سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده 48ام، او کیست؟

آیا تا به حال با کسی اشتباه گرفته شده‌اید که به نظر خودتان واقعاً شبیه شما نیست؟ چند بار تا به حال نام کسانی را که می‌شناسید فراموش کرده‌اید؟

سری مقالات 50 ایده روانشناسی- ایده 48ام، او کیست؟

آیا تا به حال با کسی اشتباه گرفته شده‌اید که به نظر خودتان واقعاً شبیه شما نیست؟ چند بار تا به حال نام کسانی را که می‌شناسید فراموش کرده‌اید؟ میدانید او دونده‌ی ماراتن یا سیاست‌مدار است اما نامش را نمی‌توانید در ذهن خود پیدا کنید. همین طور کسی که چهره‌اش برایتان آشناست، اما اصلاً نمی‌تاوانید درباره‌اش صحبت کنید.

مردم ادعا می‌کنند که هرگز چهره‌ی افراد را فراموش نمی‌کنند، اما همیشه این اتفاد می‌افتد. محققان نشان داده‌اند که هیچ رابطه‌ای میان نحوه‌ی تفکر افراد درباره‌ی انجام مطالعات تشخیص چهره، و نحوه‌ی انجام این کار در واقعیت وجود ندارد. بر اساس شواهدی که وجود دارد، افرادی که چهره‌ها را بهتر از دیگران به خاطر می‌آورند، حافظه تصویری بهتری دارند؛ یعنی توانایی بالاتر از متوسطی برای به‌خاطر آوردن نقاشی‌ها، نقشه‌ها، و نمایشنامه‌های مکتوب دارند و به‌نظر می‌رسد این کار به شکل خاصی برایشان آسان است.

حالت چهره و صورت، منحصر به‌فرد بودن و فردیت ما را تعریف میکند و همان طور که فردیت ما را پنهان می‌سازد گاهی نیز آن را آشکار کند.

 جی کول، 1977

ادراک پریشی چهره‌ای.توانایی تشخیص و شناختن افراد اهمیت خاصی در زندگی روزمره‌ی ما دارد. تصور کنید که قادر نیستید شریک‌تان را در جمع بشناسید یا موفق نمی شوید والدین‌تان را در مهمانی یا رئیس‌تان را در اداره بشناسید. اهمیت حافظه در تشخیص چهره‌ها، به طور روشنی در مشکلی به نام "ادراک پریشی چهره‌ای" دیده می‌شود. افرادی که این مشکل را دارند، نمی‌توانند چهره‌های آشنا را – حتی در مجامع و در موقعیت‌های مختلف، و چهره‌ی خودشان را در آینه– تشخیص بدهند. با این حال، به‌طور شگفت‌آوری بسیاری از بیماران ادراک پریشی چهرهای نسبتاً به راحتی می‌توانند اشیای مختلف– ماشین، کتاب و حتی چند نوع عینک— را بشناسند.

سؤال اصلی برای روانشناسان این است که آیا سازوکارهای خاص و تشخیص چهره، با سازوکار شناسایی اشیا‌ء متفاوت است.

پاسخ به این سؤال نیازمند شناسایی و بررسی دو نوع از افراد خیلی خاص و نادر است: آن‌هایی که به طور طبیعی می‌توانند چهره‌ها را تشخیص بدهند، اما در"تشخیص شیئی" (اگنوسیا بصری) ضعیف هستند و برعکس؛ کسانی که مشکل ادراک پریشی چهره‌ای دارند.

سؤالی که برای روانشناسان عصب شناختی مطرح می‌شود این است که آیا می‌توانیم نواحی مجزای مغز و سازوکارهایی را شناسایی کنیم که مسئولیت تشخیص چهره و شناسایی اشیاء را دارند یا به آن‌ها اختصاص داده شده‌اند. مطمئناً تا امروز شواهدی که در مورد بیماران با آسیب مغزی و بدون آسیب مغزی، که به ادراک پریشی چهره‌ای مبتلاً هستند، وجود دارد، نشان می‌دهد که نواحی خیلی خاصی در مغز (چین سینوسی پس‌سری و مخروطی مغز) ممکن است مسئول پردازش و شناسایی چهره باشد.

مردانی که پیشانی کوچک دارند، بی ثبات و دمدمی هستند. اگر این افراد پیشانی گرد و پف کرده و برآمده داشته باشند، افرادی زودرنج خواهند بود. ابروهای صاف، نرم مزاجی را نشان می‌دهد، ابروهایی که به سمت شقیقه خم شده‌اند، نشانه‌ی شوخ طبعی و دو رویی هستند. چشم‌های خیره، گستاخی و چشمان براق، دو دلی و تردید را نشان می‌دهند. گوش‌های بزرگ تمایل به گفتن حرف‌های غیرمرتبط یا تند و ناشمرده سخن گفتن را نشان می دهند.

ارسطو 350 قبل از میلاد

کل و اجزای آن

مدل "دو مرحله‌ای" برای تمایز میان تشخیص چهره و شئ پیشنهاد شده است. مرحله‌ی اول تجزیه و تحلیل کلی نام دارد که پردازش «تصویر بزرگ» را شامل می‌شود. به عبارت دیگر "پیکربندی کلی" یا "ساختار کلی" است. این مرحله از پردازش مخالف تجزیه و تحلیل به‌وسیله اجزاست و بر روی جزئیات تمرکز می‌کند. در مرحله‌ی بعد، تلاش می‌شود اجزا در کنار هم قرار داده شود. این باور وجود دارد که تشخیص چهره نسبت به تشخیص شئ بیش‌تر تجزیه و تحلیل کلی‌تر را دربرمی‌گیرد.

این موضوع را به‌خوبی می‌توان با فناوری عکس-مناسب نشان داد. در دهه‌ی 1970 سیستم عکسسازی مناسبی اختراع شد که شخص درگیر ساختن چهره با استفاده از تعداد زیادی از اجزای چهره می‌شد. به این ترتیب که در این آزمون تعداد زیادی شکل بینی وجود داشت که تمام شکل‌های عادی را نشان می‌داد. همین فرایند برای دهان، چشم، مو و اجزای دیگر نیز به کار می‌رفت. این کار به تعداد زیادی آزمایش برای آزمودن دقت افراد منجر شد. آیا افراد می‌توانستند تصویر خوب و قابل تشخیصی از شریک زندگی‌شان، از یک سیاست‌مدار مشهور یا حتی خودشان بسازند؟ برای انجام این کار آن‌ها ابتدا باید تشخیص بدهند و شکل خاصی را برای دهان، چشم‌ها و دیگر اجزای بدن انتخاب کنند. نتایج نشان داد که شرکت‌کنندگان چقدر در این کار، یعنی به‌دست آوردن الگوی کلی با استفاده از اجزاء ضعیف بودند.

ذهن ها بیش از چهره ها متفاوتند.

والتری 1750

مطالعات هم‌چنین نشان دادند که پنهان کردن قسمتی از چهره‌ی فرد، چگونه به‌راحتی به کاهش قابل توجهی در تشخیص چهره منجر می‌شود. اضافه کردن یک کلاه‌گیس، ریش یا عینک موجب می‌شود تشخیص چهره خیلی زیاد دشوار شود. همان طور که خلافکاران مدت‌هاست این موضوع را می‌دانند و این کار را انجام می‌دهند. حتی نشان دادن یک نما یا سه چهارم صورت به جای تمام صورت تأثیر چشمگیری در تشخیص چهره دارد.

به نظر می‌رسد که افراد الگو/ چهره‌ی کلی را در یک حرکت، به صورت جزء به جزء پردازش نمی‌کنند. به‌علاوه به نظر می‌رسد آن‌ها چهره‌ها را به لحاظ ویژگی‌های شخصیتی پردازش می‌کنند. از این رو افراد در مورد صورت صادق، نگاه‌های مهربانِ ثابت، ظریف یا طفره‌رو صحبت می‌کنند. دقت کنید که شما چهره‌یوینستون چرچیل یا نلسون ماندلا را چگونه توصیف خواهید کرد. آیا این کار را با توجه به اندازه‌ی دهان یا شکل چشم‌های آن‌ها انجام خواهید داد؟ معمولاً این طور نیست.

بسیاری از مطالعات جالب در این زمینه باعث ایجاد تصاویر پیچیده شده است. بعضی از آن‌ها تحریفات پیکربندی مثل تکان دادن چشمها و دهان به اطراف را در بر می‌گیرند و در بعضی موارد حتی وارونه کردن کل صورت. برخی دیگر اعوجاج اجزا را شامل می‌شوند که متشکل از کج شکلی یک جزء مثل سیاه کردن دندان است.

مطالعات نشان می دهد که اعوجاج جزئی تقریباً همیشه آشکار می‌شوند، اما این موضوع در مورد اعوجاج پیکربندی درست نیست. بنابراین، فرض شده است که ادراک پریشی چهره‌ای اختلال پردازش کلی یا پیکربندی را شامل می شود در حالی که ادراک پریشی بصری اختلال کلی و پردازش تحلیلی را در بر می‌گیرد.

عوامل مؤثر در این فرایند

چندین نتیجه‌ی جالب منتج از مطالعات در مورد این فرایند وجود دارد که بعضی از نسبت به بقیه بهتر هستند.

  • هرچه چهره‌ای را بیش‌تر ببینید، تشخیص آن راحت‌تر می‌شود.

  • هر چه چهره‌ای به بیننده شباهت کم‌تری داشته باشد، کم‌تر شناخته می‌شود.

  • تشخیص چهره در طول زمان از بین نمی‌رود، گذشت زمان اثر خیلی کمی دارد.

  • زیاد مهم نیست که فرد، شخص دیگری را به‌صورت زنده در ویدئو می بیند یا در عکس؛تشخیص هر دو مورد یکسان است.

  • عکس‌های برعکس تقریباً تشخیص‌شان سخت است.

  • اگر چهره‌ای متمایز و مشخص باشد (غیرمعمول و عجیب)، تشخیص آن آسان‌تر خواهد بود.

 چهره‌ی شما به اندازه‌ی چهره‌ی من، کتابی است که مردم ممکن است چیزهای عجیب و غریب از آن بخوانند.

شکسپیر، مکبث 1606

اجزای این فرایند. برای درک فرایند پیچیده‌ی تشخیص چهره، روانشناسان پیشنهاد می‌کنند که اجزای مجزایی وجود دارند که با هم کار می‌کنند تا سیستم کلی را به‌وجود بیاورند. این اجزا مهارت‌هایی مثل تجزیه و تحلیل حالت چهره را شامل می‌شود که توانایی استنباط حالت‌های هیجانی درونی با توجه به ویژگی‌ها و حالات صورت است. بعد، تحلیل گفتار صورت است که توانایی لب‌خوانایی برای درک بهتر گفتار است. البته پردازش بصری مستقیمی هم وجود دارد که توانایی پردازش قسمت‌های انتخابی چهره را دارد، به‌ویژه حالت چشم‌ها، و حالت خاص و متمایز صورت. هم‌چنین تحلیل واحدهای تشخیص چهره که اطلاعاتی درباره‌ی ساختار (دراز، گرد، غمگین) صورت آشنا به فرد را در بر می‌گیرد.

علاوه براین، فرایندهای تولید اسم وجود دارد که نشان می‌دهد ما اسم اشخاص هم چنین "گره‌های هویت" شخص را (در حافظه) ذخیره می‌کنیم که به افراد کمک می‌کند تا جزئیاتی را درباره‌ی افراد خاص – سن، سرگرمی، شغل آن‌ها و غیره- ذخیره کند. در نهایت، سیستم دانش یا سیستم شناخت کلی وجود دارد که ذخیره‌ی دانش درباره‌ی افراد (برای مثال ورزشکاران تمایل دارند تناسب اندام داشته باشند، هنرمندان خانم جذاب هستند، و الکلی‌ها چهره سرخ رنگی دارند) را شامل می‌شود.

شکست هر سیستمی، کل فرایند را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اجزائی که برای تشخیص روزانه‌ی چهره خیلی مهم است، عبارتند از:

  • رمزگذاری ساختاری: به خاطر سپردن آن چه افراد در چهره‌ای خاص به آن توجه می‌کنند و گره‌های منحصر به فرد آن‌ها و غیره؛

نام‌گذاری. تشخیص چهره زمینه‌ی فعال و مهم در تحقیقات کاربردی روانشناختی است که در دنیای امنیتی حائز اهمیت است. در واقع، آموزش رایانه‌‌ها برای شناسایی و به خاطر سپردن چهره‌ی افراد، بارزترین کاربرد این کار پژوهشی کلی است.

چکیده‌ی مطلب-چهره‌ها به ما می‌گویند که مغز چگونه کار می‌کند.گاه‌شمار

لئوناردو داوینچی شکلهای مختلف بینی را رسم کرد.
نکات برجسته‌ای در کاریکاتورها و کارتون‌ها دیده شد.
سیستم عکس-مناسب معرفی شد.
لرد دولین ادعا کرد که با شواهد اثبات‌نشده، ارزشی برای مجکوم کردن ندارند.
وی بروس، تشخیص چهرهها را مطرح کرد.
1510  
قرن‌های 18 و 19 میلادی 
1971
1976 
1988 

--------------------------------- 

برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:

سری مقالات 50 ایده روانشناسی

برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال سایت انگلیسی کانون شوید:

کانال سایت انگلیسی کانون

---------------------------------

منبع :

Menu