حمیدآقالوئی: داستان‌های کهن - طنز

عمو زنجیر باف، بله، زنجیر منو بافتی، بله، پشت کول انداختی، بله، بابا اومده، چی چی آورده، نخود و کیشمیش، با صدای چی؟

حمیدآقالوئی: داستان‌های کهن - طنز

عمو زنجیر باف،

بله، 

زنجیر منو بافتی،

بله،

پشت کول انداختی،

 بله،

بابا اومده،

چی چی آورده،

نخود و کیشمیش،

با صدای چی؟


در ادامه تحقیقاتم در زمینه ی شعر و ادب پارسی (که نمونه آن را در داستان شنگول و منگول دیدید) به سراغ شعری آمده ام که می دانم همه ی شما در کودکی آن را شنیده اید. به راستی منظور شاعر از سر هم کردن این جملات چیست؟ آیا این داستان واقعی است یا زاییده تخیل نویسنده؟ پس بدون درنگ به سراغ تفسیر بخش به بخش آن می رویم:


عمو زنجیر باف:

 شک نکنید منظور از سراینده این شعر از لطف عمو زنجیر باف، همانا مشاور تحصیلی شما بوده است. طبعا  انتظار داشتیم که در قسمت اول این داستان از عمه یا خاله زنجیر باف هم یادی شده باشد ولی متاسفانه انگاری مشاور شاعر، آقا بوده که به آن اشاره شده است.

بله:

و اما مراد از بله چیست؟ آیا منظور از شاعر، پاسخ عمو زنجیر باف است که مثلا برنامه را نوشته است؟ نه کاملا همه اشتباه کردید! این بله صدای فک و فامیل بچه های کنکوری می باشد که دورادور حواسشان به شما هست. فکر می کنید که در جریان نیستند ولی خب... دائم با تلفن می پرسند که چه شد؟ چه کار کردی؟ چه رتبه ای گرفتی؟ فلانی، فلان رتبه را گرفته است و ...با این پرس و جو تمام و کمال حواسشان به شما است. البته لازم به ذکر است که برای قبولی باید یک گوش در و یک گوش دروازه باشد و از حواشی دور شد...از اتاق فرمان هم الان یک یادداشت به من دادند که در روی آن نوشته شده بود که شما هر چه به مادرتان می گویید خاله تان هم متوجه می شود...!


زنجیر منو بافتی:

سراینده به نکته ی جالبی اشاره کرده است...بله... کلمه زنجیر. زنجیر در این جا به برنامه ی درسی دانش آموز اشاره می کند و و با حذف قرینه می گوید که بابا برای نتیجه گرفتن باید مثل دانه های زنجیر پیوستگی را رعایت کرد برای همین دانش آموز به عمو زنجیر باف می گوید: برنامه ی درسی من را نوشتی؟ (به به درود بر ای تفسیر تا الان)...البته باید در نظر داشت که این برنامه با روحیات و شرایط دانش آموز منطبق باشد و شخصی سازی شده باشد. ممکن است دانه های این زنجیر کوچک (هدف های کوتاه مدت) یا دانه های بزرگ تری( هدف های بلند مدت) داشته باشد که باید به آن توجه کنید.


پشت کول انداختی:

این جا در بخش پشت کول انداختی ایهام هایی وجود دارد. برخی می گویند پشت کوه، منظور شاعر است و برخی به پشت کول اشاره می کنند. این بنده حقیر با سال ها مطالعه متوجه شدم که پشت کوه منطقی نیست. یعنی چه که مشاور برنامه را بنویسد و هزینه دریافت کند و بعد مثلا برنامه را بندازد پشت کوه؟ خب دانش آموز که دسترسی به پشت کوه ندارد. پس پشت کول منطقی تر می باشد. و جالب است بدانید این جا شاعر به این موضوع اشاره می کند که برنامه باید همیشه همراه شما باشد و به اصطلاح پشت کول شما باشد و از این برنامه نباید جدا شوید.


بابا اومده؟ چی چی آورده؟:

این جا به قسمت حساس و دلهره آور مطلب می رسیم. بابا اومده؟ مگر نه این که خوب باباها همیشه به خانه می آیند؟ پس تمرکز شاعر بر این بخش چه معنایی دارد؟ بله بابا اومده اما چه زمانی؟ قبل از اعلام نتایج...(واویلتا)...تازه می پرسه چی چی آورده؟ در هنگام تفسیر این بخش اشک امانم نداد چون به هر حال من هم یک پدرم. طبیعی است که پدرها خواب سنگینی دارند و نمی توانند تا ساعت 2 بامداد بیدار بمانند (بچه ها باباهای شما هم تو خواب خور خور می کنند مثل من؟) و خب من هم ترجیح می دهم سریع از این بخش عبور کنم...نخود و کیشمیش هم اشاره به قول هایی دارد که پدر و مادرها قبل از قبولی به بچه ها داده اند. درسایت کامنت های عجیبی می بینم از قول خرید ماشین تا قول خرید پیتزا...البته خیر باشد.

و بخش آخر: با صدای چی؟ این بخش شاعر فقط و فقط و دقیقا به صدای شما در هنگام دیدن نتایج اشاره می کند...

قصه ما به سر رسید کلاغه به خونه ش نرسید...

اما بچه ها بر خلاف همیشه، چه امسال بروید دانشگاه چه دوستانی که برای سال بعد تلاش می کنند، قصه شما هنوز به سر نرسیده است...


شوخی‌های کامنتی به انتخاب حمید آقالویی - 22 مرداد 1401                        

شوخی‌های کامنتی به انتخاب حمید آقالویی - 6 مرداد 1401                        

حمیدآقالوئی/داستان‌های کهن/ شنگول و منگول و حبه‌ی انگور                        

شوخی‌های کامنتی به انتخاب حمید آقالویی - 1 مرداد 1401                        

شوخی‌های کامنتی به انتخاب حمید آقالویی - 26 تیر 1401                        

Menu