خلاصه درس 1 تا 7- دینی دوازدهم- درسنامه و تست- آیدا علی بخشی

در این مطلب قصد داریم خلاصه نکات درس 1 تا 7 دینی دوازدهم را با هم مطالعه و بررسی کنیم امیدواریم مطالب بیان شده ، شما را در یادگیری بهتر ، یاری کند .

خلاصه درس 1 تا 7- دینی دوازدهم- درسنامه و تست- آیدا علی بخشی

سلام به همه دوستان !

در این مطلب قصد داریم خلاصه نکات درس 1 تا 7 دینی دوازدهم را با هم مطالعه و بررسی کنیم . 

امیدواریم مطالب بیان شده ، شما را در یادگیری بهتر ، یاری کند .

خلاصه درس 1 تا 7- دینی دوازدهم- درسنامه و تست- آیدا علی بخشی








آیدا علی بخشی

دانشجوی روانشناسی دانشگاه تهران

رتبه 29 منطقه دو کنکور انسانی 1400

  صفحه اینستاگرام ما  

برای ارتباط بیشتر با برترها و رزرو پشتیبان ویژه ، پیج کانون برترها را دنبال کنید . 

همچنین میتوانید با شماره ۰۲۱۸۴۵۱ داخلی ۳۱۲۳ تماس بگیرید .


ویژگی های این مطلب:

خلاصه نکات مهم

ذکر نکات مربوط به هر مطلب

دو تست با پاسخ تشریحی برای تثبیت مطالب



اندیشه مثل بذری هست که در ذهن جوانه میزنه و در دل و قلب ریشه پیدا میکنه و برگ و بار و ثمره اش به شکل عمل ظاهر میشه. 

فواید اندیشه:  1)زیبا و پرطراوت ساختن جوانی2)شکوفایی استعدادها 3)نوید به آینده ای زیبا 4) برترین عبادت

به فرموده پیامبر برترین عبادت ها اندیشیدن مداوم درباره خدا و قدرت خدا هست.

ما بر اساس فطرت خود خدا را می یابیم و حضورش را درک می کنیم.

یکی از راه های درک وجود خدا و شناخت صفات و افعال او تفکر درباره نیازمند بودن جهان در پیدایش خود به آفریننده است.

ما با این تفکر به دو نتیجه می رسیم:

1)ما و پدیده های این جهان وجودمان از خود نیست.

2)ما و سایر پدیده ها که وجودمان از خودمان نیست برای اینکه وجود داشته باشیم نیاز به آفریننده ای داریم که وجودش از خودش است و پدیده نیست.



اینکه انسان بتواند با هرچیزی خدا را ببیند معرفتی عمیق و والاست که در نگاه نخست مشکل به نظر می آید ، اما هدفی قابل دسترس است به خصوص برای جوانان که پاکی و صفای قلب دارند.

موضوعاتی که می خواهیم درباره آنها شناخت پیدا کنیم دو دسته هستند:

1)امور محدود مثل گیاهان، حیوانات و حتی کهکشان های دور(انسان بالاخره توان شناسایی آنها را دارد.)که انسان آنها را می فهمد و در محدوده فهم و شناسایی انسان می گنجد.

2)دسته دوم موضوعاتی که نا محدودند و ما توانایی درک آنها را نداریم.زیرا لازمه درک هرچیز احاطه و دسترسی به آن است.چون این امور نا محدودند ما نمی توانیم بر آنها تسلط داشته باشیم.

ما می توانیم صفات و هستی خدا را در یابیم اما قادر به درک چیستی و ذات خدا نیستیم.

نوعی از دیدن وجود دارد که نه تنها امکان پذیر است بلکه از برترین هدف های زندگی است و هرکس باید برای رسیدن به چنین دیدنی تلاش کند.این مرتبه  دیدن به وسیله قلب و ملاقات با خداست.

توحید در خالقیت، توحید در مالکیت، توحید در ولایت، توحید در ربوبیت.

توحید در خالقیت یعنی باور به اینکه خداوند تنها مبدا و خالق جهان است.

از آنجا که خداوند تنها خالق جهان است پس تنها مالک آن نیز هست.چون هرکس هرچیزی پدید می آورد مالک آن میشود.

به حق تصرف و تغییر در یک چیز ولایت و سرپرستی می گویند.

خداوند به کسی ولایتش را واگذار نمی کند بلکه شخصی را در مسیر و مجرای ولایت خود قرار می دهد.

اگر خداوند پیامبر اکرم را ولی انسان ها معرفی می کند بدین معناست که ایشان را واسطه ولایت خود و رساننده فرمان هایش قرار داده است.


افکار و اعتقادات هرفرد مهمترین عامل در تعیین هدف ها و رفتارهای اوست.

توحید عملی یعنی اعتقاد به اینکه خداوند تنها خالق جهان و پروردگار هستی است و داشتن رفتاری متناسب با این اعتقاد.

ایمان همه افراد یکسان نیست و دارای شدت و ضعف است.

توحید عملی دو بعد دارد:فردی و اجتماعی.

