درس‌ها 9 تا 17- فارسی نهم- درسنامه- سهیلا چهره‌نگار

در این مطلب، درسنامه درس فارسی ویژه آزمون 30 اردیبهشت قرار گرفته است.

درس‌ها 9 تا 17- فارسی نهم- درسنامه- سهیلا چهره‌نگار

دانش‌آموزان عزیز پایه نهم سلام.

در این مطلب، درسنامه درس ریاضی ویژه آزمون 30 اردیبهشت قرار گرفته است. (فایل این درسنامه در ضمیمه پیوست شده است.)

شما می‌توانید با استفاده از این درسنامه‌، خود را برای آزمون 30 اردیبهشت بیشتر آماده کنید.

در هفته بعد برای شما آزمونک بارگذاری خواهد شد تا خودتان را محک بزنید.

موفق و پیروز باشید.


 دانش‌های ادبی و زبانی:

فعل‌های ماضی انواع مختلفی دارند که عبارت‌اند از:

الف) ماضی ساده (مطلق): 

این ماضی به طور ساده نشان می‌دهد که کاری در زمان گذشتۀ دور یا نزدیک رخ داده و پایان یافته است.

ساخنمان این ماضی بسیار ساده است: بن ماضی فعل + شناسه

مثال: من به دوستم نامه نوشتم.

این نوع ماضی چنین صرف می‌شود:

گفتم / گفتی / گفت      گفتیم / گفتید / گفتند

نکته: گاهی در قدیم برای زینت بخشیدن به فعل ماضی ساده، پیشوند « ب» می‌افزودند.

مثال:  بگفت ای هوادار مسکین من      برفت انگبین یار شیرین من

ب) ماضی استمراری:

استمرار در لغت یعنی ادامه داشتن؛

اگر در زمان گذشته کاری را به طور مرتب انجام داده باشیم و یا چند بار کاری را تکرار کرده باشیم، برای بیان آن از فعل ماضی استمراری استفاده می‌کنیم. 

مثال: من به کتاب‌خانه می‌رفتم.

فعل «می‌رفتم» نشان می‌دهد که عمل رفتن در گذشته چند بار تکرار شده و یا مدتی ادامه داشته است.

مورد استفادۀ دیگر فعل ماضی استمراری، زمانی است که دو کار همزمان در زمان گذشته اتفاق افتاده باشد. 

مثال: من به مدرسه می‌رفتم که باران بارید.

ساختمان این فعل چنین است: «می + ماضی ساده» 

اگر به فعل ماضی ساده، «می» اضافه کنیم، ماضی استمراری به دست می‌آید و چنین صرف می‌شود:

می + گفتم / می‌ + گفتی / می‌ + گفت         می + ‌گفتیم / می + ‌گفتید / می + ‌گفتند 

نکته 1: گاهی در قدیم به جای «می» از پیشوند « همی» استفاده می‌کردند: 

مثال: همی‌کشت و همی‌گفت ای دریغا    که باید کشتن و هشتن در این دشت

نکته 2: گاهی در قدیم به جای «می» در اول فعل، از پسوند «ی» در آخر فعل استفاده می‌شد: 

مثال: کبوتران به طاعت و مطاوعت او روزگار گذاشتندی.

 

ج) ماضی نقلی:

ماضی نقلی در دستۀ افعال گذشته قرار دارد؛ اما از لحاظ معنی، این فعل به ارتباط دو زمان گذشته و حال اشاره می‌کند. به این ترتیب که محقق شدن یا محقق نشدن فعل در گذشته، به نحوی به زمان حال مربوط می‌شود. برای مثال وقتی می‌گوییم: «من این شعر را شنیده‌ام»؛ یعنی این شعر را شنیده‌ام و هنوز آن را به خاطر دارم.

نحوۀ ساخت فعل ماضی نقلی:

صفت مفعولی (بن ماضی+ ه) + «ام، ای، است، ایم، اید، اند»

مثال: گفته + ام / گفته + ای / گفته + است      گفته + ایم / گفته + اید / گفته +‌ اند

نكته: «ام، ای، است و ...» که برای ساخت ماضی نقلی به صفت مفعولی می‌چسبد، در حقیقت «استم، استی، است و ...» بوده که به مرور زمان ساده شده است. در اشعار کلاسیک نمونه‌های ساختار فعل «استن» را می‌توان دید.

مثال: 

1) کنون آمدستم بدین بارگاه / مگر نزد قیصر گشایند راه

2) مو آن بحرم که در ظرف آمدستم / چو نقطه بر سر حرف آمدستم

3) بهر الفی الف قدی بر آیو / الف قدم که در الف آمدستم

نکته: طرز به دست آوردن بن فعل ماضی: اگر از آخر مصدر «ن» را برداریم، بن ماضی به دست می‌آید.

مثال: در فعل «سوختن»، «ن» نشانۀ مصدر است.

نکته: فعل سوم شخص گذشتۀ ساده، همان بن ماضی می‌باشد.

نکته: شناسه: به آخر فعل اضافه می‌شود و شخص فعل را نشان می دهد. فعل های ماضی پنج شناسه دارند که عبارتند از: 

م / ی / شناسه تهی / یم / ید / ند

د) ماضی مستمر:

داشت + شناسه + ماضی استمراری فعل اصلی: داشت + شناسه + می + بن ماضی + شناسه (داشت فعل کمکی می‌باشد)

مثال:

داشتم + می + گفتم / داشتی + می + گفتی / داشت + می + گفت    داشتیم + می + گفتیم / داشتید + می + گفتید / داشتند + می + گفتند

نکته: گاهی بین دو جزء کمکی و اصلی ماضی مستمر فاصله ایجاد می‌شود که نباید ما را به اشتباه بیندازد:

مثال: داشتم کم‌کم به او دل می‌بستم (داشتم می‌بستم= ماضی مستمر)

 

هـ) ماضی بعید:

به فعلی که در گذشتۀ دور انجام گرفته است، فعل گذشتۀ بعید (دور) می‌گویند. فعل ماضی بعید به صورت زیر ساخته می‌شود:

«بن گذشتۀ فعل + ه + فعل کمکی بود + شناسه»

مثال: گفته بودم / گفته بودی / گفته بود          گفته بودیم / گفته بودید / گفته بودند

و) ماضی التزامی:

به فعلی که در زمان گذشته با تردید، شرط و آرزو انجام شده باشد، فعل گذشتۀ التزامی گفته می‌شود. فعل ماضی التزامی این گونه ساخته می‌شود:

«بن گذشتۀ فعل + ه + فعل کمکی باش + شناسه»

مثال: گفته باشم / گفته باشی / گفته باشد         گفته باشیم / گفته باشید / گفته باشند

Menu