چیستی انسان (1) - فلسفه یازدهم - درسنامه و تست - مهرشاد ایمانی

سلام خدمت دوستان عزیز کانونی . . . ! ! ! در این بخش قصد داریم مروری بر مطالب و نکات درس نهم فلسفه یازدهم یعنی (( چیستی انسان (1) )) داشته باشیم .

چیستی انسان (1) - فلسفه یازدهم - درسنامه و تست - مهرشاد ایمانی

سلام خدمت دوستان عزیز کانونی . . . ! ! ! 
 
 در این بخش قصد داریم مروری بر مطالب و نکات 
درس نهم فلسفه یازدهم یعنی  (( چیستی انسان (1) )) داشته باشیم .
 
 امیدواریم مطالب ذکر شده ، شما را در یادگیری بهتر این درس ، یاری دهد .
 


چیستی انسان (1) - فلسفه یازدهم - درسنامه و تست - مهرشاد ایمانی









مهرشاد ایمانی نسب

دانشجوی رشته علوم قضایی دانشگاه علوم قضایی تهران 

رتبه 16 منطقه دو - کنکور انسانی  1400



ویژگی های مطلب : 

🟢  درسنامه جامع  🟢

🟢  نکات تستی  🟢

🟢  تست شناسنامه دار و پاسخنامه تشریحی  🟢



یکی از مباحث مربوط به فلسفه که زیر مجموعه فلسفه های مضاف قرار میگیرد ، تفکر فلسفی درباره انسان یا انسان شناسی فلسفی است . این شاخه از فلسفه به مسائل مهم و بنیادین درباره انسان می پردازد ؛ از قبیل :

1- چیستی انسان  

2- جایگاه انسان در جهان 

3- آینده انسان و ویژگی های متمایز و هویت اخلاقی او 


گاهی به جای (( انسان شناسی )) از واژه (( خودشناسی )) استفاده می شود . (( خودشناسی )) گاهی به معنای شناخت هر کس از خود و ویژگی های خود است که این معنا از خود شناسی بیشتر در مباحث تربیتی کاربرد دارد . علاوه بر این ، گاهی اوقات منظور از (( خود )) همان حقیقت انسانی است . وقتی (( خود )) به معنای حقیقت انسانی باشد ، (( خودشناسی )) معادل (( انسان شناسی )) است .


🔴 دیدگاه افلاطون : 

  افلاطون اولین فیلسوفی است که نظری دقیق و روشن درباره انسان ارائه کرده است و نظر افلاطون بیانگر نظر سقراط هم هست . 

  افلاطون معتقد است که انسان از دو بعد مادی (بدن) و غیر مادی (نفس) تشکیل شده است . 

•  افلاطون ، نفس را حقیقت برتر و با ارزش ترین دارایی انسان می داند که محدودیت های بدن را ندارد و قابل رؤیت نیست . 

•  افلاطون می گوید : تنها موجودی که به طور خاص دارای عقل و خرد است ، نفس است و این نفس چیزی نامرئی است . 

•  او همچنین می گوید : نفس جزء عقلانی انسان است که او را از حیوانات متمایز می کند و غیر فانی و جاویدان است . 


🔴 دیدگاه ارسطو :

  ارسطو نظر افلاطون را در سه مسئله پذیرفت : 

1-انسان دارای دو بعد نفس و بدن است .

2-نفس عامل اصلی حیات است و بدن بدون نفس ، موجودی مرده است .

3-قوه ی نطق و تفکر مربوط به نفس است . 

  از نظر ارسطو ، نفس انسان در هنگام تولد حالت بالقوه دارد و به صورت استعداد است و هیچ چیز بالفعلی ندارد . نفس به تدریج اموری مثل عشق ، علم ، نفرت و . . . . را کسب می کند و به فعلیت می رسد و کامل می شود . 

  منظور از ناطق بودن انسان ، صرفاً سخن گفتن نیست ، بلکه منظور اصلی قوه تفکر و تعقل است . 

