اولیای برتر، دانش‌آموزانِ برتر

خانواده، مدرسه و جامعه، محیطِ پیرامونی تاثیرگذار بر شخصیت و عملکردِ دانش‌آموز را تشکیل می‌دهند.

اولیای برتر، دانش‌آموزانِ برتر

خانواده، مدرسه و جامعه، محیطِ پیرامونی تاثیرگذار بر شخصیت و عملکردِ دانش‌آموز را تشکیل می‌دهند. در این میان، نقشِ کلیدی و پررنگ‌ترِ خانواده و به‌خصوص اولیاء بر همگان آشکار است و همیشه از این نهاد به عنوان یکی از عوامل موثر بر پیشرفت و موفقیّتِ دانش‌آموزان و رتبه‌های برترِ کنکور نام برده شده است. امّا آیا این مهم، فقط همان ایفای نقشِ سنّتی خانواده و تامینِ امکانات و فضای آرام و بهینه‌ی مطالعه برای دانش‌آموز بوده یا موارد مهمِ دیگری را نیز شامل می‌شود؟

در گفت‌وگو با اولیای رتبه‌های برترِ کنکور و همچنین مطالعه‌ی سرگذشتِ این نفرات، فارغ از میزانِ تحصیلات اولیاء، مشاغلِ متنوع ایشان و وضعیت مالی خانواده، موارد ذیل در نقش تربیتی و حمایتی اولیاء در پرورشِ شخصیتِ قهرمانیِ دانش‌آموز و بهبودِ فراشناختِ وی، شمول بیشتری داشته‌اند که با کمال احترام و تواضع، معرفی و پیشنهاد می‌گردند:

  • اولیای آگاه که به رشد و پیشرفتِ فرزندان خویش بها داده و با عملکرد صحیح به این مهم کمک می‌کنند، همان‌گونه که احتمالا خود نیز به‌راحتی و بدون سختی به موفقیّت و آسایش نرسیده‌اند، دانش‌آموزشان را نیز متّکی به خود و مستقل بار می‌آورند. ایشان می‌دانند که کنکور یک پایان نیست و کنکورهای مهم‌تری نیز در زندگی در انتظار او خواهند بود. همچنین آگاهند که رتبه‌های برتر و نوابغ، برتر به دنیا نیامده و ساخته می‌شوند. لذا از این که مُدام در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی دانش‌آموز دخالت کنند و به او اجازه‌ی فکر کردن و تجربه ندهند پرهیز کرده و با این تدبیر، قدرت اراده و اعتمادبه‌نفس او را تقویت می‌نمایند. البته هیچ‌گاه فرصت مشورت و مشاوره با خود یا سایرین را از او دریغ نمی‌کنند، امّا آگاهند که مشاور و مشاوره نیز در بهترین حالت، فقط یک راهنما بوده و زحمت اصلی بر دوشِ خود دانش‌آموز است. پس مهم‌تر، استحکامِ شخصیّت و تاب‌آوری بالای فرزندشان خواهد بود.

  • تفاوت‌های فردی افراد با یکدیگر را پذیرفته و آگاهند که هر دانش‌آموز، استعداد و توانایی‌های خاص و چه بسا پنهانِ خود را دارد. لذا باید او را در مسیر کشف و شکوفایی آن‌ها یاری کنند، نه این‌که از نُسخه های مرسوم شرایط حال اقتصادی و اجتماعی جامعه پیروی کرده و بدون توجه به علائق دانش‌آموز، وی را به ناچار(!) در یک مسیر از قبل تعیین شده یا اجباری قرار دهند، چه در انتخاب رشته‌ی دوره‌ی متوسطه و چه در انتخاب رشته‌ی دانشگاه و شغل آینده و چه حتی در شیوه‌های برنامه‌ریزی و مطالعه، زیرا این مهم با میزان انگیزش و بالطبع تلاش و رضایت‌مندی دانش‌آموز به شدّت در ارتباط است.

