اولیای کانونی: سمیه قیدر، مادر ملیکا بختیاری از تهران

من سال 78 به کانون آمدم و دو سال در آزمون‌های کانون شرکت کردم و در رشته‌ی مهندسی اکتشاف‌معدن دانشگاه امیرکبیر قبول شدم.

اولیای کانونی: سمیه قیدر، مادر ملیکا بختیاری از تهران

اولیای کانونی

سمیه قیدر، مادر ملیکا بختیاری، دانش‌آموز نهم از تهران:

مادر 19 سال پیش کانونی بود و اکنون دخترش کانونی است


شما چه سالی به کانون آمدید و چند سال عضو کانون بودید؟

من سال 78 به کانون آمدم و دو سال در آزمون‌های کانون شرکت کردم و در رشته‌ی مهندسی اکتشاف‌معدن دانشگاه امیرکبیر قبول شدم.


چه شد که به کانون آمدید؟

برای مادرم خیلی مهم بود که ما تحصیلات عالی داشته باشیم. هروقت به مدرسه‌‌ام می‌آمد پیگیر می‌شد که برای بهترشدن وضعیت درسی من باید چه کار کند. کانون هم پیشنهاد مادرم بود. خواهر و برادرم هم که از من کوچک‌ترند، کانونی بودند. خواهرم رشته‌ی مامایی و برادرم رشته‌ی مهندسی مکانیک قبول شدند. روزها‌ی آزمون مادرم ما را به حوزه‌ی امتحان می‌برد. من از طرز راه‌رفتن مادرم متوجه می‌شدم که ترازم خوب شده یا نه. اگر از پله‌ها تند می‌آمد می‌فهمیدم آزمون را خراب کرده‌ام.


آن زمان پشتیبان هم داشتید؟

بله. پشتیان من در موفقیتم خیلی تأثیرگذار بودند. آن زمان اسامی نفرات برتر را به تابلو می‌زدند و یکی از انگیزه‌های من برای درس‌خواندن این بود که هر دفعه ببینم کجای آن لیست قرار گرفته‌ام.


دخترتان از چه سالی به کانون آمده است؟ چه شد که او را هم به کانون آوردید؟

دخترم الان سال نهم است و اولین سالی است که در آزمون‌های کانون شرکت می‌کند. کانون هیچ‌وقت از ذهن من بیرون نرفته؛ چون تأثیر زیادی در قبولی‌ من داشت. برنامه‌ی راهبردی نظام فکری به من داده بود و حتی بعد از کنکور برای همه‌ی کارهای روزمره‌ام برنامه‌ام را می‌نویسم.


کانونی‌شدن دخترتان به پیشنهاد شما بود یا خودش می‌خواست؟

من به او پیشنهاد دادم. امسال نهم است و سال دیگر پایه‌ی تحصیلی‌اش عوض می‌شود. وقتی ششم دبستان بود سعی کردم با الگوگرفتن از کانون با او کار کنم و وضعیت‌ درسی‌اش خیلی خوب شده بود. در مدرسه‌ی نمونه‌دولتی قبول شد و هر سال جزو شاگرد‌اول‌هاست. راستش را بخواهید این وضعیت کمی نگرانم می‌کند. وقتی دانش‌آموز همیشه موفق است ممکن است مغرور شود. تابستان امسال از من چیزی خواست. به او گفتم اگر ترازش به 7500 برسد برایش تهیه می‌کنم. درواقع می‌خواستم شرایط سختی را برایش ایجاد کنم. به من گفت: «من نخوانده این تراز را کسب می‌کنم.» ازقضا ترازش خیلی بد شد و من در دل خوش‌حال شدم که بالاخره شکست را هم چشید و فهمید که کسانی هستند که از او بالاترند و باید تلاش کند.


وقتی او را در کانون ثبت‌نام کردید چه واکنشی داشت؟

به‌طرز باورنکردنی کانون را دوست دارد؛ با وجود این‌که از پایین‌بودن ترازش ناراحت است باور عجیبی به کانون دارد. بعد از آزمون‌ها خودش را درگیر می‌کند و نقاط قوت و ضعفش را پیدا می‌کند. این موضوع روی شخصیتش هم تأثیر می‌گذارد.


