گفت و گوی محبوبه احمدیه با قهرمان پیشرفت سید امیرحسین نصیری

...و در نهایت رتبه را دیدم و مهر پایانی به دوران کنکور خورد. ثانیه ای پس از آن لحظه که عدد رتبه را برای خانواده فریاد زدم، احساس کردم فصل جدیدی از زندگی قرار است آغاز شود. پر از ماجرا‌های جذاب...

گفت و گوی محبوبه احمدیه با قهرمان پیشرفت سید امیرحسین نصیری

سید امیرحسین نصیری در یک نگاه

نام شهر: بابل

نام مدرسه: دبیرستان غیردولتی الغدیر بابل

رتبه‌ی سال 99: ۶۳۰۹

رتبه‌ی سال 1400: ۱۶۵۷

منطقه ی 2

سال‌های حضور در کانون: دو سال

میانگین تراز 1400: 6152

رشته‌قبولی: پزشکي دانشگاه علوم پزشکي دزفول ، روزانه

تحصیلات و شغل پدر: لیسانس، حسابدار

تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی حقوق، دانشجو

 

...و در نهایت رتبه را دیدم و مهر پایانی به دوران کنکور خورد. ثانیه ای پس از آن لحظه که عدد رتبه را برای خانواده فریاد زدم، احساس کردم فصل جدیدی از زندگی قرار است آغاز شود. پر از ماجرا های جذاب...

 

فکر می کنید چه مواردی باعث شدند که در سال اول نتیجه مطلوب خودتان را نگیرید؟

سال اول با این که شاید ساعت مطالعه ی من از سال دومم بیشتر بود اما تتیجه ی مطلوبم رو نگرفتم. دلیل اصلی را در این می دانم که سال اول، درس خواندنم اصولی و استاندارد نبود. غالبا بدون برنامه ریزی می خواندم، مرور مطالب در کار نبود و روش مطالعه مناسبی برای درس هایی که ضعیف بودم، پیدا نکردم. مطالعه ی بدون برنامه باعث می شد همیشه بخشی از بودجه بندی آزمون را نرسم که بخوانم و این به شدت استرس زا بود. مرور نکردن سوال ها باعث می شد، سر جلسه ی آزمون، بسیاری از تست ها برام آشنا به نظر بیاد ولی به دلیل مرور نکردنشان، راه حلی برایشان به خاطرم نمی رسید و من در حالی که یک تست را قبلا کار کرده بودم، مجبور می شدم بدون جواب دادن از آن عبور کنم.

 

از چه زمانی دوباره تلاش برای کنکور 1400 را شروع کردی؟

روزهای زیادی را در انتظار برای امدن نتیجه ی نهایی کنکور ۹۹ رو گذراندم، به این امید ک شاید رشته های مطلوبم رو قبول بشوم... اما نشدم. با توجه به رتبه ام  باید چنین انتظاری هم می داشتم. فکر کنم ۱۰ آبان بود که نتایج نهایی روی سامانه قرار گرفت و با کلمه ی مردود مواجه شدم. حقیقتاً چند دقیقه ای!! ناراحت شدم. ولی چون از قبل هم چنین انتظاری داشتم، این ناراحتی ابداً ادامه دار نشد و همان شب یه کاغذ و قلم برداشتم و برای دو هفته ی آتی برنامه نوشتم. و از فردای آن روز درس را شروع کردم. این که چرا شروع کردم، بخاطر روحیه ی کمال گرا بودنم بود. ابدا این موضوع رو نمی پذیرفتم که در من توانی فراتر باشد ولی راضی به نتایجی شوم که مطلوبم نیست.

 

نظر خانواده برای اینکه دوباره کنکور بدهید چه بود؟ 

خانواده ی من با پشت کنکور ماندنم موافق بودند و با اعلام حمایتی که از طرفشان شنیدم، دلگرمی بسیار تاثیر گذاری شد تا خیلی از نگرانی های این راه کم بشود. در تمام این دو سالی که مشغول خواندن برای کنکور بودم، کوچک ترین اضطرابی از طرف آن ها دریافت نکردم. همیشه هم این را به من می گفتند که تو مشغول درس باش و لازم نیست نگران هیچ چیزی از طرف ما باشی. اگر هم نتیجه ی مطلوبی نگرفتی از نظر ما هیچ اشکالی ندارد. تو فقط تمام تلاشت رو انجام بده.