  • همیشه بهترین الگو برای دانش‌آموزان در درجه‌ی اول، خودِ اولیاء هستند. اولیای دانش‌آموزان برتر معمولا خودشان اهل مطالعه‌اند و اغلب زمان‌هایی را نیز در منزل به این مهم اختصاص می‌دهند، ارزشِ علم و دانش را انکار نمی‌کنند و در نمونه‌ها و الگوهایی که برای دانش‌آموز مثال می‌زنند، دقّت می کنند که موارد متناقض را برجسته نسازند. همچنین سعی می‌کنند که اطلاعاتِ دست اول و موثق را در هر زمینه، از جمله مواردِ آموزشی و مشاوره‌ای و اخبار مربوط به آزمون‌ها و کنکور کسب کنند و به شنیده‌ها و شایعات اهمیّتی نداده و از فرزندِ خویش نیز همین انتظار را دارند.

  • این اولیای موفق در اغلبِ موارد و در حدّ نیاز، دانش‌آموز خود را همه جا همراهی می‌کنند، مثلا در جلسات مشاوره، در راهِ مدرسه و حوزه‌ی آزمون، در هنگام بررسی کارنامه و تحلیل امتحان و آزمون، در جلسات پنج‌نفره و... . امّا نقش اصلی و پاسخ‌گویی را به خودِ وی واگذار کرده و هر جا که لازم باشد، توضیحات تکمیلی می‌دهند. در حقیقت، در این مواقع نقش مُشوق و حمایت‌گر به خود گرفته و از انفعالِ فرزند خویش جلوگیری می‌نمایند. البته برای تمرینِ این توانایی در منزل، همیشه از او می‌خواهند که مسئولیت کارهای خود را بر عهده گرفته و در مورد برنامه‌ریزی و روش‌هایش صحبت کند.

  • حتی در سالِ کنکور نیز، مسئولیت‌ها و وظایف شخصی فرزند خود در منزل را بر عهده نگرفته و مواردی مانند نظافتِ اتاق دانش‌آموز، مرتّب نمودن میز مطالعه، خوابیدن و بیدار شدن به‌موقع، مدیریتِ استفاده‌ی صحیح از گوشی و اینترنت و... را به خودِ او واگذار و به نظارت اکتفا نموده‌اند. همچنین پاداش و تنبیهِ عملکردیِ فرزندشان را به خود او واگذار نموده تا از امکانات و ابزارهای ساده‌ی در اختیار خویش، برای این مهم بهره جُسته و خودش را مدیریت نماید. یعنی هم به او اعتماد می‌کنند و هم او را مسئولیت‌پذیر بار می‌آورند.

  • همیشه فضای گفت‌وگو و مشورت در خانه فراهم است. دانش‌آموزان برتر زیادی را سراغ داریم که اظهار می‌کردند با وجود این که اولیای ایشان تحصیلات چندانی هم نداشتند، اما هرگاه با ایشان در مورد مشکلاتشان گفت‌وگو و مشورت می‌کردند، بعضا به راه‌حل‌های مفیدی نیز می‌رسیدند و البته در برخی موارد، همین گفت‌وگو در مورد روش‌ها و برنامه‌ی دانش‌آموز در منزل، منجر به کشف و تجربه‌ی روش‌های مفید دیگری برای ایشان گشته است. حتی اگر این فایده را هم نداشت، حداقل این مزیت را داشت که تخلیه و آرام می‌شدند تا سرِ فرصت و با آرامش، به چگونگیِ ادامه‌ی مسیر خود فکر کنند و بپردازند.

  • این اولیای فرهیخته آگاهند که آزمون‌هایی که فرزندشان در آن‌ها حضور دارد، آزمون برنامه‌ای است و اهدافِ مطالعاتی و مروریِ تدریجی را دنبال می‌کند تا به اهداف جامع پایانی نزدیک شود. همچنین در جریانند که ممکن است سطحِ تسلّطِ دانش‌آموز در مباحث مختلف، فرق کُند و طبیعتا فراز و نشیب‌هایی نیز پدید بیاید. لذا در کارنامه‌های مدرسه و آزمونِ دانش‌آموز، همیشه ابتدا نکات مُثبت و پیشرفت‌های هر چند ناچیزِ او را دیده و برجسته می‌سازند و سپس در مورد نمرات کم‌تر وی و مشکلاتی که وجود داشته، گفت‌وگو و هم‌فکری می‌کنند. زیرا نمره‌ی تراز دانش‌آموز را گواه همه چیز نمی‌دانند و معتقند که باید همچنان به تشویق وی ادامه دهند.