به‌طور مصداقی چه تأثیری روی شخصیتش داشته است؟

الان دیگر می‌داند موفقیت و شکست در کنار هم هستند و هروقت شکست بخورد با تلاش‌کردن فرصت جبران دارد. چون تک‌فرزند است دوست نداشتم فکر کند همیشه همه‌چیز بر وفق مراد اوست.

اولیای کانونی  سمیه قیدر، مادر ملیکا بختیاری، دانش‌آموز نهم از تهران


برای سال بعد هم دوست دارد که شرکت کند؟

خودم به او گفتم شرکت نکند و می‌خواستم ببینم جواب او چیست. در آخرین فرصت برای ثبت‌نام به اصرار خودش او را ثبت‌نام کردم. معتقد بود که آزمون‌دادن تأثیر زیادی بر درس‌هایش داشته است. وقتی دیدم خودش به مفیدبودن آزمون‌ها باور پیدا کرده او را ثبت‌نام کردم.


به‌نظر شما واقعاً در مدرسه هم پیشرفت کرده است؟

مسلما. قبلاً درس می‌خواند تا نمره‌ی خوبی بگیرد؛ اما الان در آزمون‌ها به تحلیل رسیده و یادگیری‌اش عمق پیدا کرده است.


فکر می‌کنید کانون نسبت به زمانی که خودتان دانش‌آموز کانون بودید چه فرقی کرده است؟

برنامه‌ی راهبردی و پشتیبان، مزیتی است که از زمان ما بود و همچنان هست. دفتر برنامه‌ریزی به این شکل نبود و خودتان الگویش را برایمان کشیدید. دفتر برنامه‌ریزی خیلی برایم مهم بود و پشتیبان هم تأکید زیادی روی آن داشت.


روش‌های تربیتی شما چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با پدر و مادر خودتان دارد؟

من هیچ‌وقت چیزی را مستقیم از او نمی‌خواهم. گاهی پیشنهادات برعکس می‌دهم تا برخلاف آن عمل کند. همیشه دوست دارم دخترم ناخوشایندی‌ها را خودش امتحان کند تا اگر روزی او را از کاری نهی کردیم دلیل آن را بداند. درعوض روش پدر و مادر خودم مستقیم بود.


چقدر با فضای مجازی و به‌ویژه سایت کانون آشنایی دارید؟

آشنا هستم؛ اما زیاد دوست ندارم ذهنم را شلوغ کنم. درعوض دخترم خیلی به سایت کانون مراجعه می‌کند و همه‌چیز را تجزیه و تحلیل می‌کند.


این ‌که خودتان کانونی بودید چقدر در کمک به دخترتان مؤثر است؟

گاهی افت ترازش را توجیه می‌کند و وقتی حرفش تمام می‌شود به او می‌گویم من هم روزی این مسیر را رفته‌ام و چم‌و‌خم کار را می‌دانم. نمی‌گذارم بهانه‌‌جویی کند.


تجربه‌ای دارید که به پدرها و مادرهای دیگر هم کمک کند؟

پدرها و مادرها فکر نکنند که بچه‌های آن‌ها فقط باید دکتر یا مهندس شوند. بچه‌ها باید انسان باشند. تراز و نمره‌ی بالا ابزار به‌کمال‌رسیدن است. من همیشه به دخترم این موضوع را تأکید می‌کنم. از او می‌خواهم حتی اگر پایین‌ترین درجه‌ی اجتماعی را داشت سعی کند که بهترین باشد. من با وجود تحصیلاتی که دارم خانه‌دار هستم. شرایط کارکردن برایم فراهم بود و می‌توانستم وارد بازار کار شوم؛ اما به‌نظرم تحصیلات عالی یک ابزار است برای زندگی. کسی که ابزار خوبی دارد راحت‌تر به هدفش می‌رسد. از نظر من، تحصیلات باعث رشد ذهنی می‌شود و اگر دخترم را در کانون ثبت‌نام کردم، به‌این دلیل بود که بتواند به مراحل بالای تحصیلی دست پیدا کند تا ذهنش باز شود.

اولیای کانونی  سمیه قیدر، مادر ملیکا بختیاری، دانش‌آموز نهم از تهران:


Menu