هومن نکونام، رتبه ۱۶۱ تجربی منطقه ۲ سال ۹۷ ، پزشکی دانشگاه علومپزشکی تهران
روزهای آخر، پیشرفتم را به چشم میدیدم.
از مایکل شوماخر پرسیدند راز موفقیتش چه بوده و او در جواب میگوید: «هنگامی که سر پیچها همه ترمز میکردند، من گاز میدادم.» کسانی هم که در کنکور رتبههای خوبی کسب میکنند، تقریباً همین کار را میکنند. زمانی که رقیبهایشان به ناامیدی فکر میکنند، آنها به تلاش خودش ادامه میدهند. من هم در این ماههای آخر ناامیدی به سراغم میآمد اما میدانستم که همه وضعیت مشابه من را دارند و در صورتی میتوانم از بقیه سبقت بگیرم که به توانم اضافه کنم و ناامید نشوم. در مصاحبه با برترها خوانده بودم که آقای قاسمینژاد، رتبهی ۱ تجربی سال ۹۶، هم ناامید شد.
برای دوران جمعبندی برنامهی منسجمی داشتم و ساعت مطالعهام به ۱۳ ساعت هم رسید. دو نوع پیشرفت داریم. یکی پیشرفت در نمره و تراز است و یکی هم پیشرفت در شناخت سؤالات. مثلاً در درس عربی توانستم به سطح خوبی برسم؛ اما شناختم نسبت به پاسخگویی به سؤالات آن بیشتر شد. سقف نمرهی عربی من ۶۰ بود؛ اما فهمیدم باید روشم را تغییر دهم. در دوران جمعبندی شناختم بیشتر شد و پیشرفت کردم و در کنکور نمرهام ۸۰ شد. در زیست هم میانگیننمرهام ۷۰ بود و در کنکور به ۸۸ رسید. درس ادبیات برایم سخت بود و چون نمیتوانستم به سؤالات لغت و تاریخادبیات جواب بدهم، دلسرد شده بودم. در دوران جمعبندی چون هر روز از آن تست کار کردم، به نمرهی ۶۷ رسیدم. در کل بهترین نتیجهام را در کنکور گرفت.
امیر رستمی مقدم ، رتبه 300 منطقه 2 کنکور 98، پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران
رقابت من با خودم هدفگذاری من بود. تلاش میکردم نسبت به خود دیروزم بهتر شوم
مهمترین عامل پیشرفتم تغییر در یک رویکرد کلی است که سه مرحله دارد : اولین مرحله به نظرم ایجاد یک سکوت ذهنی بود. به نظرم همه افراد و خصوصا پشت کنکور ی ها با توجه به شرایط سال اول شکست هایی داشته ایم و این شکست ها بخشی از ذهن ما را درگیر می کند. برای رسیدن به موفقیت نمی توان با ذهن آشفته پیش رفت و تلاش کردم ذهنم را آزاد کنم.برای مثال خیلی از دوستانم در سال اول کنکور در رشته و دانشگاه های خوبی قبول شدند اما من پشت کنکور ماندم و این مقایسه کردن ما آزار میداد و تلاش کردم دیگر خودم را مقایسه نکنم. دومین مرحله یک شفافیت ذهنی است؛ این سکوت ذهنی به یک شفافیت و هدفگذاری نیاز داشت. قبولی در دانشگاه بهشتی هدفگذاری اصلی نبود؛ بلکه رقابت من با خودم هدفگذاری من بود. تلاش میکردم نسبت به خود دیروزم بهتر شوم . مرحله سوم عملکرد مضاعف برای رسیدن به هدفم بود و تلاش کردم به لحاظ کیفی خودم را ارتقا دهم . پدر و مادر ها معمولا بحث اصلی شان حمایت از فرزندان است. اما جنس این حمایت ها فرق می کند. تصور اشتباه من این بود که همیشه باید به من امید بدهند و نقاط ضعفم را نبینند. در حالیکه همیشه نیمه خالی لیوان را به من یادآوری میکردند اما من قبول نمی کردم! اکنون معتقدم که همان نقص و کاستی ها را با همان حرف ها جدی گرفتم و الان می گویم که راهی که پدر و مادرم در پیش گرفتند چقدر هوشمندانه بود.
در طول دو سالی که کنکور دادم،خودم برنامهریزی میکردم و روشهای مطالعاتی زیادی را در این مدت امتحان کردم؛ بنابراین برای دوران جمعبندی شناخت خوبی از نقاط قوت و ضعفم داشتم و میدانستم چه مباحثی برای مرور کردن اولویت دارد.همچنین ترتیب و دفعات این مرورها را میدانستم.با کمک همان منابعی که در طول سال استفاده کرده بودم و اندکی هم از منابع جدید توانستم در بازه زمانی بعد از عید اکثر درسها را آنطور که میخواستم، مرور و بازیابی کنم.