  

سختی های سال دوم را چگونه دیدید؟

سال دوم طبیعتا سخت تر از سال اول بود. مثل این می ماند که وزنه برداری تلاش کند تا وزنه ای را بلند کند، شکست بخورد و بار دوم وزنه ای سنگین تر را بردارد!! اکثر دوستانم در رشته های مختلف قبول شده بودند و از مرحله ی کنکور رد شدند ولی من هنوز در مرحله ی کنکور بودم. این مسئله ممکن است باعث شود که خیلی از کسانی که پشت کنکور می مانند احساس کنند از دوستانشان عقب افتادند... ولی نه! حقیقتا نه! پشت کنکور ماندن ، عقب افتادن از بقیه نیست. صرفا یه تلاش دوباره است برای یه هدف بزرگتر که بار اول به آن نرسیدید! زندگی هر کسی ویژگی های خاص خودش را دارد و نمیدشود با بقیه مقایسه اش کرد.


زیست را چگونه کار می کردید؟

روش مطالعه ای که برای درس زیست انتخاب کرده بودم، هم برای خودم بسیار اثرگذار بود و هم این که بسیار ازمطالعه زیست لذت می بردم. این طور بود که اول درس نامه رو دقیق و ریز بینانه می خواندم و بعد می رفتم سراغ تست، چون سال دوم آماده تر بودم مستقیما سراغ کتاب می رفتم و تست هایش رو یکی در میان می زدم. مهم ترین بخشش که برایم جذاب بود، نوشتن تک تک نکات حائز اهمیت در یه دفترچه بود که گاهی حتی شکل های مورد نظر را هم می کشیدم و این بسیار به فهم مطلب کمک می کرد.در خواندن پاسخ تشریحی هم سعی می کردم برای تمام سوال ها، توضیحِ تمام گزینه هارو بخوانم تا نکته ای از قلم نیفتد.

 گفت و گوی محبوبه احمدیه با قهرمان پیشرفت سید امیرحسین نصیری

برای سال دوم تغییری در نحوه مطالعه درسی دادید؟

مهم ترین تغییری که در نحوه ی مطالعه ی اکثر درس ها اعمال کردم، اضافه کردن مکانیسم هایی برای مرور بود. یکی از این روش ها یادداشت کردن نکات درسی مثل زیست بود. یا برای دروس محاسباتی مثل شیمی و فیزیک، سعی می کردم هر تستی اشتباه داشتم یا نتوانستم حل کنم یا لازم دیدم که دوباره باید حل شود را در کاغذی یادداشت کرده و آخر هفته یا در تایم های بیکاری، تکرارش می کردم.

 

کدام ویژگی کانون از نظر شما موثرتر است؟

من از سال آخر دبیرستان با کانون همراه بودم و از ویژگی های مثبت آزمون های کانون، برنامه ی راهبردی آن بود. ایستگاه های جبرانی به خوبی خیالمان را جمع می کند و از بار نگرانی می کاهد. اگر مبحثی را برای آزمونی نخوانده بودم، خیالم جمع بود ازاین که بعدا هم فرصتی برای جبرانش هست.

 

برای برنامه ریزی به چه مواردی توجه می کردی؟

برنامه ریزی من به این صورت بود که  ابتدا مشخص می کردم که چه تعداد تست از هر مبحثی در اختیار دارم و چه تعدادی را می توانم حل کنم. تایم لازم را با توجه به تعداد تست، زمان لازم برای مطالعه و بررسی پاسخ ها را مشخص می کردم و آن را در طول هفته پخش می کردم. با این روش برای تست های روزانه ام سقف معینی وجود داشت که در طول روز خود را ملزم به رسیدن به آن سقف می کردم.

