سلام خدمت دوستان عزیز رشته انسانی . . . ! ! !
در این بخش قصد داریم مروری بر مطالب و نکات درس ششم فلسفه یازدهم یعنی (( امکان شناخت )) داشته باشیم .
امیدواریم مطالب ذکر شده ، شما را در یادگیری بهتر این درس ، یاری دهد .
![]() | دانشجوی رشته علوم قضایی دانشگاه علوم قضایی تهران رتبه 16 منطقه دو - کنکور انسانی 1400 |
معرفت شناسی : اندیشیدن درباره ی اندیشیدن ، یکی از مهم ترین بخش های فلسفه است که به حقیقت شناخت و توانایی بشر برای شناخت خود و جهان می پردازد که به این بخش ، (( معرفت شناسی )) می گویند .
یکی از ویژگی های انسان ، شناختن است . انسان ابتدا اشیا و پدیده های پیرامون خود را شناسایی می کند و سپس از طریق این شناخت ، با آنها ارتباط برقرار می کند و از آنها استفاده می کند .
ویژگی های شناخت انسان :
• شناخت انسان محدود به امور محسوس و مادی نیست ؛ بلکه امور نامحسوس مانند روح را هم شامل می شود .
• شناخت انسان به تدریج افزایش می یابد و نه دفعی و ناگهانی . انسان با عمل آموختن و یادگیری در مسیر شناخت پیش می رود ؛ به عنوان مثال ، انسان در ابتدای تولد چیزی نمی داند و گام به گام ( به تدریج ) با پدیده های جهان آشنا می شود .
• شناخت انسان با وجود گستردگی و فراگیری ، همچنان محدود است و نامحدود نیست .
• شناخت انسان خطاپذیر است اما باز هم معتبر است و انسان از آن استفاده می کند . انسان می تواند به خطاهای خود علم پیدا کند که همین دلیلی بر امکان معرفت و شناخت است .
• وجود اختلاف نظرها و باورهای مختلف میان انسان ها ، نشان دهنده امکان خطا در شناخت است .
دو چیز را جدا کنید :
1- معرفت (شناخت) : معادل (( می دانم ))
2- امکان معرفت (توانایی شناخت) : معادل (( می توانم بدانم ))
معرفت شناسی بخشی از فلسفه است که به پدیده معرفت (شناخت) می پردازد . در گذشته ، معرفت شناسی جزئی از فلسفه بود و در ضمن فلسفه بررسی می شد اما امروزه به دو دلیل : 1-طرح پرسش های جدید و جدی درباره معرفت 2-ظهور دیدگاه های مختلف ، این بخش از فلسفه به شاخه مستقلی تبدیل شده که به آن ، (( معرفت شناسی )) یا (( نظریه معرفت )) می گویند .
*نکته : توجه ویژه ی کانت ، فیلسوف قرن 18 آلمان ، به شناخت باعث شد که شاخه ی معرفت شناسی رشد بیشتری کند و فیلسوفان بیشتری به آن بپردازند .
چیستی معرفت : معنا و مفهوم معرفت و شناخت ، روشن و بدیهی است و نیازی به تعریف ندارد . اگر ابهامی هم از نظر لغت و کلمه باشد ، با بیان معادلی ، ابهام رفع می شود ؛ به عنوان مثال ، معرفت همان دانستن و آگاهی نسبت به چیزی است .
امکان معرفت :
امکان معرفت و شناخت ، یک امر بدیهی و روشن است و نیازی به تحقیق و دلیل آوردن ندارد . اگر معرفت و شناخت ممکن نباشد ، انسان هیچ عملی نمی تواند انجام دهد . انسان به صورت طبیعی در امکان معرفت شک نمی کند اما در گذشته و در حال حاضر ، امکان معرفت از سوی برخی افراد مانند سوفیست ها انکار شده است .
سوفیست ها به علت استفاده از مغالطه های مختلف ، به تدریج به این اعتقاد رسیدند که انسان توانایی رسیدن به حقیقت را ندارد و نمی تواند به علمی که مطابق واقعیت است ، برسد. ( انکار امکان معرفت )
یکی از سوفیست ها به نام (( گرگیاس )) می گوید :
1-چیزی وجود ندارد .
2-اگر هم چیزی وجود داشته باشد ، برای انسان قابل شناخت نیست .
3-اگر هم برای انسان قابل شناخت باشد ، انسان نمی تواند آن را به دیگران آموزش و انتقال بدهد .
* نکته : شک در معرفت با شک در امکان معرفت تفاوت دارد . شک در معرفت یعنی شک در دانسته های انسان که امکان پذیر است ؛ چون دانسته های انسان ممکن است صحیح یا غلط باشند . شک در امکان معرفت یعنی شک درباره توانایی انسان برای شناخت امور که امکان پذیر نیست و در واقع همان شکاکیت مطلق است .
شکاکیت مطلق یعنی شک در اصل دانستن و همه دانسته ها ( شک در امکان معرفت ) . شکاکیت مطلق امکان پذیر نیست و اگر کسی چنین نظری بدهد ، دچار تناقض شده و همین نظر او با شک مطلق سازگار نیست .