  انسان با قوه تفکر ، استدلال می کند ؛ یعنی با کمک تصورات و تصدیقات ، استدلال را سامان می دهد و سپس از طریق نطق و سخن گفتن ، استدلال را به دیگران منتقل می کند .


همان طور که فیلسوفان اروپایی از نظر معرفت شناسی به دو گروه (( عقل گرایان )) و (( تجربه گرایان )) تقسیم شدند ، از نظر انسان شناسی نیز دو دیدگاه داشتند که گروهی مانند دکارت و کانت به دو بعدی بودن انسان اعتقاد داشتند و گروه دیگر ، انسان را تک بعدی می دانستند .


🔴 دیدگاه دکارت :

•  دکارت معتقد است که بدن انسان ، ماشین پیچیده ای است که به صورت خودکار فعالیت می کند . 

  دکارت ، فیلسوف فرانسوی می گوید : منظور از (( من )) همان ذهن است ، همان جایی که مرکز اندیشه ها و افکار ماست .

  ما با ذهن خود استدلال می کنیم ، اثبات می کنیم ، می پذیریم یا رد می کنیم ، قضاوت می کنیم و نظر می دهیم .

•  ذهن و بدن دو چیز متفاوت و مجزا هستند ؛ گرچه با یکدیگر هستند . ذهن آزاد است ولی بدن آزاد نیست و تابع قوانین فیزیکی است . 


🔴 دیدگاه کانت : 

  استدلال کانت برای اثبات نفس انسان ، با استدلال دکارت تفاوت داشت . 

  کانت معتقد است که انسان موجودی اخلاقی و دارای وجدان اخلاقی است ، اخلاق هم بدون اختیار و اراده  بی معنا است ، اختیار هم ویژگی نفس است . 


🔴 دیدگاه ماتریالیست ها (ماده گرایان) : 

•  معتقدند که همه موجودات از جمله انسان فقط یک بعد دارند که همان بعد مادی (بدن) است . 

•  ذهن و عقل انسان را فقط مغز و سلسله اعصاب می دانند و انسان را صرفاً یک ماشین مادی پیچیده می دانند .

•  توماس هابز ، فیلسوف ماتریالیست قرن هفدهم در انگلستان است . او ذهن انسان را یک ماشین مادی می داند که مانند موتور اتومبیل کار می کند . 

•  مارکس ، فیلسوف ماتریالیست قرن نوزدهم در آلمان است . او معتقد است که نیازهای اصلی انسان ، نیازهای مادی هستند و نیازهایی مانند نیاز به اجتماع و قانون و اخلاق به خاطر نیازهای مادی پدید آمده اند .


🔴 دیدگاه داروینیست ها :

•  داروینیست ها فیلسوفانی هستند که از نظریه داروین درباره پیدایش حیات و تحول تدریجی موجودات زنده و پیدایش انسان از حیوان نتایج فلسفی گرفتند . آنان می گویند : انسان چیزی نیست ، جز یک حیوان مستوی القامه (راست قامت) ؛ با این تفاوت که از سایر حیوانات پیچیده تر است . 

•  از نظر داروینست ها و ماتریالیست ها ، چون تفاوت واقعی میان انسان و سایر حیوانات وجود ندارد ، نمی توان برای انسان ارزش خاصی قائل شد . مثلاً اگر انسان به اخلاق و فضائل اخلاقی توجه می کند ، به این دلیل نیست که فضیلت گرایی در فطرت او قرار دارد ؛ بلکه به این دلیل است که انسان وارد زندگی اجتماعی شده و زیست اجتماعی او را وادار به ابداع اصول اخلاقی و رعایت انها کرده است .


📌  نکات تستی  📌

 از نظر افلاطون ، نفس جزء عقلانی انسان است ؛ یعنی نفس دارای خرد است . 

 از نظر دکارت ، روح برای انجام کارهایش از بدن استفاده می کند . 

 داروینیسم را می توان نوعی اندیشه ی زیست شناختی دانست . 

 اگر در معرفت شناسی دیدگاه اثبات گرایی (پوزیتیویسم) را بپذیریم ، در انسان شناسی باید دیدگاه ماتریالیسم را قبول کنیم . 

