حمید آقالوئی؛ کاریکلماتور طنز آموزشی

یک اعترافی همین جا داشته باشم که کار من با اصغر به شکایت و شکایت‌کشی هم رسیده...

حمید آقالوئی؛ کاریکلماتور طنز آموزشی


سلام بچه ها

این کودکی‌های اصغرِ!

حمید آقالوئی؛ کاریکلماتور طنز آموزشی

همون طور هم که تو تصویر می بینید اصغر از همون دوران طفولیت جذابُ و مغرورِ. اون چیزی رو هم که روی قنداق می بینید سنجاق قفلیه که قدیمی ها برای این که بچه ها فقط بتونند نفس بکشند، استفاده می‌کردند.

یک اعترافی همین جا داشته باشم که کار من با اصغر به شکایت و شکایت‌کشی هم رسیده! بنده خدا میگه که چرا 15 سالِ منو پشت کنکور نگه داشتی و نمی‌گذاری من دانشگاه برم؟ البته حق هم داره ولی من، حمید آقالوئی، تا همه‌ی شما رو، قبل از اصغر، به دانشگاه نفرستم، ول کن نیستم.

با اجازه از بچه‌های تجربی می‌خواهم یک نکته‌ی علمی رو همین جا بیان کنم. به جای این که چپ و راست تو سایت چالش قد و وزن بگذارید، (ماشالله همه آقایون هم تو کامنت‌ها بالای دو متر هستند)  اگه آب دستتونه کنار بگذارید و گوش کنید. من اعتقادی به ژن و این جور صحبت‌ها ندارم!. به نظرم اگر از همون بچه‌گی مادرها قنداق رو سفت ببندند، قد بچه‌ها کش میاد و قد بلند میشن...آره خورشید هم پشتش به ماست.

برای اثبات این موضوع به عکس زیر توجه کنید، دیدید اصغر با همین حرکت قدش بلند شد. اخطار؛ لطفا اگر خواهر و برادر کوچیک دارید این کار رو امتحان نکنید. این تجربه علمی من در حد فرضیه است و هنوز اثبات نشده است

 


بگذریم... امروز قراره  محمد، دوست صمیمی اصغر برای دیدن بازی بارسا و رئال پیش هم باشند. (البته از زمانی که مسی از بارسا رفت من دیگه بازی این دو تا تیم رو نگاه نکردم و اما امروز استثنائا همراه بچه ها هستم. تا یادتون هم نرفته، همه جا آبیته). این هم عکس دوتایی این بچه ها قبل شروع بازی:  لازم به ذکرِ که اصغر طرفدار بارسا و محمد طرفدار رئال بود

 


اصغر همین طوری که تخمه می‌شکوند گفت: از وقتی که گواردیولا رفت تیکی تاکا هم مرد

محمد: به نظرم دیگه تیم ها دست بارسا رو خواندن و باید تغییر تاکتیک و استراتژی بده. چه کاریه وقتی از یک روش نتیجه نمی گیریم اون رو ادامه بدیم.

اصغر: آخه مرد این چه ترکیبیِ که چیدی؟ باید 2 5 3 بازی کنی.

محمد: چرا اون وقت؟ بابا داره جلوی رئال بازی می کنه. استراتژی تو این بازی کسب حداقل امتیازه

دقیقه 6:

اصغر: گووووووووووول، چه میکنه این گوندگان. حال کردی گفتم این ترکیب جواب میده!. من همیشه میگم نباید به ترکیب تیم برنده دست زد!

 شما این جا شادی گل اصغر رو می بینید

  


محمد: وایسا هنوز 84 دقیقه از بازی مونده. مهم اینه که تا آخر بازی این بچه ها به تلاش ادامه میدن

اصغر: باز شروع کردی؟ آمار نشون میده هر وقت بارسا گل اول رو زده تیم برده.

محمد: من مطمئن هستم آنجلوتی ترکیب بازی رو عوض میکنه. خب وقتی کاری جواب نمیده و ما وقت هم داریم، بهتره روش بازی رو عوض کنیم. می دونی که تا انتهای فصل بازی‌های زیاده مونده! تازه من تو همین 6 دقیقه فهمیدم که ایراد کار کجاست و مطمئن هستم در ادامه با کمی تغییر می‌شه نتیجه رو برگردوند.

اصغر: اصلا تو از کجا می دونی؟ من بودم همین جوری ادامه می دادم. 

محمد: برای این که بعد هر بازی میرم حرف مربیان و نقدهای دیگران رو می خوانم. برای این که متوجه بشم ایرادات بازی چیه. با فقط نگاه کردن که نمیشه ایراد رو برطرف کرد. من می دونم که یه مربی کار درست بعد هر بازی، چه ببره چه ببازه، دوباره بازی رو آنالیز می کنه.