انسان از ابتدای زندگی برای شناخت خود و جهان تلاش کرده است ؛ زیرا بشر به طور طبیعی به امکان شناخت خود و پدیده های جهان باور دارد و وجود اشتباه در شناخت خود را به معنای ناتوانی در کسب معرفت نمی داند . پیشرفت دانش بشری ، دلیلی بر توانایی بشر برای رسیدن به معرفت ( امکان معرفت ) است .
پیشرفت دانش بشر به دو صورت است :
• از طریق حل مجهولات و پی بردن به اطلاعات جدید و ایجاد شاخه های جدید دانش .
• از طریق پی بردن به اشتباهات گذشتگان و تصحیح معلومات آنها .
نکات تستی :
• دلایل امکان معرفت : 1-پی بردن انسان به خطاها و اشتباهات خود 2-پیشرفت دانش بشری
• هم معرفت و هم امکان معرفت ، بدیهی هستند . (بدیهی : یعنی چیزی که بی نیاز از تعریف و استدلال است .)
• دیدگاه سوفیست ها از جمله گرگیاس ، امکان معرفت را انکار می کند . لذا سوفیست ها دچار شکاکیت مطلق هستند .
🔴 تست 🔴
1-این عبارت که (( معلوم است که ما از خود و جهان پیرامون ، شناختی داریم )) به کدام یک از حیطه های معرفت شناسی مربوط است ؟ (کنکور 99 داخل کشور)
1)ابزارهای شناخت 2)قلمرو شناخت 3)ماهیت شناخت 4)امکان شناخت
2-این واقعیت که (( حقایق فراوانی در عالم هست که آنها را نمی دانیم و نمی شناسیم )) به کدام یک از حیطه های معرفت شناسی مربوط است ؟ (کنکور 99 خارج کشور)
1)ابزارهای شناخت 2)ماهیت شناخت 3)امکان شناخت 4)قلمرو شناخت
3-با بیان کدام یک از عبارت های زیر ، فرد دچار تناقض شده است ؟ (کنکور 1400 داخل کشور)
1)هیچ کس نیست که بتواند آنچه را خودش فهمیده ، به دیگری هم منتقل کند .
2)هیچ کس نیست که بتواند واقعیت داشتن یا واقعیت نداشتن جهان را با علم اثبات کند .
3)هیچ یک از شناخت هایی که تا کنون درباره ساختار جهان به دست آورده ایم ، عین واقعیت نیست .
4)حواس ما کم و بیش دچار خطا می شود ، بنابراین هیچ یک از یافته های حواس قابل اعتماد نیستند .
4-کدام عبارت به این سوال که (( چرا شکاک واقعی وجود ندارد ؟ )) پاسخ نمی دهد ؟ (کنکور 98 خارج کشور)
1)شک در واقعیت ، مستلزم اثبات آن است . 2)اصل واقعیت برای هر انسانی بدیهی است .
3)اصل واقعیت ، مبدأ تحقیقات فلسفی است . 4)همه ی شکاکان در زندگی خود با واقعیت سر و کار دارند .
5-کدام عبارت درست است ؟ (کنکور 1400 خارج کشور)
1)گستردگی شناخت و فهم ما از جهان ، نشان می دهد که توانایی شناخت ما حدی ندارد .
2)کسی که توانایی شناخت برخی امور را مطلقاً منتفی بداند ، امکان شناخت را منکر است .
3)با پیشرفت های حیرت آور بشر در سده های اخیر ، همه ی دانش های گذشته زیر سوال رفته اند .
4)کسی که معتقد است حقیقت غیر قابل شناخت است ، ناخواسته وجود یک حقیقت را اثبات می کند .
✅ پاسخنامه ✅
پاسخ گزینه 4 است . جمله مذکور در صورت سوال بیان می کند که ما می توانیم از خود و جهان پیرامون خود ، شناخت داشته باشیم .
پاسخ گزینه 4 است . وقتی درباره اینکه چه چیزهایی را می شناسیم و چه چیزهایی را نمی شناسیم ، صحبت می کنیم ، در واقع درباره حد و مرز و قلمرو شناخت سخن می گوییم .
پاسخ گزینه 3 است . زیرا گزینه 3 نمونه و مصداقی برای شکاکیت مطلق است . زمانی دچار تناقض می شویم که بگوییم شناختی وجود ندارد . اگر شناختی وجود ندارد ، پس چگونه به این شناخت رسیدیم که شناختی وجود ندارد ؟!
پاسخ گزینه 3 است . اینکه اصل واقعیت مستقل از ذهن ، مرز تحقیقات فلسفی است ، جنبه معرفتی دارد و لذا ربطی به اینکه شکاک واقعی وجود ندارد ، که جنبه وجودی دارد ، ندارد .
پاسخ گزینه 4 است . گزینه 4 اشاره به شکاکیت مطلق دارد که منتهی به تناقض می شود .
ضمناً فایل ضمیمه که در آن ، این مطلب به صورت یک جا و با کیفیت بیشتری آورده شده را می توانید در انتهای مطلب دانلود کنید .
تهیه کننده :
مهرشاد ایمانی نسب - دانشجوی دانشگاه علوم قضایی تهران
سپاس از توجه شما 🤍