امیرحسین قانعی، رتبه 701 کنکور 98، پزشکی دانشگاه علومپزشکی ساری
از هر کس الگوی خاصی میگیرم. هر انسانی ویژگیهای خوب و بد دارد. نمیتوان از همهچیز یک نفر الگوبرداری کرد. من هم سعی میکنم ویژگی خوب انسانها را الگوبرداری کنم.
مهمترین کاری که کردم، استمرار در کارها بود. حتی یادداشتهایم را در راه رسیدن به باشگاه میخواندم و مرور میکردم. به هر ترازی میرسیدم، راضی بودم؛ اما قانع نمیشدم و تلاش میکردم بهتر شوم. قانعنبودن باعث میشد انگیزهام حفظ شود. البته خیلی وقتها خسته شدم؛ اما اغلب با انگیزه درس خواندم.سال اول آزمونهای کانون را مانعی میدیدم که فقط میخواهد حال ما دانشآموزان را بگیرد. تحلیل نمیکردم و احساس خوبی به آن نداشتم. سال دوم آزمون را کامل تحلیل میکردم و مشکلاتم را پیدا میکردم. در مشکلاتم دنبال دلیل بودم و برای رفع اشکال از مشورت با دیگران هم استفاده میکردم. یادم میآید پدرم برای رفع بیدقتی پیشنهاد کرد در خانه هم فضای چرکنویسهایم را کم کنم و راهحلها را کامل و تشریحی بنویسم و فقط سعی کنم سرعتم را بیشتر کنم. این کار را در خانه تمرین کردم و در آزمونها هم به کار بردم. این ایده خیلی به من کمک کرد و باعث شد سرعتم در حل محاسبات بیشتر شود. دستهبندی اشکالات باعث شد آنها را بهمرور کم کنم. اوایل اعتمادبهنفس کاذب داشتم و باعث میشد به همهی سؤالات پاسخ دهم و اشتباهاتم زیاد بود. بهمرور کم کردم و در کنکور هم اشتباهاتم خیلی کم شد.
کیانوش رحمانی ، رتبه 856 کنکور 98 تجربی ، پزشکی دانشگاه ایران
در دوران جمع بندی خیلی خوب عمل کردم.
یکی از عوامل موفقیتم این بود که درس زیست شناسی را بیشتر جدی گرفتم؛ در سال 97 درس زیست را خیلی پایین و 45 درصد زده بودم اما در سال 98 تمرکز بیشتری روی درس زیست شناسی گذاشتم و خلاصه برداری و حاشیه نویسی کردم و از بقیه روش مطالعه مناسب در این درس را پرسیدم و در سال 98 زیست را 85 درصد زدم. در دوران جمع بندی سال 97 خیلی خوب کار نکرده بودم اما در سال 98 خیلی بهتر عمل کردم. خلاصه برداری از دروس نیز بسیار مفید بود. نقش پدر و مادرم پررنگ بود و مرا امیدوار می کردند و به من می گفتند اگر تلاش کنم قطعا موفق خواهم شد.
ارسطو موسوی نژاد (خدامیان)، رتبه 160 منطقه 3 کنکور 98، پزشکی دانشگاه شیراز
از درس خواندتان و تلاش برای رسیدن به رویاهایتان لذت ببرید!
من سه کار مشخص را در این دوران انجام دادم:
الف) رفع همه ابهام ها و اشکال هایی از ابتدای سال داشتم و گاهاٌ به دلیل کم کاری یا سهل انگاری از کنارشان گذشته بودم.
ب) تحلیل تمام آزمون های کانون از ابتدای سال و توجه زیاد به کارنامه اشتباهات در سایت کانون
ج) تمرکز بر سوال های کانون و آزمون های سراسری سال های گذشته
در کیفیت و کمیت بعضی از کارهایم تغییر ایجاد کردم. مثلا مطالعه درس نامه را کمتر کردم و بیشتر تست زمان دار زدم. برای درس هایی که ضعف داشتم زمان مناسب اختصاص دادم.
هم چنین بر روی روش های مطالعه هر درس که در طول سال کشف کرده بودم تاکید کردم و در دوران جمع بندی از همین روش ها استفاده کردم.
در این روش ، می توانیم موقع آزمون دادن ، استراتژی بازگشت و تمام تکنیک ها را تمرین کرده و مسلط شویم.در هنگام تحلیل آزمون نیز سعی می کنیم مباحثی که مسلط نبودیم را رفع اشکال کنیم. هم چنین متوجه اشتباهات مان سر جلسه آزمون شویم. مانند بی دقتی ، کم توجهی و ...اگر تحلیل آزمون را درست و اصولی انجام دهیم قطعا می توانیم در هر آزمون پیشرفت چشمگیر داشته باشیم.
ادامه در روزهای بعد روی سایت قرار می گیرد.....
تهیه کننده: فاطمه رسولی نسب