی روزی دو بار هم آزمون بدهم . اوایل در آزمون ها نتایج خوبی به دست نمی آوردم اما به روش جمع بندی ام ایمان داشتم . روش من به این صورت بود که اوایل اگر به 10 سوال آزمون جواب می دادم ، به سراغ سوالات غلط و نزده می رفتم و سعی می کردم با مرور سریع کتاب و درس نامه مطلب را یاد بگیرم و با زدن 4 یا 5 تست از آن بگذرم .

 

این روش بازیابی است . چطور با این روش آشنا شده بودید ؟

من چهارشنبه ، پنج شنبه هایی که آزمون حضوری قلم چی می دادم و از این روش استفاده می کردم در سال دهم و یازدهم، از تراز 4900 به 6800 رسیده بودم .

 

سخن پایانی ؟

از پدر و مادرم و همه ی کسانی که برایم زحمت کشیدند ، خیلی تشکر می کنم . ضمن اینکه از مدیر بورسیه ، سرکار خانم رضایی هم تشکر ویژه می کنم .

 

Menu