گفتگو با پارسا فتحی رتبه 2 کنکور تجربی 1400 از اردبیل
خودتان را معرفی کنید؟
پارسا فتحی از مدرسهی تیزهوشان شهید بهشتی اردبیل با تراز 7482
چند سال عضو کانون بوده اید؟
6 سال، سال ششم و هشتم تا دوازدهم
شغل پدر و مادرتان چیست؟
پدرم پزشک فوق تخصص انکولوژی اطفال و مادرم پزشک عمومی هستند.
با پیشنهاد چه کسی به کانون آمدید؟ واکنش پدر و مادرتان چه بود؟
پدر و مادرم رضایت داشتند و استقبال کردند، مثل تمام مواقع که در تحصیل حمایتم میکردند، اما بیشتر با پیشنهاد دوستانم و مقایسه خودم با آنها به کانون آمدم.
چرا سال هفتم آزمون ندادی و مجددا از سال هشتم شروع کردی؟
در سال هفتم با فضای مدرسهی جدید و مقطع جدید آشنا نبودم و خیلی دیر شد تا تصمیم به شرکت در آزمونها گرفتم اما از سال هشتم به درس خواندن عادت کردم و احساس نیاز کردم به شرکت در آزمونها که این روند تا سال دوازدهم ادامه داشت.
بعضی از دانش آموزان میگویند اوایل شرکت در آزمونها برایمان جدی نبود و بعد جدی گرفتیم؟ شما از چه زمانی آزمونها را جدی گرفتید؟
من همیشه از سال دوم دبستان جزو دانش آموزان برتر و قوی بودم و بعد از مدتی دیدم این برتر بودن تا زمانی ادامه دارد که برای آن تلاش کنم و اگر مدت کوتاهی کمکاری کنم و درس ها را به خوبی نخوانم این برتر بودن متوقف میشود. (مثلا اگر دو روز درس زیست را نمیخواندم، احساس میکردم تمرکزم روی آن درس کم شده)
در آزمونها هم در مقطع ششم و هشتم و نهم، بیشتر تمرکزم به داشتن رتبهی خوب در استان بود و بیشتر رتبههایی که داشتم دو رقمی بود، اما از سال دهم به بعد تمرکزم کشوری شد، خصوصا در سال دوازدهم که در سال دوازدهم به غیر از یک آزمون همیشه رتبهی تک رقمی داشتم و همیشه در تمام کشور رتبههای تک رقمی که در هر آزمون در سایت اعلام میشد را دنبال میکردم.
استراتژی اصلی شما در مطالعه در سال دوازدهم چه بود؟
در سال دوازدهم اوایل (مهر و آبان) احساس ضعف کردم، حجم درسها زیاد بود و زمان کم میآوردم که باعث شد در آزمون 2 آبان رتبهی من دورقمی شود، به همین دلیل روشم را تغییر دادم و با حجم زیاد درسها خودم را تطبیق دادم.
در سال دوازدهم کلا برنامهی من برنامه راهبردی کانون بود و حتی دروس مدرسه را طبق آن برنامه میخواندم.
و اگر برنامهی راهبردی جلوتر از برنامهی مدرسه بود، حتما پیشخوانی میکردم و طبق برنامهی کانون درس میخواندم.
بعضی از دانش آموزان تصور میکنند رتبههای تک رقمی کنکور در هیچ درسی مشکل ندارند، ایا این تصور درستی هست؟
خیر درست نیست؛ مثلا من در درس شیمی با فصل یک شیمی دوازدهم واقعا مشکل داشتم با این که خوب خوانده بودم و نمرهی کامل میگرفتم، اما احساس میکردم هنوز هم در این فصل مسلط نیستم که این احساس تا روز کنکور هم ادامه داشت.
