از هشتم تا پزشکی دانشگاه ایران
پیشخوانی در تابستان، هماهنگ با برنامهی راهبردی
میثاق محمدپور در یک نگاه
شهر: لاهیجان (استان گیلان)
مدرسهی دبستان: تربیت
مدرسهی متوسطهی اول: شهیدبهشتی
مدرسهی متوسطهی دوم: شهیدبهشتی و یاسین
سالهای حضور در کانون: از هشتم تا دوازدهم تجربی بهمدت 5 سال
رتبهی کنکور: 229 تجربی منطقهی 2
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی مهندسی عمران، کارمند ادارهی آبوفاضلاب
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانهدار
چرا فکر کردی آزموندادن از متوسطهی اول به تو کمک میکند؟
از همان سالها به این فکر میکردم که دروازهی ورودم به دانشگاه و رشتهی دلخواهم، کنکور است. کنکور هم آزمونی تستی بود که با الگوی درسخواندن ما برای مدرسه که تشریحیخوانی بود، کاملاً فرق داشت و لازم بود خودم را برای آزمونهای تستی آماده میکردم تا در نهایت در کنکور به موفقیت میرسیدم. تا قبل از هشتم اصلاً با تست آشنا نبودم؛ اما از پایهی هشتم تصمیم گرفتم آزموندادن را شروع کنم. در لاهیجان اغلب دانشآموزان از متوسطهی اول خودشان را برای آزموندادن آماده میکنند و در آزمونهای کانون شرکت میکنند. کیفیت سؤالات آزمونهای کانون از نظر من خیلی خوب بود و در این پنج سال، آزموندادن را پیوسته ادامه دادم. هر سال هم در آزموندادن نسبت به سال قبل جدیتر شدم.
پس بهنظرت شروع از پایهی هشتم برایت شروع بهموقعی بود.
بهنظرم از دهم باید مطالعهی جدی را برای کنکور شروع کنیم. متوسطهی اول بهترین زمان برای آشناشدن با شیوهی مطالعهی تستی و هماهنگشدن با فضای آزمونهاست.
این پنج سال آزموندادن پیوسته چه دستاوردهایی برایت داشت؟
پیوستگی در آزموندادن به من کمک کرد بتوانم در جلسهی آزمون آرامش داشته باشم و خودم را مدیریت کنم. مهارتهای آزموندادن را با پیوستگی به آزمونها یاد گرفتم. نحوهی درست مطالعهی هر درس و توانایی در مدیریت زمان را در آزمونهایی که مثل کنکور محدودیت زمانی دارند، در آزمونهای کانون آموختم.
از چه زمانی تصمیم گرفتی رشتهی تجربی را انتخاب کنی؟
از کودکی به رشتهی تجربی علاقه داشتم و در متوسطهی اول هم فقط به انتخاب همین رشته فکر میکردم و تردید نداشتم. دانشآموزان متوسطهی اول قبل از انتخاب رشتهی تجربی باید بدانند برای موفقیت در این رشته، علاقه به مباحث زیستشناسی بسیار مهم است. دوستانی داشتم که باقی درسها را خیلی خوب میخواندند؛ اما چون علاقهای به زیستشناسی نداشتند، حوصلهی مطالعهی این درس را هم نداشتند. علاقه در انتخابرشته بسیار مهم است. باید آنقدر به درسهای رشتهی خودمان از متوسطهی اول علاقه داشته باشیم که بتوانیم زمان زیادی را روی یادگیری و کسب مهارت آنها صرف کنیم. دانشآموزان نهم برای انتخابرشته باید بدانند که قبولشدن در رشتهی پزشکی، تازه شروع مسیری طولانی و دشوارتر از کنکور است و باید خودشان را آماده کنند. اگر واقعاً این مسیر را دوست دارند رشتهی تجربی را انتخاب کنند. در دانشگاه، دانشجویانی هستند که چون به رشتهی پزشکی علاقهای ندارند، نمرههای کمی دارند و موفق نیستند.
بهنظرت بهتر است دانشآموزان در متوسطهی اول چه عادات مثبتی را در خود ایجاد کنند که بتوانند در ادامهی راه عملکرد موفقتری داشته باشند؟
بهتر است دانشآموزان در هر پایهای که هستند، درسخواندن بابرنامه را یاد بگیرند. اگر از پایههای پایینتر به سختکوشی عادت کنند، در مقاطع بالاتر برای 10 ساعت درسخواندن هم احساس خستگی نخواهند کرد. باید در متوسطهی اول کمکم ساعت مطالعه و میزان تلاش را افزایش داد و به شیوههای درست مطالعهی هر درس دست یافت.
نقطهقوت تو در پایههای هشتم و نهم چه درسی بود؟
در ریاضی قوی بودم. معمولاً نمرهام در ریاضی بالاتر از 8 از 10 بود.