اصغر: اوه اوه چه حالی دارند. من که بودم این کار رو نمی کردم.

محمد: (این جا کمی بدجنسی می کنه) برای همین 15 ساله پشت کنکور موندی دیگه.

اصغر: بابا تقصیر آقالوییه. 

محمد: باز تقصیر خودت رو انداختی گردن دیگران؟ تقصیر آقالوئی، تقصیر همسایه، تقصیر ...الان بارسا خوب بازی می کنه خودشه اون وقت بد بازی کنه تقصیر مربیه؟ اصلا حالا که مجبوری بازی کنی، حداقل درست بازی کن

اصغر: محمد، جان من وسط بازی منو یاد درس ننداز

محمد: چشم. شروع کردی به خواندن یا نه؟

اصغر برای این که موضوع رو عوض کنه: راستی چه خبرها...


نیمه‌ی دوم بازی:

محمد: اصغر چرا بازی رو نگاه نمی کنی؟

اصغر: دیگه تمومه دیگه. بازی یک طرفه‌س. حیف که بازی فقط با یه گل تموم میشه.

محمد: مگه نمی بینی ترکیب بازی عوض شده و کم کم رئال داره هجومی‌تر میشه؟ هنوز 45 دقیقه مونده‌ها.

اصغر: حالا فقط یه حمله کرده‌ها و فقط جای یه بازیکن رو عوض کرده.

محمد: همین یک دونه یک دونه حمله‌ها و تغییرات در نهایت باعث برد میشه. مهم اینه که رئال به خوش اومده و می‌دونه از الان به بعد هم می‌تونه نتیجه بازی رو عوض کنه و گل بزنه.

اصغر: برو بینیم بابا. همون زمانی که گل اول رو رئال خورد خودش رو باخت. همه که مثل بارسا نیستند که با یک گل بتونند کامبک بزنند...

دقیقه 68:

محمد: گوووووول، چه کرد این بلینگام...هه هو، هه هو...

اصغر: چی شد؟ تازه مساوی شدید. کو تا بخواهید بهتر بشید.

محمد: نگفتم اینا وقتی ایراد رو بفهمند می تونند بهتر باشند. تازه هر چی به آخرهای بازی نزدیک‌تر میشیم می‌تونیم مساوی رو با برد عوض کنیم!. مهم اینه که خودمون رو نبازیم و ادامه بدیم.

اصغر: به نظر من بازی با همین نتیجه تموم میشه.

محمد: اگه رئال همین جوری ادامه بده بالاخره یه جایی می تونه از بارسا جلو بزنه

دقیقه 90

اصغر: حال کردی گفتم بازی مساوی تموم میشه

محمد: صبر کن وقت اضافه هم داره.

اصغر: 90 دقیقه فقط یک گل زدید حالا تو این چند دقیقه کاری از دستتون بر نمیاد دیگه.

دقیقه 92

محمد: گوووووووووووووول، هه هو، هه هو...

دقیقه 92، در وقت‌های اضافه، در زمانی که عقب هم افتاده بودیم، ادامه دادیم... و ما برنده شدیم!

 

دوستان من فارغ از داستان بالا به این سوالات فکر کنید:

شما اصلا بازی می‌کنید؟

وقتی از روش بازی خود نتیجه نمی‌گیرید، چه کار می‌کنید؟

به این فکر کردید که در صورت ادامه‌دادن بازی تا ثانیه‌های آخر می‌توانید گل پیروزی را بزنید؟

هنوز در وقت قانونی بازی هستیم و شاید هم به وقت اضافه احتیاجی نداشته باشیم. در وقت قانونی برای بازی بهتر و گل‌های بیشتر چه کار انجام خواهید داد؟ اصلا چرا باید منتظر وقت اضافه باشیم؟

یک نکته برای همه پایه‌های تحصیلی:

شما دوستان من، برای این که دوستان دیگرتان هم بتوانند موفق شوند، می‌توانید از تجربیات خودتان بگویید. اگر تغییر در روش مطالعه درسی داشته‌اید یا ساعت مطالعه‌تان را تغییر دادید و هر تصمیمی که کمک کرده تا بتوانید بازی را به نفع خودتان تغییر بدهید، یا گل بیشتری بزنید، این تغییر را کامنت کنید تا بقیه بچه‌ها هم بتوانند از کلکسیون روش‌های کامنت شده، به صورت شخصی‌سازی شده، استراتژی و ترکیب منحصر به فرد خودشان را کشف کنند و از آن استفاده کنند.

هنوز برای تغییر بازی و بهترشدن 6 ماه وقت داریم...


شوخی‌های کامنتی به انتخاب حمید آقالویی - 1 آذر 1402 

Menu