خودتنظیمی را در روز کنکور به چه صورت انجام دادید؟
در درس ریاضی با این که 7 آزمون در کانون 100% زده بودم، اما در روز کنکور بعضی از سوالات را ندیده بودم و خیلی سخت بود به همین علت در ابتدا دو سوال را حل کردم و دیدم زمانبر هست و امکان دارد در درسهای دیگر وقت کم بیاورم، سوالات را براساس ظاهرشان انتخاب میکردم و آنهایی که زمان کمتری میگرفت را حل کردم که به این صورت 14سوال را در 35 دقیقه پاسخ دادم.
در فیزیک هم سوالات اول سخت بود، به همین علت اول سوالات انتهایی را جواب دادم و بعد برگشتم سوالات اول را پاسخ دادم تا زمان کم نیاورم.
از مدیریت خودتان در جلسهی کنکور چه ارزیابیای دارید؟
با این مدیریت زمان باعث شد با توجه به این که سوالات سخت بود، اما روحیهی خودم را نبازم و با آرامش بتوانم به سوالات پاسخ دهم.
اما بعد از اتمام آزمون فکر میکردم خیلی وضعیت خوبی ندارم، بعد که با دوستانم تماس گرفتم و از شرایطشان در آزمون پرسیدم، فهمیدم که همه مثل هم بودیم و دیگر نگران نبودم.
روشهای مدیریت زمان را چند بار تمرین کردید؟
من در اکثر آزمونها خصوصا آزمونهای جامع، مدیریت زمان را اجرا میکردم.
پیوستگی شما به آزمونها در سه سال آخر چقدر بود؟
در سال دهم و یازدهم اصلا غیبت نداشتم و در سال دوازدهم هم یک غیبت داشتم که همان روز شنبهی بعد از آزمون، آزمون را انجام دادم.
کلا دوست نداشتم غیبت کنم، چون عصر که نفرات برتر در سایت اعلام میکردند، احساس بدی داشتم و فکر میکردم که آنها از روزشان استفاده کردند و من ساعتها را بیهوده هدر دادم.
در یک آزمون سال دوازدهم که افت کردی و رتبهی دورقمی داشتی واکنش پدر و مادرت چه بود؟ واکنش خودت چطور بود؟
پدرم روی رتبه حساس نبود و میگفت راه را ادامه بده، مادرم اشکالیابی میکرد و دنبال راه حل بود که مشکل را بتوانیم برطرف کنیم (پدر و مادرم من را فارغ از عدد و رقم قبول دارند و تلاشم برایشان مهم بود).
خودم ابتدا کمی ناراحت میشدم و شور و شوقم را از دست میدادم، اما بعد دنبال راه حل برای حل مشکلم بودم، کلا این پروسه بیشتر از سه یا چهار ساعت ادامه نداشت و باز هم به درس خواندنم، میپرداختم.
در این دورهای که در کانون بودی چیزهایی را که یادگرفتی و بعدا ادامه خواهی داد، چیست؟
1) همیشه هر درسی را که میخوانم میدانم موضوعاتی هست که نمیدانم و باید بهتر مطالعه کنم.
2) همیشه باید نظم داشته باشیم و با برنامه پیش برویم.
3) دوران شروع هرکاری خیلی خوب است، اما دوران خستگی فرا میرسد باید برای این دوران هم برنامه داشته باشیم.
دفتر برنامهریزی داشتید؟ چه کمکی برایت بود؟ روزی هم که درس نمیخواندی، مینوشتی؟
دفتر برنامهریزی را از سال هشتم نوشتم، ولی به صورت جدی و کامل از سال دهم انجام دادم.
به نظر من دفتر برنامهریزی مثل یک موتور قوی هست که بحث رقابت با خود را مطرح میکند و بحث انگیزشی برای من داشت.
مثلا هردرسی را که بلد نیستی رها نکن برایش وقت بگذار!
من هیچ روزی نبود که درس نخوانده باشم و همیشه هم کامل کردم.
