نام و نام خانوادگی : امیر علی جلیلیان
مقطع و رشته : نهم
نام شهر و استان تهران
میانگین تراز: 6292
شغل و تحصیلات مادر: خانه داری و فوق دیپلم
شغل و تحصیلات پدر: آزاد و کارشناسی ارشد
مصاحبه‌گر : مجید جوهری
آیا در آزمون‌های کانون غیبت داشتید؟ دلیل شما برای عدم غیبت در آزمون‌ها چه بود؟
من تا کنون در هیچ آزمونی غیبت نداشتم و تک تک آزمون ها را به صورت حضوری شرکت کرده ام.
پیوستگی در آزمون‌ها چگونه توانست باعث پیشرفت شما شود؟
من هردفعه که در آزمون شرکت می کردم ، تراز متفاوتی داشتم و رو به رشد بود ، یکی از دلایل مهم این بود که اشکالات را آنالیز کردم و آنها را برطرف یا ضعف آنرا کمتر کردم. برنامه ریزی هم از عوامل مهم بود. من طبق یک روال پیش می رفتم و ایراداتم را در این روال حل می کردم ، در روز های جمعه تحلیل آزمون می کردم و نقاط مهم را سعی می کردم حفظ کنم ، اما دو عامل اصلی همان برنامه ریزی و آنالیز اشکالات بود.
مطابق برنامه‌ی راهبردی حرکت می‌کردید؟ چگونه برای دو هفته برنامه ریزی می‌کردید؟ برنامه‌ی مدرسه و آزمون‌ها هماهنگ بود؟
بله،تلاش بسیار زیادی کردم مطابق برنامه راهبردی پیش بروم ، به خصوص در این اواخر. چون می دانستم که تراز من و در کنار آن ، نظم من را بالاتر می برد چون آزمون های قلمچی جمع بندی دارد و طبق یک برنامه منظم است. و طبیعی است کسی که نظم بالایی دارد رشد بهتری هم بکند. برنامه های مدرسه بسیار عقب تر بود و من خودم تلاش کردم.
نقاط قوت شما کدام درس ها بودند؟ روش مطالعه آن ها را توضیح می دهید؟
پیام ها ، اجتماعی و علوم. روش مطالعه این درس ها متفاوت است. من برای اجتماعی کتاب درسی را به خوبی یاد می گرفتم و علامت گذاری می کردم و سپس طبق یک برنامه و اشکال هایی که در تست و... داشتم مرور می کردم. برای پیام ها کمی متفاوت بود ، کتاب را به خوبی می خواندم و علامت گذاری می کردم ، سپس داخل کتاب برگه گذاشتم و نکات و چکیده درس را در آن می نوشتم. احادیث را هم به خوبی می خواندم. سپس تست می زدم و سؤال های نزده یا غلط را بررسی و طبق آن کتاب و چکیده آن درس را می خواندم. همین طور که پیش رفتم در سه تا آزمون این دو درس را 100% زدم. البته من تا آخر کتاب این دو درس را خواندم. برای علوم یک چیز خیلی مهم بود و آن علاقه بود. برای علوم نیاز است اول از همه درک از مهفوم و مباحث پایه ای داشته باشیم ، سپس نکات تخصصی را بخوانیم و تست بزنیم و تحلیل آزمون کنیم. سپس ایراد هارا پیدا کنیم ، بهتر است رفع اشکال برای ریاضی و علوم در دو روز آخر هفته انجام شود اما دوره آنها در طول هفته انجام شود. اما نکته مهم تر از همه که گفتم ، آنالیز اشکال ها و برنامه ریزی بود.
مهم‌ترین چیزی که در این سال ها از کانون و آزمون ها یاد گرفته اید چیست؟
دو چیز خیلی مهم را درک کردم و یاد گرفتم. اولی همان است که هرچه هدفی بزرگتر و درخشان تر باشد ، سخت تر است ، پس باید آدم تلاش خود را بکند و بگوید مهم این است که من برای هدف بزرگی دارم تلاش می کنم پس نتیجه می دهد. دومین چیزی که دیدم و تأثیر بسزایی داشت ، توکل و تکیه به خدا و امام زمان بود.
در چه درس‌هایی با تغییر روش تغییر رادیکال داشتید؟ روش مطالعه این درس‌ها را توضیح می‌دهید؟
درس ریاضی بود. من در این درس در محاسبات عبارت های جبری ایراد داشتم ، پس تست بیشتری زدم و در تحلیل آزمون دقت بیشتری می کردم. اما در یکی از آزمون ها که مبحث جدیدی به ریاضی اضافه شده بود ، طبق برنامه به سرعت شروع به تست زدن کردم و رفع اشکال انجام می دادم ، در آخر هفته هم جمع بندی می کردم.
تحلیل آزمون را چگونه انجام می‌دادید؟
اول یک دور دیگر سؤال ها را حل می کردم و سپس جواب هارا چک می کردم. اگر هم نکته یا ضعفی بود در خودآموز ثبت می کردم تا آخر هفته آن مشکل را حل کنم.
شما از چه منابع کانون استفاده می‌کردید؟ این منابع چه ویژگی‌هایی داشتند؟
کتاب های آبی و سه سطحی ، آبی مقدمه ای بود که در هفته اول استفاده می کردم سپس در هفته دوم سراغ سه سطحی برای جمع بندی می رفتم.
در طول این همه سال خسته نشدید؟ چه چالش‌هایی امسال داشتید؟ چه کاری برای رفع خستگی انجام می‌دادید؟
.خیر ، شاید کمی. اما ادامه می دادم چون می دانستم به آینده ام بستگی دارد و اگر قبول شوم ، راحتم و اگر شکست بخورم ، آینده سخت تری در پیش رو دارم. برای رفع خستگی به دنبال علایقم غیر از درس می رفتم که بسیار کمک کننده است ، مانند بازی های کامپیوتری و بیشتر مطالعه آزاد.
چرا کانون را در این سال‌ها انتخاب کردید؟ چگونه با کانون آشنا شدید؟ کسی از خانواده یا بستگان عضو کانون بود؟
چون تعریف آنرا بسیار شنیدم و فهمیدم که آزمون قدرتمندی دارد ، همین طور برای برخی بسیار مهم است که در آزمون های کانون چه نمره ای کسب کنند، پس به جهت آمادگی برای ورودی مدارس برتر آنرا انتخاب کردم. یکی از اقوام ، مشاور مدرسه و اقوام نزدیک به من کانون را معرفی کردند.
نقش آموزشی خانواده، بالاخص پدر و مادر در این سال‌ها چگونه بود؟
مادرم حرف های انگیزشی بسیاری زد و پدرم مسیرم را مشخص کرد که آنها هم مهم بودند که من در خانواده تکیه گاه محکمی داشته باشم.
به نظرتان مهم‌ترین ویژگی مثبت شما چه بود که باعث شد به اینجا برسید؟
توکل به خدا مرا بسیار امیدوار می کرد. با اطمینان کامل به خدا تکیه می کردم و تلاشم را انجام می دادم. اگر هدفم محقق نمی شد ، هرگز ناراحت نمی شدم چون که می دانستم تکیه گاه محکمی دارم. دیگری نظم بود که باعث می شد بهره وری بالا و حس خوبی داشته باشم.