امسال از 26 آبان تا 3 آذر در پاکدشت نمایشگاه کتاب داشتیم. صبحها اغلب مدارس برای بازدید مراجعه میکردند. عناوین کتابها روی میز و در معرض بازدید قرار داشتند. گرافیک قوی و طراحی جلد کتابهای «با هم بیاموزیم» توجه دانشآموزان را به خود جلب میکرد. کتابها با تخفیف 30 تا 40 درصد فروخته میشد.
در کنار سیل انبوه دانشآموزان، دانشآموزی را دیدم که پولهای مچالهشده در دستش را چندین بار نگاه کرد و بعد، چند بار پیاپی از من قیمت کتاب را پرسید. متوجه شدم که پولی که همراه دارد 5500 تومان پول خرد است.
پول را از او گرفتم و کتاب را به او دادم. (نمیخواستم کتاب را رایگان دریافت کند که احساس کند به او ترحم کردهام.)
بسیار خوشحال شد، تشکر کرد و رفت. سه چهار روز بعد با مادرش به نمایشگاه مراجعه کرد. جملهی جالبی گفت: «خانم! کتابی که به من دادید خیلی بیشتر از 5500 تومان میارزد.»
مادرش گمان میکرد کتاب را بهاشتباه به او دادهام؛ چون قیمت روی جلد با تخفیف، بیشتر از 5500 تومان میشد. جالبتر اینکه مادرش کتاب علوم و ریاضی را هم تهیه کرد.