خانواده در برابر یک مسئله

روزی از روزهای تابستان در حال پایان‌یافتن بود. مهرنوش کوچولو در حال بازی با عروسک‌هایش بود.

خانواده در برابر یک مسئله

روزی از روزهای تابستان در حال پایان‌یافتن بود. مهرنوش کوچولو در حال بازی با عروسک‌هایش بود. فکری از ذهن مادر گذشت و پرسید: «سال آینده‌ی تحصیلی و مدرسه‌ی مهرداد چه خواهد شد؟»

پدر، چهره‌ی نگران همسرش را بی‌پاسخ نگذاشت و با لبخند گفت: «واقعیت این است که کرونا به بخشی از نظام تعلیم و تربیت صدمه زده. درست است که تعطیلی کلاس‌ها، ارتباط اجتماعی بین بچه‌ها و ارتباط با معلم و مدیر را دچار اشکال کرده، ولی خوش‌حالم که مهرداد حواسش، هم به خانواده هست، هم به دوستانش و هم به درس‌هایش. شما هم دارید برای بچه‌ها خیلی وقت می‌گذارید. ما تیم خانوادگی خوشبختی هستیم.» در این لحظه مهرداد از اتاق، پدرش را صدا زد.

پدر ادامه داد: «یک ساعت است که مهرداد دارد مسئله‌ی ریاضی حل می‌کنه. او هیچ‌وقت این‌قدر خودکار نبوده. وقت آن است که بروم و پاسخ‌هایش را بررسی کنم. خیلی از خانواده‌ها مثل ما با این وضعیت سخت کنار آمده‌اند. مطمئنم در همین لحظه، دانشمندان و محققان زیادی دارند به این مشکل فکر می‌کنند و حتماً راه‌حلی برای آن خواهند یافت.»

منبع :

Menu