درک عمومی هنر- 10 نکته، 10 هنرمند

1. «ارنست بارلاخ» از شخصیت‌های برجسته‌ی جنبش اکسپرسیونیسم آلمانی به شمار می‌آید.

درک عمومی هنر- 10 نکته، 10 هنرمند




درک عمومی هنر- 10 نکته، 10 هنرمند


10 نکته، 10 هنرمند:

  • «ارنست بارلاخ» از شخصیت ­های برجسته ­ی جنبش اکسپرسیونیسم آلمانی به شمار می­ آید. او تحت تأثیر هنر قرون وسطای متأخر در مجسمه­ هایش از باسمه­ ی چوبی مایه گرفت و شیوه ­ی بیانگرش را با نوعی واقعگرایی اجتماعی درآمیخت.

  • «ون­گوگ» مهم­ترین پیشگام اکسپرسیونیسم به معنای خاص آن بود. اگرچه او خود را پیرو سنت رنگ­گزینی امپرسیونیست­ها می­دانست، با برداشتی نمادگرایانه و عاطفی از این وسیله بهره جست و از هدف بازنمایی نور بسیار فراتر رفت. او آگاهانه به اغراق و تغییر در صور طبیعی پرداخت تا شور دهشتناک آدمی را بیان کند. خط را نیز به نحوی به کار گرفت که بیانگرترین احساس هنرمند در قبال طبیعت را بنمایاند.

  • «اِنسُر» به عنوان یکی از پیشگامان اکسپرسیونیسم شناخته می ­شود. اگرچه هنر نمادین و رازپردازانه ­اش به سوررئالیسم نیز نزدیک است. او فرومایگی آدمی را با استفاده از صورتک ­های زشت و ترسناک به تصویر کشید. هنر غریب و وهم­ انگیز او از طریق باسمه­ هایش به آلمان رسید. اسکلت­ های در حال نزاع، صف آدم ­های از ریخت ­افتاده و صورتک­ های کریه مضمون آثار او را تشکیل می ­دهد.

  • «پال کله» هنرمند سوییسی به سبب نواندیشی، تخیل آزاد، پرکاری و تنوع آثارش یکی از شخصیت ­های برجسته­ ی هنر مدرن محسوب می شود. او هیچ­ گاه به بازآفرینی جهان بیرونی نمی ­پرداخت. ولی بر طبیعت همچون سرمشقی برای سازماندهی عناصر صوری هنر تکیه می ­کرد. او به منظور ارائه ­ی تصویرهای ذهنی، خویشتن را یکسره به قدرت القایی عناصر تصویری می ­سپرد. کامل­ترین هم­ آمیزی صور انتزاعی و هنر ناب را می­ توان در آثار او مشاهده کرد.

  • «لیبرمان» نقاش آلمانی اواخر سده ­ی نوزدهم است که جنبش رئالیسم در آلمان را تا مرز امپرسیونیسم گسترش داد. او از رئالیسم «منتسل» مایه گرفت و در آثارش عمدتاً صحنه­ های زندگی مردم زحمتکش را تحت شرایط متغیر نور و جو به تصویر کشید.

  • «پیسارو» از شخصیت­ های برجسته­ ی جنبش امپرسیونیسم است. آثار اولیه ­ی او با رنگ­سایه ­های ملایم و ترکیب­ بندی ساده مورد توجه منتقدان واقع شد. او که راهنمای هنرمندانی چون «سزان» و «گوگن» بود و بر آن­ها اثر گذاشت، خود نیز همواره آماده ­ی پذیرش دستاوردهای دیگران بود. او اسلوب نقطه­ گذاری «سورا» را چند سالی به عاریت گرفت و به پیروی از «مُنه» نقاشی از موضوع واحد در اوقات و اوضاع مختلف را تجربه کرد. شکل­ گیری سبک و اسلوب امپرسیونیسم تا حد زیادی مدیون تجربه ­های اوست. اما نقاشی ­هایش از دو لحاظ با آثار امپرسیونیست­ های دیگر متفاوت است: اول آن که منظره ­های او با افق رفیع، فضای فراخ و انباشتگی رنگ از ترکیب ­بندی دقیق­ تری برخوردارند و دوم، نقاشی­ های او نه فقط محصول مشاهده ­ی دقیق موقعیت ­های معین در طبیعت، بلکه نمایانگر کار و زندگی آدم­ها هستند.

  • «جوزف استلا» از برجسته ­ترین پیروان فوتوریسم در آمریکا به شمار می ­آید. در طراحی ­های اولیه­ اش، کارگران و مهاجران را با خط ­های خشک به تصویر می­ کشید. در سفری به اروپا با فوتوریست­ های ایتالیایی تماس گرفت و پس از بازگشت به آمریکا، ترکیب ­بندی­هایی بلورگونه از صور صنعتی آفرید. در سال ­های آخر به نقاشی منظره و طبیعت بی ­جان روی آورد و در این نقاشی ­ها گرایشی به سوررئالیسم از خود نشان داد.

  • «بارتل اسپرانگر» نقاش فلاندری بود که از جمله نمایندگان منریسم پسین به شمار می ­آید. او به نقاشی موضوعات مذهبی و تمثیلی می­ پرداخت و شیوه­ ی کارش برگرفته از سبک ­های «کَرِدجو» و «پارمیجانینو» بود.

  • «آندرئا دل­ سارتو» یکی از شخصیت ­های برجسته و اثرگذار در مکتب فلورانس محسوب می ­شود. او عنوان بزرگ ­ترین نماینده ­ی کلاسیک­ گرایی فلورانسی را به خود اختصاص داد. با این حال، کار او از جنبه ­های حساسیت به رنگ و اسلوب کابرد رنگ ­سایه، بیش­تر با مکتب ونیز نزدیکی دارد. اهمیت هنر وی در این است که پیش­ درآمدی بر نوآوری ­های شیوه ­گرایانی چون «پُنتُرمو» و «رُسو فیورنتینو» که شاگردانش بودند محسوب می ­شود.

  • فرانس هالس از برجسته ­ترین چهره­ نگاران دوران باروک به شمار می ­آید. شیوه­ ی واقعگرایانه­ و بی ­تکلف و طرز قلم ­زنی آزاد او در آن زمان استثنایی بود.


منبع :

Menu