نظرت در مورد کتابهای سه سطحی چیست؟ کدام درسها را داشتی؟ کتاب سه سطحی را ابتدا کار میکردی یا بعد از خواندن درسها؟
کتابهای خیلی خوبی هستند و من درسهای ادبیات، زیست، فیزیک و ریاضی را داشتم، واقعا عالی بود خصوصا در درس فیزیک که اقای برادران سوالات بسیار خوبی را مطرح کردهاند.
با توجه به این که چالش را دوست داشتم، قبل از خواندن درسم اول سوالات کتاب را حل میکردم، چون دوست داشتم با سوالات سخت شروع کنم.
از کدام کتاب آبی بیشتر استفاده میکردی؟
بیشترکتاب آبی ادبیات را کار میکردم، چون سوالات آن خیلی به آزمونهای کانون نزدیک است، سوالات کنکور را خیلی خوب پوشش میدهد.
در مطالعه روش بازیابی را اجرا میکردی یا درس خواندن؟
در مطالعه سه قدم داشتم: متن، آزمون و دوباره متن؛
همهی یادگیری در متن خواندن دوم صورت میگرفت، چون وقتی آزمون میدادم و بعد متن را میخواندم به توضیحات توجه بیشتری میکردم و براساس آزمون میفهمیدم چه دیدگاهی باید داشته باشم.
در زمان مطالعه چند درصد متنی میخواندی و چند درصد آزمون بود؟
دردرسهای مختلف متفاوت است، اما به صورت میانگین و کلی 60% تست و 40% متن بود.
در اوایل سال به دلیل این که درسها جدید بود، بیشتر متن میخواندم و کمتر تست میزدم، در اواسط سال بیشتر تست میزدم؛ بعضی اوقات به 600 تست در روز میرسید، در اواخر سال با توجه به توصیهی کانون که بیشتر عمومی میخواندم، متنخوانی و خلاصهنویسی بیشتر از تست بود.
چند ساعت در روز مطالعه میکردی؟
در سال دهم و یازدهم روزهایی که مدرسه میرفتم، 4 تا 6 ساعت و روزهای تعطیل 10 الی 12 ساعت
در سال دوازدهم تابستان، روزی 9 ساعت و با شروع سال تحصیلی بین 9 تا 11 ساعت در روز درس میخواندم.
آیا درسی بود که در آن روش درس خواندت را عوض کرده باشی و نتیجه گرفتی؟
بله در دو درس ادبیات و زیست
درس ادبیات را در متوسطهی اول بیشتر حفظی میخواندم و خیلی عمیق نمیخواندم، در انتهای سال یازدهم فهمیدم در این درس خیلی ضعف دارم.
از تابستان سال دوازدهم با کتاب برگزیدهی کانون شروع کردم و ساعت مطالعهام رو زیاد کردم.
به صورت مستمر روزی 2 ساعت ادبیات میخواندم و شبی یک غزل از حافظ، موارد مهم را مینوشتم تا کنکور بیش از 200 نکته از ادبیات نوشتم.
در درس ادبیات دو دبیرم آقایان منشاری و زارع خیلی به من کمک کردند.
در درس زیست روشم را از یازدهم تغییر دادم، اوایل مثل کتاب داستان میخواندم، بعد فهمیدم نکات ریز زیاد دارد، به همین علت یک روش جدید را شروع کردم و «تصویر خوانی» میکردم که باعث میشد بهتر و بیشتر در ذهنم بماند.
من به صورت مستمر روزی 3 ساعت زیست میخواندم و حتما تست هم میزدم که این کار را تا کنکور هم ادامه دادم.
در طول روز به سایت کانون مراجعه میکردی؟
هر روز در سایت مطالب جدید را میخواندم و زیاد وقت میگذاشتم، اکثرا کامنتها را کامل میخواندم.
