با آزمونها یک تصویر کلی از نقاط ضعف و قوتم پیدا میکردم
نام و نام خانوادگی : امیرحسین شهمیرزادی
رشته و دانشگاه قبولی : پزشکی علوم پزشکی گلستان
نام شهر و استان : علی آباد کتول ، گلستان
رتبه سال 1401 : رتبه ۱۰۰۷ منطقه ۳ و ۴۲۲۴ کشوری کنکور تجربی
سالهای حضور در کانون : ۳ سال
تعداد آزمونها : ۹۷ آزمون
شغل و تحصیلات مادر : معلم ابتدایی ، لیسانس
شغل و تحصیلات پدر : آزاد ، دیپلم
مصاحبهگر : محدثه اسدی
شما چگونه با کانون آشنا شدید؟
من در ابتدا به دنبال آزمایش خودم با آزمونهای جامع بودم و از آنجایی که کانون جامعترین آزمونها و بیشترین شرکتکنندگان را داشت نظرم را به خودش جلب کرد.
دستاورد شما از شرکت در آزمونها چه بود؟
با آزمونها یک تصویر کلی از نقاط ضعف و قوتم پیدا میکردم.
تمرکز خودم روی آزمونها زیاد کردم سال دهم و یازدهم زیاد به برنامه ریزی و بودجه بندی اهمیت نمیدادم ولی سال دوازدهم سعی خودم را میکردم که بیشتر این کار را بکنم و خوب نتیجه هم گرفتم.
ناگفته نماند نکاتی که در دفتر برنامه ریزی کانون بود به من خیلی کمک کرد.
پشتیبان تحصیلی شما در منزل چه کسی بود؟چه کمکی به شما میکردند؟
همه اعضا خانواده به یک نحوی به من کمک و به من روحیه میدادند ولی اصلیترین این کمکها از سمت برادرم بود که به لحاظی الگوی من بودند.
برادرم فارغ التحصیل از مهندسی کامپیوتر تربیت دبیر شهید رجایی تهران است.
مطابق برنامهی راهبردی درس میخواندید؟ چگونه برنامهریزی میکردید؟
بله، برنامه ریزیام طبق برنامه راهبردی بود و سعیام این بود که به همه مباحث برسم و از طرفی چون مدارس غیرحضوری بود تمام تمرکزم روی مباحث کانون بود.
کدام درسها نقطه قوت شما بود؟ روش مطالعه این درسها چگونه بود؟
دروس محاسباتی مثل فیزیک و ریاضی و شیمی میشود گفت که نقاط قوت من بودند.
من برای این دروس خودم را مجبور کرده بودم که تستهای زیاد و متفاوت را بررسی کنم. معمولا نمره مدرسه این درسها کامل بود.
در طول این سالها درسی بوده که ضعیف باشید اما با تغییر روش، آن را به نقطه قوت تبدیل کرده باشید؟ کدام درس؟ چه کاری کردید؟
نقطه ضعف من عربی بود که آن هم به دلیل بیتوجهی بود ولی دست آخر با گذاشتن وقت بیشتر برای تمرین و یادگیری و دقت بیشتر موقع آزمون به ضعف خودم غلبه کردم.
روزی چند ساعت درس میخواندید؟ چند درصد زمان خودتان را به تست زدن اختصاص میدادید؟
سال آخر روزی ۹ تا ۱۲ساعت میخواندم جز جمعهها که یا آزمون میدادم یا استراحت میکردم.
خوب اصولاً تست زدن موقعی معنی پیدا میکند که به یک یادگیری ابتدایی و کلی به موضوع دست پیدا کنیم.
من بعد از یادگیری، بیشتر وقت خودم را به تست اختصاص میدادم.
چه تصمیماتی برای بهتر شدن در نیمسال دوم گرفتید؟
من تا نیمسال دوم دروس دوازدهم را تمام کردم و آن موقع بود که وقت اختصاص یافته من به تست زدن از قبل هم حتی بیشتر شد و این باعث شد که بتوانم در زمان کم باقی مانده تا کنکور پیشرفت کنم.
آیا اعضای خانواده کارنامهی شما را میدیدند؟ اگر افت داشتید برخورد آنها با این افت چگونه بود؟
اعضای خانوادهام به من اعتماد داشتند و من با اختیار خودم همه کارنامهها را به آنها نشان میدادم و از نظرات و راهحلهایی که میدادند، استفاده میکردم.
به نظر شما چه عواملی باعث پیشرفت و موفقیت شما شد؟
شروع کار من به طوری جدی از دوازدهم بود و با دستور کار قرار دادن برنامه راهبردی برنامه ریزی میکردم.
همانطور که قبلاً اشاره کردم افزایش مقدار و زمان تست زدن به من این کمک را کرد. مهمتر از همه اینکه هیچوقت ناامید نمیشدم. درست است که خسته میشدم ولی سعی میکردم استمرار خودم را قطع نکنم.
فکر میکنید مهمترین ویژگی که شما دارید و باعث میشود خوب درس بخوانید، چیست؟
استمرار و پشتکار!
من تراز خودم را فقط با صبر و حوصله توانستم به این مقدار برسانم به نظرم پشت کار و استمرار از استعداد خام خیلی خیلی بیشتر به آدم کمک میکند.
آیا در درسی تغییر روش داشتید که به موفقیت برسید؟
تغییر روش مطالعه در همه دروس اختصاصی داشتم، اول به دنبال حفظ کردن تنها بدون یادگیری بودم بعداً به سمت یادگیری متمایل شدم و این خیلی به من کمک کرد.
چه توصیهای برای دوستان خود دارید؟
اینکه هیچوقت ناامید نشوید و به تلاشهای خودتان ادامه بدهید، قطعا به نتایجی که دوست دارید میرسید و اینکه هیچوقت برای تغییر دیر نیست رفیق.