گفت و گوی حمید مینایی با قهرمان پیشرفت محمد حسین حسین پور

من نیم سال اول را سه بار در سال کنکور بررسی کردم. یک بار در دی ماه و موقع امتحانات ترم، یک بار در عید و یک بار بعد از عید بررسی کردم . ..

گفت و گوی حمید مینایی با قهرمان پیشرفت محمد حسین حسین پور

 محمد حسین حسین پور چوبی در یک نگاه

 شهرستان : بابل

سال‌های حضور در کانون: یازدهم، دوازدهم و فارغ التحصیلی، مجموعا 3 سال

رتبه‌ی سال 99: 4638 تجربی

رتبه‌ی سال 1400: 988 تجربی

میانگین تراز: 6001

رشته‌ی قبولی: پزشکي|دانشگاه علوم پزشکي بابل

تحصیلات و شغل پدر:لیسانس کامپیوتر، کارمند

تحصیلات و شغل مادر: پرستار

درصد دروس اختصاصی:ریاضی ۳۰  زیست ۶۵  فیزیک۵۳  شیمی۵۰

درصد دروس عمومی: فارسی ۵۴  عربی ۹۴  دینی۷۸  زبان ۸۹

 

چه طور شد که به رشته‌ی تجربی علاقه‌مند شدی؟

چون مادرم و بعضی از اعضای خانواده م با محیط بیمارستانی در ارتباط بودند همیشه به این محیط و پزشکی علاقه مند بودم و رسیدن به این هدف را جزو توانایی هایم می‌دیدم و این که خودم به شخصه واقعا از علومی که برای پزشکی نیاز هست، خیلی خوشم می امد و مطالعه در این باره برایم لذت بخش هست. من این را از ته قلبم می گویم و این را من خیلی قبول دارم که باید علمی کسب کنم که بتوانم به جامعه کمک کنم.

 

پدر و مادر چگونه با شما همراهی می‌کنند؟

پدر و مادرم واقعا هر دو پشتیبان های اصلی من بودند و هردو اگر نبودند امکان نداشت که من بتوانم تلاش کنم و به چیزی که دوست دارم برسم. واقعا از آن ها ممنونم و هیچ طوری نمی توانم زحماتشان را جبران کنم. واقعا در حدی که ازشان بر می امد برایم تلاش کردند. به نظر من در سال کنکور داوطلب ها به یک فضای امن و بدون استرس و بدون دغدغه ای نیاز دارند. بچه ها نیاز دارند که پدر مادر ها به آن ها اعتماد کنند . پدرو مادرم به من اجازه دادند که مسؤلیت کارهایم رو خودم به عهده بگیرم. 

 گفت و گوی حمید مینایی با قهرمان پیشرفت محمد حسین حسین پور

جمع بندی نیم سال اول را چگونه انجام دادی؟

من نیم سال اول را سه بار در سال کنکور بررسی کردم. یک بار در دی ماه و موقع امتحانات ترم، یک بار در عید و یک بار بعد از عید بررسی کردم . 

 

دلیل حضورت از سال‌های پایه در آزمون‌های برنامه‌ای چه بود؟

برای کسی که هدفش رشته های تاپ کنکور باشد نیاز جدی به تلاش خیلی زیاد دارد و در واقع این تلاش باید همراه برنامه ریزی باشد که به رسیدن به هدف منجر بشود. من دوهفته درسم را طبق برنامه می­خواندم و بعد از دو هفته آزمون کانون را می­دادم و حتما و تا جایی که می توانستم در آزمون غیبت نمی کردم. چون با خودم کنار امده بودم که این آزمون ها برای من وسیله دست پیدا کردن به هدفم می­باشد پس نیازی نیست ازآن فرار کنم.

مهم ترین ویژگی یک آزمون خوب یعنی می شود به آن اتکا کرد و سال کنکور را گذراند که این یکی از ویژگی های آزمون های کانون می باشد. برنامه های کانون در بالا بردن مهارت آزمون دادن و مدیریت جلسه آزمون کمک خیلی زیادی کرد

  

سال آخر که در کنکور شرکت می‌کردی چه ترازی داشتی؟

من از حدود تراز5900 اوایل درس خواندن شروع کردم تا آخرین سال که به حدود ۶۴۰۰ تا6500 رسیده بود.

