هر آنچه که کودک در مدرسه میآموزد به زندگی روزمره متصل کنید؛ یادگیری را قسمتی از تجربهی روزمرهی کودک بکنید، بهویژه زمانی که کودک سؤالات طبیعی میپرسد. زمانی که با یکدیگر آشپزی میکنید اندازهگیری و ریاضیات را باهم تمرین کنید، هنگام رانندگی اعداد پلاکهای ماشین را بخوانید و در مورد شهرها و جادهها صحبت کنید هنگام روشن کردن آبمیوه گیری و یا مخلوطکن شیوهی کار آن را توضیح دهید. در مورد آبوهوا و چرایی گرم یا سرد بودن هوا در مناطق مختلف صحبت کنید و در این میان به ایدههای فرزندانتان بهخوبی گوش کنید.
هر آنچه را که فرزند شما در مدرسه میآموزد را به دنیای اطراف متصل کنید؛ راهحلهای متناسب با سن را برای کمک به کودک بزرگتر خود پیداکرده و یادگیری در مدرسه را به اتفاقات دنیای پیرامون کودک مرتبط کنید با سؤال پرسیدن شروع کنید. بهعنوان مثال از دانشآموز کلاس دوم در مورد اتفاقات اخیر که در دنیای پیرامونش رخداده است بپرسید و اینکه آیا اخباری شنیده است یا خیر. سپس در مورد اینکه چهکار یا کمکی میتواند در مورد اتفاقات رخداده بکند بپرسید (مثلاً چه کمکی میتوان به مردم زلزلهزده کرد). اینگونه سؤال پرسیدن به کودک کمک میکند که به یک یادگیرنده با ذهن فعال تبدیل شود.
به فرزند خود کمک کنید مسئولیت یادگیری خود را بر عهده بگیرد؛
دکتر میلر محقق حوزه آموزش کودکان بیان میکند که " ما در تلاشیم که کودکان مسئولیت یادگیری خود را برعهدهگرفته و نسبت به آن مسئول باشند". کودکان باید مسئول شکست و موفقیت خود باشند. باید به کودک آموخت که چگونه یادگیری جذاب است و اینکه انگیزه یادگیری باید منافع درونی دانشآموز نه پاداشها بیرونی که والدین به آنها میدهند.
بیشازاندازه کودک را درگیر فعالیتهای فوقبرنامه نکنید؛ بسیاری از والدین میخواهند فعالیتهایی که در مدرسه انجامنشدهاند را در خانه انجام داده و یا به عبارتی بهتر تکمیلکننده فعالیتهای آموزشی مدرسه باشند. در مورد میزان مطالعه فرزندان و مقداری که شما انتظار دارید عادلانه برخورد کنید. کودکان به همان اندازه که نیاز دارد در فعالیتهای فوقبرنامه شرکت کند به همان میزان نیاز به زمان آزاد به دور از هرگونه فعالیت دارد. هنگامیکه یک کودک در یک روز باید تکالیف مدرسه را انجام دهد، کلاس ورزشی برود ، در کلاس موسیقی شرکت کند و مسئول انجام کارهای گروهی از همسنهای خود باشد، بهمرور تبدیل به فردی غمگین خواهد شد که به هیچ فعالیت علاقهمند نمیشود. بنابراین همواره باید بر فرزند خود نظارت داشته باشید و ببینید که آیا واقعاً از آنچه که انجام میدهد لذت کافی را میبرد.
ساعتهای تماشای تلویزیون را به حداقل برسانید؛ تماشای بیشازاندازه تلویزیون منجر به این میگردد که کودک علایق خود را نشناخته و نتواند کشف کند به این خاطر که تلویزیون ذهن مخاطب خود را کنترل میکند. بااینوجود زمانی که بهطور تصادفی با کتابها، اسباببازیها، کاردستیها و دوستان هم سن و سال کودک سپری شود به کودک این اجازه را میدهد که خودکنترل اوضاع را در دست گرفته و علایق خود را کشف و بسط دهد و برای مسائل ذهنی خود راهحلهای مناسب کشف کند.
والدین باید چیزهای جدیدی یاد بگیرند که آنها را بهروز کند؛ یادگیری چیزهای جدید بهوسیله والدین یک شیوهی عالی برای مدلسازی یادگیری برای کودکان است . والدین میتواند زبانی جدید یاد بگیرند یا هنر صنایعدستی را بیاموزند یا در مورد موضوعاتی که قبلاً هیچ آگاهی نسبت به آنها نداشتند مطالعه کنند. در این مسیر والدین باید به فرزندان خود نشان دهند که چه چیزهایی را یادمی گیرند و برای یادگرفتن آنها چه تلاشی میکنند. کودک شما میتواند با نگاه کردن به شما مهارتهای مختلفی مانند خواندن را بیاموزد.
منبع:
(2015). “The Role of Parents” [Online] http://www.pbs.org Available at http://www.pbs.org/parents/education/going-to-school/supporting-your-learner/role-of-parents/