 

تحلیل را چه زمانی انجام می دادی؟

تحلیل آزمون را پس از قرارگیری نتایج آزمون روی سایت انجام می دادم و گاهی اوقات تا شنبه هم ادامه داشت. به این صورت که دلیل غلط زدن یا بی پاسخ گذاشتن هر سوال را یادداشت می کردم تا برای آزمون های بعدی سعی بر این باشد که این عوامل  کم کم حذف شود. نکات مربوط به زیست را در همان دفترچه ای که قبلا گفتم یادداشت می کردم. سوالات درس های محاسباتی را هم که نیاز به تکرار داشتند در یک کاغذی یادداشت می کردم تا باز هم به سراغش روم و حلش کنم .

 

سال دوم مصاحبه با قهرمانان پیشرفت را می خواندی؟

از قسمت مصاحبه با قهرمان های پیشرفت همواره استقبال می کردم و به نوعی برایم دلگرمی بود.

 

از روش ‌های مدیریت زمان استفاده می‌کردید؟ 

در کنکور دوم خودم بر خلاف کنکور اول، اصلا با کمبود وقت مواجه نشدم. به خصوص این که سطح سوالات ریاضی بسیار دشوار بود و حالتی ایجاد شد تا بتوانم از چندین سوال دشوار و وقت گیر گذر کنم و وقت خود را به سوالاتی که برایم قابل حل بود اختصاص دهم. یکی از عواملی که به مدیریت زمانم کمک کرد، ترتیب پاسخ به دروس عمومی بود که ابتدا از دین و زندگی شروع کردم بعد به ترتیب فارسی، عربی و زبان. شروع کردن آزمون با دینی به عنوان درسی که تسلط بیشتری رویش داشتم و به آمادگی ذهنی کمتری نیاز دارد باعث شد اضطراب اولِ آزمونم کاهش یابد. تکنیک دیگری که استفاده کردم این بود که سعی کردم در زمانی کمتر از زمان پیشنهادی به سوالات هر درس پاسخ دهم. و همین خاطر آخر هم چند دقیقه ای زمان اضافه داشتم که می شد با خیال راحتتری به سوالات سفید پرداخت.

 

فکر می‌کردید چنین رتبه ای بگیرید؟روز کنکور مورد خاصی که پیش نیامد؟ خاطره زمان اعلام نتایج؟ 

روز کنکورم، هم سال ۹۹ و هم ۱۴۰۰، روز های کم اضطرابی بود. به همراه پدر و مادرم به حوزه ی آزمون رفتم و مشغول آزمون شدم. حین آزمون هم آنقدر حالم خوب و خیالم راحت بود که بخاطر سوال های سخت درسی مثل ریاضی، ابداً آزرده خاطر نشدم. نهایتاً با رضایت بیشتری نسبت به سال اول ، از حوزه خارج شدم. زمان اعلام نتایج هم بسیار هیجان انگیز و پر تنش بود. مخصوصا که سرعتِ کند سامانه سنجش به این تب و تاب می افزود. و در نهایت رتبه را دیدم و مهر پایانی به دوران کنکور خورد. ثانیه ای پس از آن لحظه که عدد رتبه را برای خانواده فریاد زدم، احساس کردم فصل جدیدی از زندگی قرار است آغاز شود. پر از ماجرا های جذاب... 


توصیه ای برای دانش‌آموزان دارید؟

دوران کنکور دوران پر تب و تابیست. دوران تشویش ذهن! ولی دقیقا همین جاست که می شود یاد گرفت چگونه بر خود حاکم بود. چگونه بر ذهن حاکم بود. کنکور، اولین یا آخرین سختی نیست. قطعا در طول زندگی با دوران هایی به مراتب دشوار تر از کنکور مواجه خواهم شد. و جنگیدن در مسیر کنکور راهیست، که هم می توان در آن به قله های موفقیت رسید و هم آمادگی برای روز های دشوار تر زندگی. تشویش به دل راه ندهید چون خدا را دارید.

مصاحبه کننده: محبوبه احمدیه


قهرمان پیشرفت، محمد مباشری ، از رتبه ی 3737 تا رتبه ی 327

Menu