 

کدام بخش از سایت کانون برای شما تاثیر گذار بود؟

من معمولا از کارنامه ای اصلی  کانون  که سوال های غلط و درست و نزده را جدا کرده بود استفاده می کردم و معمولا مصاحبه هایی که بارتبه برتر ها انجام می­شد را می­خواندم. سایت کانون یک بخشی  به اسم کلکسیون روش ها داردکه رتبه های برتر شیوه مطالعشان را می­گفتند معمولا اوایل سال روش های مطالعه ای که گفته می شد در سایت یا مجله کانون برای خودم شخصی سازی می کردم و ازآن هایی که کاربردی بود، استفاده می کردم

 

نظر شما در بخش قهرمانان پیشرفت در سایت کانون  چیست؟

من معمولا تمام مصاحبه های که با این بچه ها انجام می شد را، حالا چه  درمجله چه در سایت مطالعه می کردم صحبت های این بچه ها خیلی به من انگیزه می داد و بعضی اوقات مصاحبه بعضی ها که رتبشان نزدیک به رتبه سال اول من بود را چند بار می خواندم با خودم می گفتم اگه برای این بچه ها اتفاق افتاده پس من هم می توانم برای خودم این را به دست بیاورم که با لطف خدا عملی شد.

 

از کدام کتاب‌ کانون استفاده می‌کردی؟ مزیت این کتاب ها چه بود؟

من از بین کتاب های کانون کتاب های آبی و سه سطحی را در برخی دروس داشتم 

 

میانگین ساعت مطالعه‌تان چگونه بود؟

میانگین مطالعه سال اول حدود چهار یا پنج ساعت در روز بود که برای یک کنکوری واقعا خیلی بدمی باشد. بعضی از روزها که افکارم خیلی منفی بود و به دلیل این افکار منفی و این که ذهنم را درگیر خودش می کرد و از تلاش کردنم جلوگیری می شد. ولی سال دوم حدود ماه آبان و دی بود که با کمک مشاورهای‌مدرسه و شهر دوباره شروع کردم .به طوری که بعد از عید به حدود دوازده یا سیزده ساعت و ماه اخر به حدود پانزده ساعت هم رسید.


تعادل مطالعاتی هم داشتید؟

نداشتن تعادل مطالعاتی در ساعت مطالعه اصلی ترین دلیلی بود که نتوانستم سال اول رتبه دلخواهم را بیاورم. سال اول فکر می کردم که توانایی های من در این حد هست که بتوانم با ساعت مطالعه کمتری به هدفم برسم واین بزرگترین اشتباه من بود که به این ختم شد که من یک سال از زندگی را از دست بدهم و بفهمم که رسیدن به هدف مشروط به تلاش در اندازه هدف شماست و رتبه های خوب درکنکور واقعا بیشتراز استعداد همت می خواهد. شاید این حرف قبلا گفته شده باشد و شعاری به نظر بیاید ولی من با تجربه ی شخصی به این حرف رسیدم که امکان ندارد به هیچ وجه که کسی بتواند از راه درست  ولی بدون تلاش به هدف برسد.

 

ساعت مطالعه‌ات به چه صورت بود؟

معمولا روز هایی که سالن مطالعه می رفتم از ساعت هفت صبح شروع می کردم وتا ساعت ده شب. حدودا یازده ساعت مفید می شد که حدود یک ماه از این روزها با روزه گرفتن همراه بود بود که همان جا هم افطار می کردم و چند ساعت بعد از افطار هم مطالعه ادامه داشت. من با چند تا از دوستانم که روزه می‌گرفتیم واقعا احساس  سبکی می کردیم. ولی به غیر از یکی دو ساعتی که نزدیک به افطار می شد گرسنگی رو حس نمی کردیم و واقعا  درس با کیفیت می خواندیم 

 

کانون چه دستاوردهای مهمی برایت داشت؟

اگر به طور کلی بخواهیم حرف بزنیم هر داوطلبی باید یک بررسی از شیوه عملکردش داشته باشد و این بررسی با امتحان های برنامه ای کانون واقعا به بهترین حالت ممکن انجام می شود

 

