این آزمون اولین آزمون از پروژهی 4 (آزمونهای ویژه) و در واقع جمعبندی نیمسال اول بود. پراکندگی سؤالات اجباری و اختیاری به ترتیب به این شکل بود:
اجباری: 6 سؤال شناخت سازهای ارکستر سمفونیک (نیمی از کتاب اول -زهیها- و نیمی از کتاب دوم) - کلیدشناسی - فواصل موسیقی غربی - آکوردشناسی - مُدشناسی (هر کدام 1 سؤال)
اختیاری: 4 سؤال شناخت سازهای ارکستر سمفونیک (نیمی از کتاب اول و نیمی از کتاب دوم) - 3 سؤال سازشناسی ایرانی - 3 سؤال تئوری موسیقی ایرانی
مشخصاً تمرکز بر سؤالات سازشناسی این رو داره به ما میگه که قلمچی احتمال توجه زیاد به این مبحث رو در نظر گرفته و بر این اساس نصف سؤالات از این 20 سؤال رو به این بخش اختصاص داده. از طرفی دیگه میشه این رو هم در نظر گرفت که به خاطر پیچیدگی مباحث مربوط به سازشناسی، نیاز به گذر کردن از مباحث پایهای و تمرکز بر مباحث پیچیدهتر احساس میشه. چهار سؤال اول آزمون اجباری (مباحث غیر از سازشناسی) نیازمند آشنایی با نوع کلیدها، خط مبدأشون (مثلاً دوی خط دوم یا سوم) و اصطلاحی که منطقهی صوتی رو بیان میکنه (مانند باریتون، آلتو و ...) هست. ضمناٌ دونستن این که هر اکتاو به ترتیب 1200 سنت و 300 ساواره و فواصل بزرگتر از هفتم، ترکیبی بوده و برای به دست آوردن اون فاصلهی ترکیبی، باید انقدر اون رو از 7 کم کرد که کوچکتر از 8 بشه از ضروریات تئوری موسیقی در کنکوره. برای به دست آوردن مُد براساس سرکلید خیلی راحتتر میتونید از ماژور یا مینور نسبیش (هر کدوم که راحتترید) کمک بگیرید. سایر سؤالات (بخش سازشناسی) توی دو تا کتاب شناخت سازهای ارکستر سمفونیک کامل توضیح داده شده.
کاملاً قابل درکه اگر سؤالات مربوط به تئوری ایرانی سخت و پیچیده باشه، و همین نیازمند وقت و تمرکز بیشتری هست، چرا که جامعهی آماری پاسخهای درست به سؤالات تئوری موسیقی ایرانی اصلاً چیز خوبی رو نشون نمیده. (برخلاف تئوری غربی که کمی قابل درکتر و سادهتره.)
روزتون به خیر باشه.
نویسنده: محمد قاسمی عطایی، فارغالتحصیل رشتهی آهنگسازی از دانشگاه هنر، رتبهی 12 کشور در کنکور 1395