خدا در فلسفه - فلسفه دوازدهم- محمدجواد مهدیان

درسنامه به همراه چند تست از فلسفه دوازدهم مبحث خدا در فلسفه

خدا در فلسفه - فلسفه دوازدهم- محمدجواد مهدیان

سلام خدمت شما کنکوری های عزیز 

در این مبحث میخواهم به بررسی درس خدا در فلسفه از فلسفه دوازدهم بپردازم در پایان به بررسی چند تست نیز خواهیم پرداخت.

خدا در فلسفه - فلسفه دوازدهم- محمدجواد مهدیانمحمد جواد مهدیان
رتبه 3 کشوری کنکور انسانی
دانشجوی حقوق دانشگاه تهران 

خدا  در فلسفه(1)


  • منبع ما برای شناخت نظر حکمای ایران باستان درباره خدا:گزارش های اسطوره های و فیلسوفان مانند سهروردی
  • خدا در نظر حکمای ایران باستان: نور هستی است که با پرتو و اشراق خود پدیده ها را ظاهر می سازد.
  • بهمن: نخستین مخلوق خداوند که مجرد است. در تست ها توجه شود که با خدا اشتباه نشود.
    •  
    • در یونان باستان هر خدا منشأ یک حقیقت شمارده می شد.

  • زئوس: آسمان ، باران        آپولون : خورشید ،موسیقی، هنر          آرتمیس :خویشتن داری
  • اتهام اصلی سقراط: انکار خدایان مشهور و سخن گفتن از خدای جدید
  • تیلور: افلاطون مبدا خداشناسی فلسفی است.
  • افلاطون خدا معین است و ویژگی های روشنی دارد؛ چند خدایی همان بی خدایی است. زیرا در آن خلقت آگاهانه معنا ندارد.
  • توصیف خداوند نزد افلاطون: موجودی پیوسته ثابت و در سوی دیگر ، لم یلد و لم یولد، نه فرو رونده و نه فرو شونده، نه دیدنی ، و نه محسوس، فقط از طریق عقل دست یافتنی است.

    • استدلال های ارسطو برای اثبات خدا:

1- رسیدن از خوب تر و بهتر به خوب ترین و بهترین

2- نظم در جهان مستلزم موجود جاویدان و برتر از ماده

-توصیفات خدا در نزد ارسطو: شریف ترین ، خیر جمال و زیبایی، ضرورتا موجود ، محرک غیر متحرک، حّی، لا یتغیر، دارای برترین اندیشه، فعلیت تام و کامل و با الذات.

استدلال دکارت برای اثبات وجود خدا : مبتنی بر تصور فطری  انسان  از خداست.

استدلال هیوم برای رد استدلال ها: چون همگی مبتنی بر عقلند مردودند مگر برهان نظم که چون از حس منتج شده  قابل بررسی است لکن فقط دلالت بر ناظم دارد نه موجود لایتناهی.

طریق استدلال کانت؛ از سیر عقل عملی و اخلاق می گذشت.

امکان پذیر نبودن زندگی اجتماعی بدون نور اخلاقی – معنا داری اخلاق (انسان به  مثابه موجود دارای اراده و اختیار)

-مربوط بودن اراده به نفسی غیر مادی و ابدی- نیاز نفس ما به دنیای دیگر و نیاز آن جهان به خدای جاودان

-فیلسوفان بعد از کانت:

1- انکار خدا یا توان اثبات خدا: دقت شود هیوم و کنت قبل از کانت بودند

2- اثبات خدا از طریق تجربه و گرایشات فطری و عاطفی: ویلیام جیمز ، برگسون،  کی یر کگور، کاتینگهام

گروه دوم به رابطه اعتقاد به خدا و معنا داری زندگی متوجه بودند

اوصاف زندگی معنا دار: غایتمند ، دارای ارزش های اخلاقی ، مطمئن کننده نسبت به آینده، آرامش بخش

 

 

1-کدام گزینه با دیده گاه دیوید هیوم دربارة دلایل اثبات وجود خداوند سازگار نیست؟

1) مهمترین برهان فیلسوفان، برهان نظم است که یک ناظم نامتناهی و خالق را اثبات می کند.

2) برهان های فیلسوفان الهی توانایی اثبات یک وجود ازلی و ابدی و نا متناهی را ندارد.

3) دلایل گذشتگان همگی مردودند؛ زیرا صرفاً مبتنی بر عقل و مستقل از حس و تجربه هستند.

4) دلایل دکارت و گذشتگان قابل نقد است، به غیر از برهان نظم که از تجربه گرفته شده است.

 

2-کدام عبارت درست است؟

1)  کانت وجود خدا را از طریق نفس غیر مادی انسان اثبات می کند.

2) به اعتقاد ویلیام جیمز، عمده دلایل وجود خدا تجربی هستند.

3) هیوم بر اساس دلایل حسی تجربی اثبات می کند که خدا وجود ندارد.

4) به عقیدة دکارت، تصور موجود نامتناهی نمی تواند از جانب موجود متناهی باشد.

 

3- اساس استدلال دکارت بر اثبات خدا، کدام است؟

1) تصور خدا                        2) وجود نامتناهی                        3) قدیر بودن خدا                     4) مخلوق بودن من

 

4- نظرات فلاسفه یونان باستان درباره خدا در کدام گزینه به طور صحیح نیامده است؟

1) سقراط و افلاطون هر دو در پی اصلاح اندیشه ها درباره خدا بودند.

2) به نظر افلاطون نظم جهان نشان دهنده حاکمیت عقل است.

3) اثبات وجود خوب ترین و بهترین در یکی از مقدمات برهان ارسطو جای می گیرد.

4) هم افلاطون و هم ارسطو به واجب الوجود بودن خدا اذعان داشته اند.

 

5- کدام یک، جزء مقدمات برهان حرکت نیست؟

1) هر متحرکی نیازمند محرک است.                                   2) تسلسل از نظر عقلی محال است.

3) در عالم طبیعت حرکت وجود دارد.                               4) محرکی وجود دارد که خودش حرکت ندارد.

 

 

6- در کدام عبارت، روش به کار گرفته شده برای اعتقاد به خداوند با بقیه متفاوت است؟

1) هر جا که خوب تر و بهتر هست، خوب ترین و بهترین هم هست، پس حقیقتی هست که خوب ترین و بهترین است و او همان واقعیت الهی است.

2) باور خدا به زندگی معنا می دهد و ارزش های اخلاقی را به همراه می آورد؛ خدایی که مبدأ خیر و زیبایی و ناظر بر انسان باشد؛ پس باید او را باور داشت.

3)  نمی شود نظم و انتظامی بر جهان حاکم باشد، مگر این که موجودی جاودان و برتر از ماده در کار باشد؛ زیرا هر جا که نظمی وجود دارد،باید ناظمی هم باشد.

4) انسان از حقیقت نا متناهی تصوری دارد، این تصور نمی تواند از خود انسان که متناهی است.باشد؛ پس از جانب وجودی نا متناهی به انسان داده شده است.

 

برای دیدن مطالب بیشتر به پیج اینستاگراممون مراجعه کنید :

پيج تخصصي برترها رشته انساني

کانال تلگرامی برترها رشته انساني

پيج تخصصي برترها رشته انساني

مطالب مرتبط:

خدا در فلسفه ( درسنامه + تست) زهره رزمجو 

 

 

 

 

منبع :

Menu