به‌طور مشخص در چه درسی پیشرفت خاصی داشتی؟

در  درس شیمی با بررسی تست های زیاد ومطالعه متن کتاب و بعد از آن تست زدن از آن مبحث وحل بسیارزیاد تست های محاسباتی خیلی مسلط تر شدم  

در درس زیست شناسی خیلی مهارت بیشتری درمدیریت آزمون داشتم به طوری که خیلی ازاوقات تست های بسته ای پنجاه تایی را به صورت آزمون از خودم می‌گرفتم و این ها را دقیق بررسی می کردم و حتما هم بعد از تست زدن دوباره به کتاب مراجعه می کردم و نکات تست هارابا کتاب درسی  تطبیق می دادم.

 

در اردیبهشت و بعد از آن دوران جمع‌بندی چه وضعیتی داشتی؟

کنکور اصولاً دو مرحله اصلی دارد. مرحله اول که قبل ازعید می باشد که مربوط می شود به یاد گیری اصولی وعمیق درس ها و مرحله دوم بخشی که از حدود عید واردیبهشت شروع می شود که این مرحله دوم خیلی بخش تعیین کننده ای می باشد. دلیل پشت کنکور ماندن سال اول من از دست دادن حدود دو ماه از این دوره بود.

 

آیا در دوران جمع‌بندی هم چنان نقاط ضعفی داشتی که نگرانت کند و ذهنت مشغول باشد؟

من سعی کرده بودم تا قبل از دوران جمع بندی درس هایی که ضعف داشتم را دوباره مرور کنم و تست بزنم و خدا را شکر درس هام زیاد بالا و پایین نمی شد وبیشتر سعی کردم تسلطم رابامباحث مختلف بیشتر کنم و سرعت و دقت را بالا تر ببرم . قطعا بعضی از مباحث در بعضی درس ها هم بود که ضعف داشته باشم. مثلاً در بخش های گیاهی زیست مشکل داشتم. چون معمولا در آخرهای سال تحصیلی تدریس می شد و کمتر روی این مبحث ها تمرین داشتم و دوران جمع بندی اصولاً برای همین دروس و مباحث اختصاص وقت گذاشتم و اولویتم این درس ها بودند. 


روز کنکور چگونه گذشت؟

اگه بخواهم در یک کلمه بگویم خیلی سریع. در واقع روز کنکور از شب قبلش شروع می شود. من طبق معمول به تخت خواب رفتم و مثل هر شب برای اینکه استرس نداشته باشم کمی لغت خواندم . من قبل از آن هم چندین بار تمرین ذهنی برای شب کنکور کرده بودم. مثلاً یک شب معمولی که می خواستم بخوابم تصور می کردم که فردا کنکور دارم و آنقدر واقعی و جدی این کار را انجام می دادم که خیلی اوقات استرس می‌گرفتم و شب سختی می شد. ولی شب کنکور راحت بودم و حدود ساعت هفت بیدار شدم و صبحانه کاملی خوردم ولی اگه بخواهم بگویم استرس نداشتم دروغ گفتم. سعی می کردم به کنکور فکر نکنم . در حوزه امتحانی که با چند تا از دوستانم مواجه شدم. خیلی خوشحال شدم چون خیلی وقت بود همدیگر را ندیده بودیم و با چند شوخی و خنده سعی کردم حالم را بهتر کنم با خودم هم یک بطری آب و یک ساندویچ برده بودم چون عادت داشتم موقع آزمون دادن چیزی بخورم 

 

توصیه‌ات به دانش‌آموزان کنکوری چیست؟

به عنوان کسی که یک چنین تجربه ای دارد چیزی که خیلی به من در این سال کمک کرد اول توکل به خدابود و واقعا احساس آرامش می کردم .وقتی دعامی کردم وهمیشه هدف مند بودم .علاقه شدیدی که به هدفم داشتم به من انگیزه می داد و واقعا از ته قلبم می خواستم که پدر و مادرم را خوشحال کنم وواقعا آرزو می کنم که به لطف خداهمه به اندازه تلاششان به لیاقتشان برسند.

مصاحبه کننده: حمید مینایی


قهرمان پیشرفت، مهدی ثابتی، از رتبه ی 4239 تا رتبه ی 1680

Menu