تدریس اصطلاحات مهم زبان

تدریس اصطلاحات مهم زبان در مکالمات انگلیسی

تدریس اصطلاحات مهم زبان

تدریس اصطلاحات مهم زبان

What's up:
چه خبر؟ / چی شده موضوع چیه؟
(دو معنی داره)

Can't complain:
هی میگذره/ بد نیست/ هعی داش چی بگم میگذره دیگه(معمولا در جواب حال و احوال پرسی میتونیم بگیم)

What's wrong:
چیشده موضوع چیه؟

Down in the dumps:
دمق/ ناراحت
Under the weather:
مریض/ ناخوش احوال
On cloud nine:
خیلییییی خوشحال و سرخوش
On the ball:
هوشیار
به توضیح انگلیسی این عبارت دقت کنید تا کامل متوجه بشید:
to be quick to understand and react to things.

Split up:
کات کردن و جدا شدن( کلا معنی جدا شدن و از هم گسستن میتونه بده چه رابطه بین دو نفر باشه چه چیزهای دیگه. مثلا: جدایی دو تا شرکت از هم و...)
توجه: Split-up که اینجا در تست استفاده شده در نقش noun هست. میتونه verb و noun باشه.
Break up:
جدا شدن و کات کردن(معنی های دیگه هم داره که به نظرم در این مجال نمی‌گنجه)

go into:
وارد جزئیات شدن (اینجا در این معنی استفاده شده)
وارد شغلی شدن. مثال:
 I want to go into nursing.
صرف شدن. مثال:
Years of research have gone into this book.

In a nutshell:
خلاصه این که/ خلاصه بگم که/ به طور مختصر
As right as rain:
کاملا سالم، سُر و مُر و گنده( مربوط به سلامت یک فرد میشه این عبارت)

Economical with the truth:
دروغگو ( وقتی به یکی این عبارت رو نسبت میدیم، یعنی طرف دروغگوئه، یا خیلی کم راست میگه.) به توضیح انگلیسی این عبارت دقت کنید:
 avoiding stating the true facts about a situation, or lying about it.

Between a rock and a hard place:
در مخمصه بدن و شرایط بسیار بدی داشتن[و مجبور به گرفتن یک تصمیم سخت بودن]
Life and soul of the party:
مجلس آرا ( کسی که باعث میشه مجلس و مهمونی گرم بشه و بقیه لذت بیشتری ببرن)

Menu