چه روشی را برای مطالعهی ریاضی داشتی؟
به ریاضی علاقهی زیادی داشتم و معمولاً تمام نکات مهم هر درس را در کلاس یاد میگرفتم. طوری در کلاس به تدریس دبیر دقت میکردم تا دیگر نیازی نباشد در خانه برای یادگیری مطالب کتاب زمان زیادی صرف کنم. در خانه هم جزوهی دبیرم را مطالعه میکردم تا درس در ذهنم مرور شود. بعد هم به سراغ مطالعهی درسنامهها میرفتم و تعداد زیادی تست از هر مبحث کار میکردم. سعی میکردم تستهای متنوعی کار کنم. در ریاضی انواع خاصی از هر سؤال برای هر مبحث طرح میشود. اگر تستهای زیادی کار کنیم، دقیق متوجه میشویم که از هر بخش ممکن است چه مدل سؤالی طرح شود. حل تست، سرعتعمل را هم بیشتر میکند.
از دفتر برنامهریزی هم استفاده میکردی؟
برنامهریزی بیش از چیزی که اغلب دانشآموزان فکر میکنند، اهمیت دارد. وقتی بدانیم در هر هفته و هر روز چه کارهایی برای انجامدادن داریم، دیگر برای مطالعه دچار سردرگمی نمیشویم. باید دانشآموزان همواره در حال بررسی دفتر برنامهریزی باشند. من هم همین کار را میکردم. وقتی کارنامهی آزمون را میگرفتم، نمرههایم را با میزان تلاشم در دو هفته مقایسه میکردم و اگر مطلوب نبود، برای دو هفتهی بعد هدفگذاریهای منطقیتری انجام میدادم و تلاشم را برای آن درسها افزایش میدادم. تعداد تستها را هم در دفتر برنامهریزی مینوشتم تا ببینم با چه تعداد تست در هر آزمون چه نتیجهای گرفتهام.
در مسیر موفقیت از چه منابعی کمک گرفتی؟
از کتابهای آبی و سهسطحی کانون برای حل تست و یادگیری بهتر درسها کمک میگرفتم. کتابهای آبی برای شروع، کتابهای خیلی خوبی هستند و دانشآموزان بهتر است قبل از اینکه به سراغ سؤالات دشوار بروند، از این کتابها استفاده کنند. این کار باعث میشود ناگهان با سؤالات دشوار دچار سردرگمی نشوند و مسیر پیشرفت را آرامآرام طی کنند. کتابهای سهسطحی هم منبع خوبی برای جمعبندی درسهایی است که آنها را کامل خواندهاند. وقتی به تسلط نسبی در هر درسی رسیدند، برای حل تستهای دشوار به سراغ این کتابها بروند.
بهنظرت بهترین برنامه در دوران تابستان چیست؟
بهترین کار، پیشروی منطبق بر برنامهی راهبردی کانون است. گاهی دانشآموزان تصمیم میگیرند کل کتابها را در تابستان پیشخوانی کنند که اصلاً این کار لازم نیست. منطقیترین مقداری که برای پیشخوانی در تابستان لازم است، در برنامهی راهبردی کانون مشخص شده است. شاید بعضیها انگیزهی کافی برای درسخواندن در تابستان نداشته باشند. آزمونها این انگیزه را ایجاد میکنند.
عادت خاصی داشتی که با انجام پیوستهی آن نتیجهی خیلی خوبی گرفته باشی؟
هر شب برای درس ادبیات، تستهای موضوعی کار میکردم. این کار به پیشرفتم در این درس کمک زیادی کرد. اگر هر شب فقط 10 تست کار کنند، در طول یک نیمسال تأثیر آن را میبینند. درسی را که برایم از بقیهی درسها مهمتر بود، هر روز میخواندم. در متوسطهی اول، ریاضی و در متوسطهی دوم، زیست را هر روز میخواندم.
اکنون که دانشجو هستی، شیوع بیماری کرونا چه تأثیری بر درسهایت گذاشته است؟
قصد داشتم هر روز درس بخوانم؛ اما با شروع این بیماری، برنامههایم به هم ریخت و تا حدودی مجبور شدم نزدیک به امتحان حجم زیادی از درسها را مطالعه کنم. مدیریت برنامه در این روزها خیلی مهم است. الان هم مشغول امتحانات مجازی دانشگاه هستیم.
در زمانهای استراحت با چه کارهایی مشغول میشدی؟
در زمانهای فراغت به کلاس زبان میرفتم، فوتبال میدیدم و از فضای مجازی استفاده میکردم. گاهی هم موسیقی گوش میدادم.
پدر و مادرت چه سهمی در موفقیت تو دارند؟
بدون نیاز به تذکر خانواده درس میخواندم و آنها هم به من اطمینان داشتند. از نظر روحی همیشه حامی و پشتیبان بسیار خوبی برایم بودند. وقتی در آزمونها افت میکردم، به من روحیه میدادند و اجازه نمیدادند نتایج، انگیزهام را کم کند. اجبار خانوادهها بچهها را از درس دور میکند. من هر زمان مشکلی داشتم، با اشتیاق به خانوادهام میگفتم و آنها به من آرامش میدادند.