 بهترین راه برای آشنایی با دیدگاه های فلسفی سقراط ، مطالعه مجموعه آثار افلاطون است . 



🟥   تــســت   🟥 


1-توضیح تأثیر متقابل روح و جسم ، بنابر دیدگاه کدام یک ، مشکل تر است ؟              (سطح : متوسط ،کنکور خارج 1400)

1)ملاصدرا                    2)دکارت                  3)داروینیست ها                  4)ماتریالیست ها


2-این که ارسطوئیان گفته اند : (( انسان حیوان ناطق است )) به این معنی است که . . .  (سطح : دشوار ، آزمون کانون 8 / 12 / 99)

1)انسان با سخن گفتن و نطق ، محتوای استدلال را به دیگران منتقل می کند . 

2)انسان بدون کلمات و واژگان قادر به تفکر و درک جهان پیرامون نیست . 

3)سخن گفتن بارزترین نشانه از فرایند تعقل و اندیشه ورزی در آدمی است . 

4)انسان تفکر خود را با استفاده از تصورات و تصدیقات سازمان می دهد . 


3-کدام گزینه نظر دکارت را در رابطه با ماهیت انسان به درستی بیان نمی کند ؟  (سطح : متوسط ، آزمون کانون 8 / 12 / 99)

1)فعالیت بدن انسان به طور خودکار است . 

2)ذهن و بدن کاملاً از یکدیگر مجزا هستند و ارتباط ندارند . 

3)ذهن و بدن از لحاظ ماهوی ویژگی های خود را دارند . 

4)فیزیک و قوانین این چنینی تنها مربوط به بعد مادی انسان است . 


4-کدام عبارت در باب نظر طبیعت گرایان درباره چیستی انسان صحیح نیست ؟  (سطح : دشوار ، آزمون کانون 8 / 12 / 99)

1)انسان یک ماشین بسیار پیچیده است .         2)نیازهای معنوی انسان ریشه در نیازهای مادی او دارند. 

3)انسان هیچ تفاوتی با سایر جانداران ندارد .    4)نیاز طبیعی ، یگانه مبنای ابداع احکام اخلاقی است .


5-کدام گزینه با دیدگاه ماتریالیست ها در مورد انسان مطابقت ندارد ؟  (سطح : دشوار ، آزمون کانون 9 / 12 /98) 

1)ماتریالیست ها معتقدند هر چیزی ، از نوعی ماده یا برایندی از آن است . 

2)از نظر ماتریالیست ها ، وجود اختیار و اراده در انسان نتیجه یک فعالیت سلولی است . 

3)انسان ماشینی بسیار پیچیده است که امکان شناخت دقیق همه ابعاد آن به راحتی ممکن نیست .

4)انسان حقیقتی مساوی با فرایند های مادی دارد و هیچ تفاوتی با سایر اشیا ندارد . 



✅  پاسخنامه  ✅ 


پاسخ گزینه 2 است . با توجه به اینکه دکارت معتقد است که بدن و روح کاملاً مجزا هستند ، توضیح تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر دشوار است . 


پاسخ گزینه 3 است . سخن گفتن ، نشانه و نتیجه تفکر است . 


پاسخ گزینه 2 است . روح و بدن کاملاً مجزا هستند و ویژگی های متفاوتی دارند اما این گونه نیست که با یکدیگر ارتباط نداشته باشند و روح از بدن استفاده می کند . 


پاسخ گزینه 3 است . داروینیست ها معتقدند که انسان با حیوانات تفاوت حقیقی جز پیچیدگی ندارد ؛ نه اینکه هیچ تفاوتی ندارد . 


پاسخ گزینه 4 است . انسان نسبت به دیگر اشیا پیچیدگی بیشتری دارد . (وجه تفاوت)  



تهیه کننده :

مـهـرشـاد ایـمـانـی نـسـب  -  دانشجوی رشته علوم قضایی


سپاس از توجه شما  🌹  🌹  🌹


🔵عضویت در کانال تلگرامی کانون برترها🔵


Menu