  • فرزندِ خویش را نتیجه‌گرا بار نیاورده و شتابِ نامعقولی نیز در پیشرفت او انتظار ندارند. در واقع بیشتر از نمره و ترازِ دانش‌آموز، این تلاش و پُشتکارش است که برایشان حائز اهمیّت بوده و اگر قرار بر قضاوت عادلانه باشد، آن را در نظر خواهند داشت. بنابراین، هیچ‌گاه دانش‌آموز خویش را با دیگری و حتی با دوران اغلب دشوار و کم امکاناتِ گذشته‌ی خویش مقایسه نکرده و این‌طور فکر نمی‌کنند که شاید این مقایسه‌ها باعثِ تلاش بیشتر وی گردد. بلکه آگاهند این مقایسه‌ها و خدای نکرده سرکوفت‌ها، به تدریج سببِ ناامیدی، دل‌زدگی و کمبود اعتمادبه‌نفس دانش‌آموز شده و او را از ایشان، هر چه بیشتر دور می‌سازد. متاسفانه این مهم را حتی در بررسیِ دلایل اصلی تقلّبِ دانش‌آموزان در امتحانات و آزمون‌ها نیز می‌توان نتیجه‌گیری نمود.

  • مسلّم است که عزیزِ خود را در شکست‌ها رها نمی‌کنند و البته با لحن و گفتمانِ نامناسب نیز، نمک به روی زخمش نمی‌پاشند. شاید باور نکنید امّا خیلی وقت‌ها این کلمات و جملاتِ نامناسب و نگرانی و ترس مضاعفی که در بطن خود دارند، حتی در شبِ آزمون که دانش‌آموز باید خواب راحتی داشته باشد و یا در جلسه‌ی آزمون که باید تمرکز داشته باشد، از ناخودآگاه به او هجوم آورده و آرامشش را مختل می‌سازند و مشکلات بعدی را منجر می‌شوند.

  •  البته شما خیلی بهتر از من می‌دانید که آن شکست‌ها اصلا شکست نبوده و تجربه و راهنمایی است برای پیروزی و خود او نیز بعدا به این نتیجه خواهد رسید. امّا این اولیای صبور و مهربان، فشار و نگرانی فزاینده بر روی دوشِ دانش‌آموز را درک کرده و اهداف او را نیز کوچک نمی‌شمارند. بلکه با گفت‌وگو و دلداری، از شدّتِ این ناراحتی‌ها کاسته و دلگرمی و امید تزریق می‌کنند.

  • مشکلات زندگی و خصوصا مشکلات شخصی خویش را در منزل و در حضورِ فرزندانشان مطرح نکرده و همیشه فضای خانه را مثبت و شاد نگاه می‌دارند. امّا این حق را هم برای دانش‌آموز خود قائلند که وی نیز زمانی خسته شود یا احساس ناامیدی کند. چون بهتر از هرکسی واقفند که او یک ربات نیست و طبیعی است که با این همه انگیزه و تلاش، گاهی کم بیاورد. پس او را درک کرده و هر وقت و هر جا که لازم باشد، وی را به استراحت تشویق می‌کنند، دلگرمش کرده و برایش مشوق‌های روحی-روانی در نظر می‌گیرند.

  •  نهایتا این‌که همیشه قلّه‌ها را به فرزندان خویش نشان می‌دهند و با فداکاریِ فراوان، ایشان را مهیّای فتح آن‌ها می‌سازند. امّا خیلی بهتر از ما می‌دانند و نیک می‌پندارند که مهم، همین ایستا نبودن، در حرکت بودن و متوقف نشدن است، با حفظِ تعادل، با لذّت بردن از مسیر و زیبایی‌ها و با مفید واقع شدن و شاید یگانه وظیفه‌ی فرزند از نظر ایشان، همین است.

Menu