گفت و گوی اعظم معصومی با قهرمان پیشرفت مریم اسکندری

در آزمون‌های جمع بندی وقتی ترازم پایین می‌آمد ناامید می‌شدم ولی از آن به عنوان سکوی پرش استفاده می‌کردم و بابررسی اشتباهات و یادگیری از نواقص سعی می‌کردم در آزمون ایستگاه جبرانی بعدی از آن‌ها استفاده

گفت و گوی اعظم معصومی با قهرمان پیشرفت مریم اسکندری

مریم اسکندری علی‌آباد در یک نگاه

نام شهر: مراغه استان آذربایجان شرقی

مدرسه فرزانگان

رتبه سال99:  4926  منطقه 2

رتبه 1400:  974  منطقه 2

سال حضور در کانون: از سال دهم تا دوازدهم و یک سال پشت کنکور، 4 سال

میانگین تراز 1400 : 6422

رشته قبولی: پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه

شغل و تحصیلات پدر: دیپلم و  بازنشسته ارتش 

شغل و تحصیلات مادر: سیکل  و خانه دار 


فکر می کنید مهم ترین عواملی که باعث شد در سال اول به هدف خودت نرسید چه بود؟

از سال دهم به واسطه دوستان و هم کلاسی هایم با کانون آشنا شدم و وارد کانون شدم. در ابتدا بخاطر پیدا کردن یه برنامه درسی و نظم در درس خواندن وارد کانون شدم و صرفا هدفم کنکور سراسری نبود. در سال یازدهم جدی­تر شدم و بیشتر حالت رقابتی گرفتم و در نهایت در سال دوازدهم بیشتر وارد حیطه رقابت شدم و ترازم در سطح شهر و بین دوستانم خیلی برایم مهم بود و انگیزه بیشتری برای آزمون دادن داشتم . خیلی باانگیزه درحال درس خواندن بودم که شرایط کرونا پیش امد و به علت فاصله گرفتن از مدرسه و فضای دوستانم انگیزه ام برای درس­خواندن کم شد. ساعت مطالعه ام هم کمتر شد و این باعث شد که استرس بگیرم و سر جلسه کنکور نتوانم نتیجه دلخواهم را بگیرم.

بیشترین عامل عدم موفقیت من در سال اول استرس بود و این که نتوانستم مدیریت زمان خوبی سر جلسه داشته باشم و اصلا نتوانستم تکنیک های زمان نقصانی و استراتزی بازگشت را اجرایی کنم با وجود این که قبل از کنکور و در آزمون های سه روز یک بار همه این تکنیک ها را عملی کرده بودم ولی به علت عدم تکرار و تمرین این روش ها نتوانستم به خوبی ان ها را اجرایی کنم و چون بیشتر تمرکزم در جلسه کنکور صرفا بر پاسخگویی بیشتر به تست ها بود نتوانستم روی وقتم مدیریت خوبی داشته باشم.

وقتی کنکور 99 را دادم ، نتیجه اش واسم غیر منتظره  بود و اونجا بود که فهمیدم استرس کار خودش را کرده و باید مجدد درس بخوانم ، تا آبان ماه و اعلام نتیج نهایی صبر کردم و بعد مجدد شروع به درس خواندن کردم .


سال دوم چه مسیری را تا کنکور طی کردی؟

در ابتدا چون چندماهی بود که درس نخوانده بودم با شش ساعت در روز شروع کردم. ولی شش ساعت کاملا مفید داشتم و نحوه درس خواندنم را با شناختی که از خودم در سال گذشته پیدا کرده بودم همراه کرده بودم .به تدریج ساعت مطالعه ام را افزایش دادم و تا عید به 8 ساعت در روز رساندم.

در ایام عید بخاطر شرایط کرونا محیط منزل بسیارآرام بود کاملا با برنامه آزمون ها پیش می رفتم و در ایام عید توانستم با آزمون ها  یه جمع بندی خیلی خوب روی درس ها داشته باشم و یه مقداری از ایام عید هم برای جبران نواقص و مطالبی که در آن ها یادگیری ناقص داشتم گذاشتم.

بعد از عید و چندماه مانده تا کنکور آزمون های سه روز یک بار را دقیق انجام می دادم و خیلی دقیق تحلیل می کردم و ساعت مطالعه ام را تا 11 ساعت بالا بردم. 

 گفت و گوی اعظم معصومی با قهرمان پیشرفت مریم اسکندری

برنامه روزانه ات به چه صورت بود؟

هر جمعه بعد از تحلیل آزمون دروس ضعیف و قوی و مباحثی که باید روش وقت بیشتری بگذارم را تفکیک می کردم و در دفترم برای خودم یادداشت می کردم.جمعه شب بعد از تحلیل آزمون یه برنامه کلی برای دوهفته بعدی برای خودم می نوشتم. برنامه ام با یکی از مباحثی که در تحلیل نوشته بودم که نیاز به تمرین بیشتر دارند، شروع می کردم و مباحث قوی و ضعیف را مابین برنامه ام قرار می دادم که یک روز سخت یا یک روز کم کار نداشته باشم و برنامه ام تعادل داشته باشد .

یه برنامه روزانه هم داشتم به این صورت که آخر هرشب برنامه فردا رو می نوشتم و کمی کاستی های روزهای قبل را در ان می گنجاندم  و راجب برنامه ام در تماسم با پشتیبانم مشورت می کردم.