از کدام کارنامهها بیشتر استفاده میکردی؟
کارنامهی اشتباهات، مبحثی، پروژهای و کارنامهی اصلی خصوصا از بخش چند از ده که مقایسه با افراد همتراز را به خوبی نشان میدهد و از نمودار پیشرفت تحصیلی خیلی استفاده کردم.
پدر و مادر و خواهرت در این دوران چه کمکی به تو میکردند؟
وقتی به مشکلی بر میخوردم با حضور خواهرم خیلی آرام میشدم. باهم برنامه میدیدیم و یا هم بازی میکردیم.
با پدر و مادرم بیشتر مشکلات عمیق را مطرح میکردم که نکاتی که میگفتند برایم بسیار مهم و عملی بود و باعث میشد از فضای پراسترس خارج شوم.
درکل پدر و مادرم بیشتر از اینکه در زمینهی چطور درس خواندن به من کمک کنند، در زمینهی چطور فکر کردن به من کمک میکردند و این که چطور روحیه و احساسم را مدیریت کنم.
نظرت در مورد آزمونهای کانون چیست؟
به نظرم اگر کسی میخواهد موفق شود باید در کانون آزمون دهد، چون بازخورد خوبی از درس خواندن به دانشآموز میدهد.
در این بخش از پشتیبانهایی که درطی این چند سال در نمایندگی اردبیل داشتم، تشکر میکنم که به من بسیار کمک کردند.
سال دهم آقای قلیزاده، سال یازدهم آقای عدلی و سال دوازدهم آقای محمدی که تشکر ویژه از ایشان دارم.
آیا در آزمونهای هدفگذاری شرکت میکردی؟
بله در تمام آزمونهای هدف گذاری شرکت کردم به دلیل اینکه کمحجم بود و کارنامه بلافاصله صادر میشد.
نظرت در مورد آزمونهای هدیه که غیرکانونیها هم درآن شرکت میکنند، چیست؟
به نظرم خیلی خوب بود، چون با افراد بیشتری سنجیده میشدم.
در آزمون 14 فروردین که فقط عمومی بود درس ادبیات را زدم که خیلی به من کمک کرد و همینطور آزمون 29 خرداد که جامع بود بسیار مفید بود.
در این مسیری که طی کردید این طراحی مسیر را از کی شروع کردید؟
از دهم به صورت جدی شروع کردم، البته از همان ابتدا حدس نمیزدم که این رتبه را کسب کنم اما هرچقدر جلو رفتم شرایط را نزدیک به این خواستهام دیدم، خصوصا یازدهم که فکر کردم من هم میتوانم جزو نفرات برتر باشم.
توصیهی شما برای کسانی که قرار است سال آینده کنکور دهند، چیست؟
1) اولویت را با کتاب درسی قرار دهند.
2) اگر در جایی از مباحث دچار مشکل شدند، نباید از روی آن رد شوند و باید بدانند که نیازمند زمان و صبر و تلاش است که آن موضوع را حل کنند و یاد بگیرند.
3) پیوستگی داشته باشند، نتیجهی کار خیلی کوتاه مدت به دست نمیآید و باید ادامه دهند.
4) به مطالب خارج از کتاب نپردازند، سوالات کنکور خارج از کتابهای درسی نیست.
5) دانشآموزان قوی بدانند افت و خیز در این راه خیلی زیاد است، اما باید راه را ادامه دهند و دلسر نشوند.
6) به برنامهریزی کانون اعتماد داشته باشند و طبق آن پیش بروند.
7) حتما خوب بخوابند، از تلفن همراه کمتر استفاده کنند، تغذیهی سالم داشته باشند و تفریحات کوتاه مدت.
نظرت در مورد کتاب زرد چیست؟
من از کتاب 12 آزمون استفاده کردم، سوالات استانداردی داشت و آخر سال که کتابها تمام میشود و اکثر تستهارا زدیم بهترین منبع برای مرور دروس میباشد.
مصاحبه کننده: کاظم قلم چی