از چهارم دبستان تا کلاس نهم
با کمک آزمونهای کانون خودم را برای امتحانات آماده میکنم
مبینا مرادیکشکولی در یک نگاه
شهر: فراشبند (استان فارس)
مدرسه: الزهرا(س)
سالهای حضور در کانون: از چهارم دبستان تا کلاس نهم بهمدت 6 سال
میانگینتراز: 7080
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی زبانوادبیات فارسی، سرهنگ دوم
تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی ریاضی، دبیر ریاضی و مدیر هنرستان
از چه طریقی با آزمونهای کانون آشنا شدی؟
کلاس چهارم که بودم، تبلیغات کانون در تلویزیون خیلی گسترده بود و از راه همین تبلیغات با آزمونهای کانون آشنا شدم. پدرم همیشه از من میپرسید که آیا دوست دارم در آزمونها شرکت کنم یا نه؛ تا اینکه بالاخره خودشان من را در کانون ثبتنام کردند. همان هفته هم آزمون داشتم و رتبهی 34 کشور شدم. این رتبه انگیزهی خیلی خوبی برای ادامهی مسیر شد و علاقهمند شدم تا خودم را در سطح دانشآموزان کشور بسنجم. موفقیت در آزمونها برای بیشتر درسخواندن و بیشتر تلاشکردن به من انگیزه میداد.
از شش سال آزموندادن مداوم خسته نشدی؟
کانون دو تأثیر خیلی بزرگ در روند آموزشیام داشت که باعث شد پیوستگیام را به آزمونها حفظ کنم. یکی یادگرفتن فرایند برنامهریزی و دیگری بالابردن سطح علمیام از طریق تلاش مداوم بود. قبلاً فقط سطح تلاشم در حدی بود که در مدرسه و کلاس، دانشآموز موفقی باشم. کانون باعث شد افق دیدم بازتر شود و تلاش کنم جایگاهم را در بین دانشآموزان استان و کشور بهبود ببخشم. آزموندادن باعث شد سطح درسیام چندین پله رشد کند. این دو تأثیر باعث شد بدون خستگی در آزمونها شرکت کنم.
الان که آموزش غیرحضوری شده است، چگونه برنامهریزی میکنی؟
یاد گرفتهام که برنامهی راهبردی کانون را بههمراه برنامهی درسی مدرسه، شخصیسازی کنم. هر روزی که میخواهم درسها را برای مدرسه بخوانم، بودجهبندی آزمون را هم نگاه میکنم و مطابق با آن هم پیش میروم و این دو برنامه را با هم هماهنگ میکنم. صبحها از 8 تا 12 در کلاسهای غیرحضوری مدرسه شرکت میکنم. بعد کمی استراحت میکنم. بعدازظهر تا ساعت 12 شب ابتدا درسهای مدرسه و سپس مباحث آزمون را طبق برنامه میخوانم. هر دو هفته یک بار با توجه به نتایجی که در آزمون میگیرم و عملکردم که در دفتر برنامهریزی ثبت میکنم، نقاط قوت و ضعفم را پیدا میکنم و برای دو هفتهی بعد تصمیم میگیرم که برای کدام درسها زمان بیشتری صرف کنم. دفتر برنامهریزی و کارنامهی آزمونها به فراشناخت من کمک میکنند.
پس توانستهای خودت را با وضعیت جدید آموزش وفق بدهی.
بههرحال کلاسهای غیرحضوری سختیهای خاص خودشان را دارند. سطح آموزش نسبت به کلاسهای حضوری کمی پایینتر است. همیشه دو ساعت زودتر از خواب بیدار میشوم و برنامهی درسی همان روز را پیشخوانی یا مرور میکنم تا به یادگیریام کمک کند.
روزهای جمعهی آزمون را چگونه سپری میکنی؟
ساعت 7 از خواب بیدار میشوم و تا 8 وسایلی را که نیاز دارم، آماده میکنم. دقیقاً طبق زمانی که به ما داده میشود، از خودم آزمون میگیرم. در آزمونها باید به 100 سؤال عادی در 100 دقیقه و به 100 سؤال تیزهوشان در 60 دقیقه پاسخ بدهیم. در کل 160 دقیقه فرصت داریم. ساعت 10 و چهل دقیقه آزمون را تمام میکنم. همیشه کارنامه را در پردازش اول میگیرم. بعد از آزمون، کارنامه را با دقت بررسی میکنم و تا قبل از انتشار پاسخنامه، سؤالاتی را که در پاسخگویی به آنها شک داشتم، بررسی میکنم. بعد هم آزمون را سؤالبهسؤال تحلیل میکنم و هیچ سؤالی را بدون تحلیل باقی نمیگذارم. اگر طراح سؤال روشی متفاوت با روش من داده باشد، آن را هم یاد میگیرم. آخرین کار روزهای جمعهی من، طراحی برنامه برای دو هفتهی بعدی است.
پس خودت را برای آزمون تیزهوشان هم آماده میکنی.
