سالهاست که جلسات مختلف در طی سال برگزار میشود و همراهی دانشآموز، پشتیبانها و اولیا به پیشرفت دانشآموزان کمک میکند.
اما چرا این موفقیت همگانی نباشد؟
به نظر من هر دانشآموز مثل عضوی از خانوادهی ما باید برای ما اهمیت داشته باشد. بارها و بارها وقتی مادری نگران را دیدهام در عمق وجودم حس کردهام که این فرد مثل خواهر خودم و فرزندش به من نزدیک است. حس میکنیم که باید تا جایی که امکان دارد به هر دانشآموزی کمک کنیم. درست است که تماس تلفنی شامل نکات بسیار خوبی است ،مخصوصا زمانی که دانشآموز نیز همراهی کرده و سوالاتش را مطرح میکند، اما در جلسات اتمام حجت و جلسات سه نفره و 5 نفره، فرصت بیشتری برای تبادل اطلاعات هست.
میتوانیم از تجربیات سایر بچهها در دروسی که موفق هستند استفاده کنیم. گاهی آنقدر به اولیا اصرار میکنیم در جلسات شرکت کنند که متعجب میشوند. این اصرار همان حس خویشاوندی است. همان حس احساس کمک به تک تک افرادی است که برایمان اهمیت دارند. برخی از آنها بعد از شرکت در جلسات متوجه میشوند که چقدر همراهیشان در مسیر موفقیت دانشآموز میتواند موثر باشد. گاهی حتی اولیا شرکتکننده بیسواد بودهاند، اما همراهیشان با دانشآموز آرامشی به دانشآموز میدهد که موفقیت او را چندبرابر میکند.
بسیاری از اولیا اظهار میکنند که مشغلهی کاری زیادی دارند. اما مگر نه این است که تمام تلاشهای کاریشان به خاطر خانوادهشان است که فرزندشان عضو مهمی از آن است؟ نباید این همراهیها کمرنگ شود.
به جای انجام بسیاری از کارهای غیرضروری در منزل، چقدر خوب است که با هم صحبت کنیم، چقدر خوب است دوست بودنها، که همین دوست بودنها می تواند در جلسات گروهی آغاز شود، همانطور که در جشن برترها اولیا و دانشآموزان را با لبخند و در اوج میبینیم. چقدر لذتبخش است که حضور دانشآموز را همراه با اولیا در جلسات شروعِ موفقیت، شاهد باشیم. بیشک این همراهی اولیه در جلسات، شروع همان همراهیها در جشن رتبههای برتر کنکور خواهدبود.