صبح ها از ساعت 7 صبح شروع می کردم و یک درس اختصاصی و یک درس عمومی  در میان کار می کردم . 45 دقیقه درس می خواندم و یک ربع استراحت داشتم و شب ها ساعت 11 حدودا می خوابیدم.

  

چه کاری را برای سال دوم به برنامه ‌ی خودت اضافه کردی؟

سال اول خیلی جدی تحلیل آزمون نداشتم ولی سال دوم با تجربه ای که بدست آورده بودم خیلی دقیق هر آزمون تحلیل می کردم. یک دفتر برای تحلیل دروس داشتم و تمامی نکات و تمامی نواقص یادگیری را در آن یادداشت می کردم و در آزمون هایی که ایستگاه جبرانی بود از آن نکات استفاده می کردم.


روش های مدیریت زمان را در کنکور هم استفاده کردی؟

در جلسه کنکور در سال اول بخاطر این که خیلی در آزمون ها بصورت مستمر روی تکنیک ها مخصوصا استراتژی بازگشت و زمان نقصانی کار کرده بودم، توانستم مدیریت زمان خوبی داشته باشم.  مثلا درس زبان در سال اول نقطه قوت من بود ولی بدلیل عدم مدیریت زمان نتوانستم درصد خوبی بدست بیارم ولی در سال دوم به علت آزمون های مستمری که داده بودم و استفاده از تکنیک ها توانستم به درصد 84% برسم .

 

پدر و مادرت برای اینکه یک سال پشت کنکور باشید مشکلی نداشتند؟

پدر و مادرم شرایط منزل را فراهم کردند تا بتوانم به راحتی درس بخوانم. در سال پشت کنکور خیلی با دوستانم در ارتباط نبودم، خودم برای خودم برنامه می نوشتم و هر روز طبق ان پیش می رفتم                                                             

 

پشتیبان در چه مواردی به شما کمک می کردند؟

ایشان هر آزمون برایم تحلیل آزمون را انجام می دادند و راجب به نقاط قوت و ضعفم با من صحبت می کردند. هروقت ترازم پایین می آمد و ناامید می شدم خیلی به من انرژی می دادند و مثل یه دوست کنارم بودند. 


آزمون ها را به صورت مستمر شرکت می کردی؟

در سال پشت کنکور کاملا با برنامه آزمون ها پیش می رفتم و حتی زمان هایی که به برنامه نمی رسیدم باز هم در ازمون شرکت می کردم و حتی به سوالات ان درس هم جواب می دادم و به عنوان نمونه سوال فقط به آن توجه می کردم وبه تراز آن خیلی توجه نمی کردم . اتفاقا تحلیل ان برایم مهم تر بود که بتوتنم از آن بیشتر یاد بگیرم.


اگه بخوای یه راهکار کلی مطالعاتی به کنکوری ها بدهید چه توصیه ای می کنید؟

اول این که متن کتاب درسی را در اولویت مطالعه قرار بدهند و بعد از آن خیلی کتاب تست های متنوع نداشته باشند .برای هر درس حداکثر دوکتاب تست کافی است .

مثلا من برای درس زیست متن کتاب درسی را 5 بار مرور کردم و دو کتاب تست داشتم ولی ان دو کتاب را 6 بار تست هایش را زدم و تحلیل کردم .


از چه منابع کانون استفاده می کردید؟

 برای دروس تخصصی از کتاب های آبی استفاده کردم و در دوران جمع بندی از کتاب جمع بندی زرد خیلی زیاد استفاده می کردم مهم ترین عامل موفقیت من در سال دوم استفاده درست از منابع و ایام جمع بندی و استفاده درست از تکنیک ها می دانم.


افت تراز هم داشتید؟

در آزمون های جمع بندی وقتی ترازم پایین می آمد ناامید می شدم ولی از آن به عنوان سکوی پرش استفاده می کردم و بابررسی اشتباهات و یادگیری از نواقص سعی می کردم در آزمون ایستگاه جبرانی بعدی از آن ها استفاده کنم .


سر جلسه کنکور چه حسی داشتید؟

سر جلسه کنکور خیلی استرس گرفتم ولی به این فکر می کردم که من تمام تلاشم را کردم و حتما خدا به من کمک می کند و این خیلی به من آرامش می داد.

وقتی نتایج کنکور اعلام شد با مادرم منتظر دیدن رتبه ام بودم و وقتی رتبه ام رو دیدم خیلی خوشحال شدم که  تمام تلاش هام نتیجه داد.

در نهایت از پدر و مادرم و دبیران مدرسه تشکر ویژه دارم. این که هر کسی این توانایی را دارد که با تلاش و پشتکار به هدف برسد و نباید نا امید شود و برای همه‌ی کنکوری های عزیز آرزوی موفقیت دارم .

مصاحبه کننده: اعظم معصومی


قهرمان پیشرفت، آیدین مرشدی، از رتبه ی 2872 تا رتبه ی 724

قهرمان پیشرفت، متین نصرالهی، از رتبه ی 5400 تا رتبه ی 746

قهرمان پیشرفت، یاسمن شمسیان، از رتبه ی 4497 تا رتبه ی 1850

قهرمان پیشرفت، امیرحسین بهروز، از رتبه ی 9679 تا رتبه ی 1855

Menu