موحد واقعی همواره انسانی امیدوار است زیرا می داند هیچ حادثه ای در عالم بی حکمت نیست اگرچه حکمت آن را نداند.

انسان موحد باور دارد که دشواری های زندگی نشانه بی مهری خدا نیست بلکه بستری برای رشد و شکوفایی اوست.

انسان موحد چون زندگی خود را بر اساس رضایت خداوند تنظیم کرده و پیرو فرمان های اوست شخصیتی ثابت و پایدار دارد و برخوردار از آرامش روحی است.

اگر کسی دل به هوای نفس(بت درون)بسپارد  و یا درپی  کسب رضایت قدرت های مادی و طاغوت ها (بت های بیرون) برآید، چنین شخصی گرفتار شرک عملی است.

تسلیم بودن در برابر امیال نفسانی و فرمان پذیری از طاغوت باعث می شود شخص درونی نا آرام و شخصیتی ناپایدار داشته باشد زیرا از یک سو هوای نفس وی هرروز خواسته جدیدی جلوی روی او قرار می دهد

 و از سوی دیگر قدرت های مادی که هرروز رنگ عوض می کنند او را به بردگی جدیدی می کشانند.

بعد اجتماعی توحید به معنای قرار گرفتن همه ارکان یک جامعه در جهت خداوند و اطاعت همه جانبه از اوست.

مهمترین رکن یک جامعه حکومت آن است.

یک جامعه زمانی توحیدی به شمار می رود که1) رهبر آن با معیارهای الهی به رهبری رسیده باشد2)قوانین الهی در این جامعه به اجرا گذاشته شود.

جامعه ای که در مسیر توحید اجتماعی حرکت می کند، اقتصاد و فرهنگ و سایر ابعاد و ارکان آن نیز به سوی اجرای فرمان های خدای یگانه پیش می رود و به صورت جامعه ای عدالت گستر در می آید.

توحید روح و محور زندگی دینی و شرک روح و محور زندگی ضددینی است.


اختیار به معنی توانایی بر انجام یک کار یا ترک آن است و یک حقیقت وجدانی است.

حتی کسی که اختیار را در سخن یا بحث انکار می کند در عمل از آن بهره می برد و آن را اثبات می کند.

ما درباره همه امور اختیار نداریم اما همین اختیار محدودی که داریم مبنای تصمیم گیری های ما و تعیین کننده سرنوشت ماست.

شواهد وجود اختیار:1)تفکر و تصمیم 2)احساس رضایت یا پشیمانی 3)مسئولیت پذیری.

احساس رضایت بعد از موفقیت در انجام یک کار نشانه این است که آن کار را از خود و نتیجه ی اراده و تصمیم عاقلانه خود می دانیم.

احساس پشیمانی به دلیل ارتکاب اشتباه در انجام یک کار نشانگر آن است که من توان ترک آن کار را داشته ام.

مسئول کار خود هستیم و آثار و عواقب عمل خود را می پذیریم.

عهد ها و پیمان ها هم بر همین اساس استوارند.بنابرین اگر کسی پیمان شکنی کند و مسئولیتش را انجام ندهد خود را مستحق مجازات می داند.


سرآغاز هر حرکت از جمله حرکت به سمت رشد  و کمال اندیشه و تفکر است.

گام دوم برای حرکت به سمت رشد و کمال وکسب مدارج معنوی انجام دادن مجموعه ای از کارها(واجبات) و ترک برخی امور(محرمات) است.

آیه مهم: "و اما کسانی که به خدا گرویدند و به او تمسک جستند، به زودی (خدا) آنان را در جوار رحمت و فضلی از جانب خویش درآورد و ایشان را به سوی خود به راهی راست هدایت کند."

امیال و غرایز برای حیات مادی و گرایش به خیر و نیکی برای حیات معنوی هستند.

خداوند قوه غضب را در انسان قرار داده تا در مواقع خطر ازخود دفاع کند و با متجاوزان مقابله نماید.

احکام الهی انسان را از توجه به امیال مادی منع نمی کند بلکه توصیه به استفاده معتدل از آنها می نماید.

اینکه انسان فطرتا گناه را دوست ندارد و فضیلت و خیر را می خواهد باعث دوری از گناه نمیشود.


1 )پرتگاه های خطرناک سقوط در وادی ضلالت کدام اند؟

1)توجیه گناه            2)عادت به گناه                  3)تکرار گناه               4)توجیه گناه و عادت به آن


2 ) کدام گزینه غلط است؟

1)انسان فطرتا گرایش به خیر و زیبایی دارد.                    2)گرایش به خیر برای گناه نکردن کافی است.

3)کوچک شمردن گناه از خود گناه بدتر است.                   4)قساوت قلب با تکرار گناه یافت میشود.


سوال 1:

گزینه4:توجیه گناه و عادت به آن از پرتگاه های خطرناک سقوط در وادی ضلالت است.


سوال2:

گزینه 2:گرایش به نیکی برای گناه نکردن کافی نیست زیرا پای عوامل تحریکی و وسوسه کننده هم در میان است.



تهیه کننده:

آیدا علی بخشی - دانشجوی روانشناسی دانشگاه تهران

سپاس از توجه شما



Menu