سال ششم که بودم، خیلی خوب خودم را برای این آزمون آماده کرده بودم؛ اما متأسفانه با اینکه تعداد زیادی از سؤالات را درست جواب داده بود،م پذیرفته نشدم. پدر و مادرم دلداریام دادند و آمادهام کردند تا سال هفتم را با انگیزه شروع کنم. بعد از آن تصمیم گرفتم تلاش کنم و امیدم را از دست ندهم. امسال هم برای آزمون تیزهوشان تلاش میکنم و نتیجه را به خواست خدا میسپارم. باید برای قبولی در مدارس فرزانگان شیراز آزمون بدهم و تلاش کنم؛ چون شهرمان مدرسهی تیزهوشان ندارد.
از چه منابع مطالعاتی استفاده میکنی؟
از کتابهای آبی کانون برای درسهای ریاضی، علوم، ادبیات، زبان، پیامهای آسمانی و قرآن استفاده میکنم. از کتاب گام دوم فیزیک کانون هم استفاده میکنم. برای عربی هم از کتاب عمار استفاده میکنم و دلم میخواهد این کتاب را به تمام دوستانم پیشنهاد کنم. کتاب عربی عمار بهترین کتابی است که برای عربی تألیف شده است و گویا مؤلف این کتاب هم موقع نوشتن کتاب، دقیقاً هدفش همین بوده است. سال هشتم با این کتاب آشنا شدم و امسال هم منبع اصلیام برای عربی همین کتاب است. کتابهای سهسطحی ریاضی و آبی عربی و 1500 سؤال تیزهوشان را هم از سایت «کانونبوک» سفارش دادهام که منتظرم این کتابها به دستم برسد.
در روزهای نزدیک به امتحانات نیمسال اول چگونه بین مطالعهی تشریحی و تستی تعادل برقرار میکنی؟
درسهای عمومی و بخشهای زیست و شیمی در کتاب علوم را همیشه طوری با دقت مطالعه میکنم که هم برای آزمونهای کانون آماده شوم و هم برای امتحانات تشریحی. درواقع موقع مطالعه به متن کتاب توجه ویژهای دارم. برای درسهای محاسباتی، مثل ریاضی و محاسباتیهای علوم، یادگیریام را ابتدا با تمرینهای تشریحی شروع میکنم و بعد به سراغ حل تست میروم. با کمک آزمونهای کانون، خودم را برای امتحانات آماده میکنم.
در کدام درسها قویتری؟
نمرهام در درسهای عمومی معمولاً 10 از 10 است. بین علوم و ریاضی هم فکر میکنم در درس ریاضی قویتر هستم و نمرههایم بالاتر از 9 از 10 است. هم توجه خیلی خوبی به کتابهای درسی و درسنامهها میکنم، هم بهاندازهی کافی تمرینهای تشریحی و تستی حل میکنم. سعی میکنم در هفتهی اول، تستهای آموزشی و در هفتهی دوم تستهای زماندار کار کنم. البته نمرههایم در درس علوم هم بالاتر از 9 از 10 است. هر جا درس علوم مفهومی باشد، متن کتاب را خیلی خوب میخوانم و تستهای مفهومی کار میکنم. برای بخشهای محاسباتی هم تمرینهای تشریحی و تستی زیادی کار میکنم.
کمی از نقش پدر و مادرت در مسیر موفقیتت برایمان بگو.
روز 25دی99 متأسفانه دو سال میشود که پدر و مادرم را در حادثهای و بهفاصلهی سه روز از دست دادم. این مسئله شرایط را برایم خیلی سخت کرد. قبل از فوت، پدر و مادرم به آموزشم حساس بودند و بسیار پیگیر بودند. وقتی از آزمون برمیگشتم، پدرم از من میپرسیدند که اگر اشتباه داشتهام، چه علتی دارد. همیشه سؤالات فارسی را با پدرم و ریاضی را با مادرم تحلیل میکردم. برایم هر منبعی را که نیاز داشتم، تهیه میکردند و حامیام بودند. بعد از رفتن پدر و مادرم، خانوادهام خیلی از من حمایت میکنند و واقعاً از ایشان متشکرم. پدر و مادرم همیشه از من میخواستند قویتر از قبل مسیر آموزشیام را ادامه بدهم و به هدفم برسم. بنابراین برای رسیدن به هدفم تمام تلاشم را میکنم.
در سالهای کانونیبودنت خاطرهی آموزشی داری؟
سالی که به کانون آمدم و کلاس چهارم بودم، خانم سارا همتی رتبهی اول کنکور تجربی را کسب کرده بودند. ایشان را خیلی دوست داشتم و نمایندگی کانون شهرمان میدانستند که من خانم سارا همتی را الگوی خودم قرار داده بودم. در روزهایی که تازه پدر و مادرم را از دست داده بودم، نمایندگی کانون شهرمان به دیدنم آمدند و با خانم سارا همتی از طریق کانون تهران هماهنگ کرده بودند و با ایشان تلفنی صحبت کردم. این اتفاق برایم در آن روزها خیلی خوشایند بود و بعد از مدتها لبخند بر لبهایم نشست. بعد از آن هم خانم همتی به من گفتند میتوانم هر سؤالی دارم از ایشان بپرسم. از ایشان و کانون که این امکان را برایم فراهم کردند، تشکر میکنم.
سایر گفتوگوهای پرستو عسکری را در لینک زیر بخوانید: