اولین مدرسه ایران

دارالفنون،ناخودآگاه ذهن همگان را به سوی بزرگمردی مصلح ازاین سرزمین معطوف می نماید

اولین مدرسه ایران

اولين مدرسه ايران 


دارالفنون،ناخودآگاه ذهن همگان را به سوي بزرگمردي مصلح ازاين سرزمين معطوف مي نمايد که با انديشه بلند خود پايه هاي آموزش عالي را بنا نهاد و نتيجه آموخته هايش مدرسه اي شد که دارالفنونش ناميدند. 

ميرزا تقي خان امير کبير کسي بود که آکادمي و مدرسه هاي مختلف روسيه را ديده بود، از بنيادهاي فرهنگي دنياي جديد خبر داشت و در کتاب جهان نماي جديد که به ابتکار او و تحت نظر خودش ترجمه و تدوين شده بود، شرح دارالعلم هاي همه کشورهاي غربي را در رشته هاي گوناگون علم و هنر با آمار شاگردان آنها، جمع آوري کرده بود.

مدرسه دارالفنون را کسي چون "او" مي توانست بنا نهد که تمام کوشش خود را به کار بست تا اين جايگاه علمي جهت افزايش سطح دانش و آگاهي جوانان اين ديار داير شود.

آنچه زمينه ساز تاسيس مدرسه دارالفنون گرديد، گسترش روابط و توجه دنياي غرب به مشرق زمين بود.

همزماني سلطنت فتحعلي شاه قاجار با امپراطوري ناپلئون بناپارت در فرانسه موجب شد که توجه غرب به سمت شرق جلب گردد. در پي اين توجه، سلسله قاجار روابط خود را با غرب که از دوره صفويه آغاز شده بود، گسترش داد. به گونه اي که عباس ميرزا نايب السلطنه و بعد از او محمدشاه، گروهي را براي کسب علم به اروپا عازم کردند.

افراد دانش آموخته پس از بازگشت از غرب در مناصب درباري گماشته مي شدند که متاسفانه برآيند بيروني در جامعه نداشت و نتيجه تحصيل آنها در اختيار عموم قرار نمي گرفت، تا اينکه در زمان سلطنت ناصرالدين شاه و صدارت امير کبير اين وضع نابسامان مورد توجه قرار گرفت.

 

*تاسيس و جذب نيروي متخصص

اميرکبير که مردي انديشمند و دنيا ديده بود تصميم گرفت اين وضع را سامان دهد و با اين ايده فرمان داد تا در گوشه اي از ارگ شاهي تهران بنايي احداث شود تا محصلين اعزامي پس از بازگشت در آنجا اقدام به پرورش شاگرداني نمايند که در جامعه مثمرثمر باشند.

اولين مدرسه ايران

اين بنا همان مدرسه اي است که با عنوان " دارالفنون" شهرت جهاني يافت. هدف از تاسيس اين بنا، وجود مدرسه اي به سبک مدارس عالي اروپا در ايران بود.

بناي اين مدرسه در اوائل 1266هـ.ق در قسمت شمال شرقي ارگ سلطنتي که پيش از آن سربازخانه بود، داير شد. نقشه آن توسط "ميرزا رضا مهندس" دانش آموخته انگلستان در دوره عباس ميرزا ترسيم شد و توسط "محمدتقي خان"، معمارباشي دولت، ساخته شد.

ساخت قسمت شرقي ساختمان دارالفنون تا اواخرسال بعد(1267) به پايان رسيد و مورد بهره برداري قرار گرفت و ساخت مابقي آن يک سال و اندي به درازا کشيد(اوايل1269).

امير کبير يک ماه بعد از آغاز ساخت مدرسه، "ژان داودخان" مترجم اول دولت را براي استخدام 6 معلم به اتريش فرستاد(شوال 1266 هـ.ق).

معلمين استخدامي در 6 رشته پياده نظام، سواره نظام، توپخانه، طب و جراحي، علم مهندسي و معادن تبحر داشتند.

از آنجايي که امير کبير معتقد بود معلمان خارجي حق مداخله در امور سياسي مملکت را ندارند و مي بايست صرفا به کار تدريس بپردازند، با استخدام معلمين روسي و انگليسي و فرانسوي مخالف بود و بيشتر تمايل داشت معلميني را از اتريش، ‌که در امور داخلي ايران دخالت نمي کنند، استخدام نمايد.

بعد از مدتي اميرکبير، يک نفر داروساز جهت تعليم فيزيک، داروسازي و کيمياي فرنگي(شيمي) و دو نفر معدنچي به گروه مذکور اضافه کرد.

ژان داودخان با هر معلم، قرارنامه جداگانه‌اي در 12 شوال 1267(10/اوت 1851)امضاء نمود و مدت خدمت هر يک را پنج سال و حقوق سالانه هر کدام را حدود ششصد تومان معين نمود و براي مخارج رفت و آمد هر کدام نيز چهار صدتومان در نظر گرفت.

برخي از اين معلمين دو روز بعد از عزل اميرکبير به ايران رسيدند .عزل امير کبير علاوه بر تبعات منفي در زمينه هاي مختلف اجتماعي - سياسي ، در نحوه استقبال از معلمين نيز نمود پيدا کرد که در اين ميان نظر يکي از آنها در خصوص چگونگي ورود معلمين به ايران گوياي اين مطلب مي باشد.

دکتر پولاک در وضعيت معلمان اتريشي مي‌نويسد: "ما در 24 نوامبر 1851 وارد تهران شديم، پذيرايي سردي از ما نمودند. احدي به استقبال ما نيامد. اندکي بعد خبردار شديم که در اين ميانه اوضاع تغيير يافته و ميرزاتقي خان مغضوب گرديده است".

اميرکبير براي تکميل استادان و تنظيم برنامه درس هاي دارالفنون؛ از ميان اتباع فرنگي که در خدمت دولت بودند و هئيت مترجمان دولتي همچنين از ايرانياني که در فرنگستان درس خوانده بودند، تعدادي را براي تدريس و به عنوان مترجم معلمان خارجي برگزيد که از آن جمله مي توان به افرادي چون سرهنگ مطراتسو ايتاليائي، دکتر شليمر هلندي، ريشاردخان فرانسوي، آندره نمساوي، ميرزاملکم اصفهاني، ميرزامحسن، ميرزاعبدالرسول، ميرزا زکي علي‌آبادي، ميرزاآقاي تبريزي و محمدحسن خان قاجار اشاره کرد.

هنگامي که اميرکبير مقدمات افتتاح دارالفنون را فراهم ساخت، "ميرزامحمدعلي خان" وزير امورخارجه وقت را که با وضع اروپا آشنا بود به سمت رياست آن مدرسه برگزيد.

اگر چه در ابتدا قرار بود تعداد سي نفر شاگرد 14 تا 16 ساله را بپذيرند اما اين عده در اولين سال افتتاح متجاوز از 100 نفر شدند.

مدتي از افتتاح مدرسه (يک ماه ونيم) نگذشته بود که اولين رئيس مدرسه فوت کرد (18 ربيع‌الثاني 1268) و "عزيزخان آجودان باشي" به مقام رياست مدرسه منصوب و "رضاقلي خان" نيز به عنوان ناظم مدرسه برگزيده شد.

 

*ساختار و شرايط حاکم بر دارالفنون

اگر چه مدرسه دارالفنون در ابتدا جزء تشکيلات دربار بود و معلمين با اجازه شاه عزل و نصب مي‌شدند اما رئيس مدرسه با حمايت و زيرنظر شخص شاه در کليه امور مدرسه استقلال کامل داشت.

به مدت چهار سال يکي از شاهزادگان و رجال درباري با حکم مستقيم شاه، عهده دار اداره مدرسه شده بود اما بعد از اين مدت زيرنظر وزارت علوم قرار گرفت و "اعتضادالسلطنه" به عنوان وزير علوم منصوب شد.

اولين مدرسه ايران

شاگردان شعبه‌هاي مختلف دارالفنون، لباس مخصوصي داشتند و با اجازه شاه به مدرسه راه مي‌يافتند. سالي دو دست لباس تابستاني و زمستاني به رايگان دريافت مي کردند، نهار را نيز به خرج مدرسه در آنجا مي‌خوردند؛ همچنين مدرسه، طبيب مخصوص نيز براي درمان شاگردان گمارده بود.

علاوه بر اين امتيازات، شاگردان کمک هزينه تحصيلي يا مقرري دريافت مي‌کردند، حتي به شاگردان خوب انعام نيز داده مي‌شد،که اين مقرري از سال 1276 هـ.ش به بعد قطع شد.

بودجه دارالفنون در سال تأسيس 7750 تومان بود( آن زمان يک ليره انگليسي دو تومان ارزش داشت)، سال 1307 هـ.ق بودجه آن را 30000 تومان نوشته‌اند که در اين موقع يک ليره انگليسي سه تومان ارزش داشت.

محل استقرار هر رشته تحصيلي، در مکان خاصي از ساختمان در نظر گرفته شد. رشته‌هاي درسي مدرسه دارالفنون و تعداد شاگردان آن در بدو تأسيس به قرار زير بود:

رشته مهندسي 12 نفر، رشته طب و جراحي 20 نفر، رشته فيزيک و شيمي و داروسازي 7 نفر، رشته معدن شناسي 5 نفر، رشته توپخانه 26 نفر، رشته پياده‌نظام 39 نفر، رشته سواره نظام 5 نفر.

لازم به يادآوري است که علاوه بر دروس اساسي مدنظر، درس زبان خارجه اعم از فرانسوي، انگليسي و روسي براي کليه شاگردان اجباري بود.

سال 1307 هـ.ق که "لرد کرزن" به ايران آمد، عده شاگردان را 387 نفر به قرار زير ثبت کرد که شامل رشته‌هاي سه گانه توپخانه، پياده‌نظام و سواره نظام 75 نفر، رشته‌هاي مختلف علم و فن 140 نفر، رشته‌ زبان فرانسه 45 نفر، رشته زبان انگليسي 37 نفر، رشته زبان روسي 10 نفر، رشته نقشه‌کشي (نقشه‌برداري) 80 نفر، مي شد.

اولين مدرسه ايران

محصلين پس از پايان هر دوره تحصيلي و کسب موفقيت در آزمون آن رشته درسي جزو فارغ‌التحصيلان به شمار مي رفتند و براي آن ها مراسم خاصي به عنوان جشن فارغ التحصيلي برگزار مي کردند.

اين جشن در هر رشته‌هاي درسي با مراسم خاصي برگزار مي‌شد و شخص شاه فرمان يا همان دانشنامه فارغ‌التحصيلان را به آن ها مي‌داد، که با عنوان "سلام امتحان" شهرت داشت.

دانشنامه فارغ‌التحصيلان مدرسه شامل حکمي بود که سه مطلب در آن اعم از فراغت از تحصيل، دريافت يک قطعه نشان طلا و تعيين شغل و حقوق گنجانده مي‌شد.

با در نظر گرفتن تاريخ برگزاري اولين سلام امتحان در سال 1275 هـ.ق (1135 هـ.ش) مي توان دوره مدرسه را براي رشته طب هفت سال دانست.

سازمان آموزشي دارالفنون نظير سازمان دانشگاه ها عمل مي کرد،اداره هر درس با يک نفر استاد به عنوان استادکرسي، يک يا چند نفر دانشيار با عنوان خليفه که سمت معاونت استاد را داشتند، انجام مي شد. لازم به ذکر است که استادان از ميان اروپائي‌ها و خليفه‌ها از ميان فارغ‌التحصيلان مدرسه انتخاب مي‌شدند.

 

*افول و تجديد حيات مجدد

اگر چه با عزل و کشته شدن اميرکبير به عنوان بنيانگذار دارالفنون، برنامه توسعه مدرسه راسا به دست او انجام نگرفت، اما آرزوي او محقق شد و مدرسه به تدريج به سوي تبديل شدن به يک قدرت علمي و معنوي صعود کرد. در زماني که حدود 40 سال از فعاليت اين مدرسه مي‌گذشت اقدامات تند و افراطي افرادي مانند ملکم خان، ذهن شاه را نسبت به دارالفنون تيره کرد و موجب شد مدرسه رو به زوال رود در پايان پنجاهمين سال تأسيس مدرسه از اين مؤسسه جز نام دارالفنون چيزي باقي نماند.

مشروطه

پس از انقلاب مشروطه، با ورود معلمين فرانسوي به ايران، اقدامات اساسي براي نجات اين مرکز علمي مجدداً آغاز گرديد و برنامه نخستين معلمين اتريشي اين مدرسه دنبال شد.

برنامه و آيين‌نامه تنظيمي آن ها حدود يک ماه و نيم پس از صدور فرمان مشروطيت (سال 1285 هـ.ش) در چاپخانه فارس به طبع رسيد. در واقع اين اقدام به موقع، دارالفنون را از سقوط حتمي نجات داد.

به موجب اين آيين‌نامه، سال تحصيلي از شهريورماه هر سال آغاز و در خرداد ماه سال بعد پايان مي‌يافت.

از محرم سال 1337 هـ.ق (آبان 1297 هـ.ش) رشته "طب" از دارلفنون جدا شد و به صورت مدرسه اي مستقل در آمد و دکتر "لقمان الدوله ادهم" به رياست آن انتخاب شد.

قسمت "نظام" نيز در سال 1301 شمسي به عمارت اميريه متعلق به "کامران ميرزا نايب السلطنه" منتقل گرديد و اين گونه رشته تحصيلي فوق نيز از مدرسه دارالفنون مجزا شد و به مرور به شکل دبيرستاني درآمد که در آن بنيان تحصيلات جديد در ايران مدنظر قرار گرفت . اين دبيرستان به منزله دانشگاه و مرکز تعليم علوم و فنون جديد و مورد نياز ايران بود.

عاملي که باعث شد تا ميرزا تقي خان معروف به امير کبير به عنوان بنيانگذار دارالفنون اقدام به تاسيس اين مرکزعلمي نمايد، در راستاي ايجاد تحولات عمده فرهنگي در کشور و مبارزه با جهالت عامه بود.

اميرکبير بنياني را پايه گذاري کرد که تا ساليان سال در اين ديار مثمرثمر واقع شد و آرزوي ديرينه او عملي گرديد.

منبع :

Menu