سامرند صلواتی در یک نگاه
شهر: سنندج
رتبه سال99 : ۱۰۴۶۲ منطقه 2، ۲۳۹۶۵ کشوری
رتبه سال 1400 : ۲۱۱ منطقه 2 ،۴۶۲ کشوری
رشته ی قبولی: پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ايران، روزانه
تحصیلات و شغل پدر: لیسانس،کارمند
تحصیلات و شغل مادر: لیسانس، فرهنگی
مدت حضور درکانون: نهم تا دوازدهم و یک سال پشت کنکور، 88 آزمون
میانگین تراز 1400: 6762
درصد های سال 99 :
ادبیات ۲۸ / عربی ۴۵ / دینی ۶۷ / زبان ۳۶
زمین ۰ / ریاضی ۵۴ / زیست ۵۶ / فیزیک ۳۶ / شیمی ۱۳
درصد های سال 1400:
ادبیات ۶۳ / عربی ۸۴ / دینی ۶۵ / زبان ۸۹
زمین ۰ / ریاضی ۲۷ / زیست ۷۹ / فیزیک ۶۷ / شیمی ۶۸
نقش کانون را در موفقیت خودتان چگونه می بینید؟
کانون به برنامه ریزی های درسیم نظم می داد و هم چنین چون در بازه های دو هفته ای برگزار می شد مثل کنکور خیلی فاصله زمانی دوری نداشت که باعث می شد که کمتر تنبلی کنم و درس ها را عقب بیندازم.
آیا کسی بود که به شما بگوید نمی توانید و موفق نمی شوید؟ واکنش شما چه بود؟
بله. مخصوصا سال دوم که می خواستم دوباره بنشینم و شروع کنم. خیلی از اطرافیانم می گفتند که ارزش ندارد و تو تلاشت را کردی ولی من خیلی توجه نمی کردم و در انتخابم شک نداشتم.
اگر دوباره کنکور بدهید چه اشتباهی را تکرار نمی کنید؟
حتما سعی می کردم بیشتر بیرون بروم و استراحت بکنم. مثلا دو بار یا سه بار حدفاصل آزمون ها بیرون می رفتم که دوباره انرژی بگیرم و ساعت مطالعاتیم را کم کم زیاد می کردم ولی نه ناگهانی.
این جمله را چگونه تکمیل می کنید:”ای کاش زمانی که یازدهم بودم می دانستم…..”
ای کاش زمانی که یازدهم بودم می دانستم که موفقیت در کنکور آن چنان هم فرآیند پیچیده‌ایی نیست که اغلب القا می شود.
می توانید تعریف کنید که جمعه های آزمون برایتان چگونه می گذشت و چه کارهایی می کردید؟
من معمولا کمی استراحت می کردم که جواب ها بیاید بعد با دوستانم بیرون می رفتم و تحلیل آزمون را شب آزمون و بعضی اوقات که قسمتی از آن تمام نمی شد، روز شنبه انجام می دادم.
آیا خودتان پیش بینی می کردید چنین رتبه ای بگیرید؟
در اوایل سال بله، ولی در اواخر سال چون رتبه هایی که می گرفتم اصلا مطلوب نبود فکر نمی کردم که چنین رتبه ایی بیاورم.
در دوران جمع بندی چه کارهایی انجام دادید؟
دوران جمع بندی را بیشتر به آزمون دادن و مرور حفظیات و نکات ریز و بعضی از اشکالات جزئی اختصاص دادم. در بازه زمانی عید هم کار خاصی انجام ندادم و مثل بقیه زمان های سال تحصیلی برایم بود.
آزمون های کانون سه جنبه آموزشی، برنامه ای و سنجشی دارند، اولویت استفاده شما از این سه جنبه کدام بود و به چه شکل؟
برنامه ای بودنش بیشتر برای من مفید بود، به این صورت که باعث می شد در بازه های دو هفته ایی هم درس ها را بخوانم و هم با مرور کردن تثبیتشان کنم.
کارنامه آزمون را چگونه تحلیل می کردید؟ به نظر شما اهمیت تراز آزمون ها چگونه باید باشد؟
پیشرفت ها و پسرفت هایم را نسبت به آزمون های گذشته بررسی می کردم و علت هایش را به ذهن می سپردم که رفعشان کنم. پارسال مخصوصا از نیم سال دوم به بعد دیگر به تراز و رتبه اهمیت زیادی نمی دادم و بیشتر تمرکزم روی درصد بود و برای سنجش درصدهایم با چند نفر از افرادی که مطمئن بودم که تخلف نمی کنند مقایسه می کردم.
میانگین تراز خودتان چگونه بود و آیا از ترازتان راضی بودید؟
میانگین ترازم ۶۷62 بود ولی نسبت به پارسال درصدهای مشابه تراز بسیار بیشتری می داد به همین علت من هم زیاد به تراز اهمیت نمی دادم.
آیا جمله یا موضوعی الهام بخش در هنگام ناامیدی وجود داشت که به شما انگیزه تلاش بیشتر بدهد؟
بعد از کنکور سال اولم احساس سرخوردگی خیلی زیادی به من دست داد و می خواستم حتما جبران کنم و این احساس که مدت ها ذهنم را بهم ریخته بود از بین برود، به همین خاطر وقت هایی هم که بی انگیزه می شدم آن احساس را به خودم یادآوری می کردم و سعی می کردم که هم چنان ادامه بدهم حتی اگر کمی هم دچار افت می شدم.
ساعت مطالعه تان روزی چند ساعت بود؟
در بازه های زمانی متفاوت سال بسیار متغیر بود ولی در کل سال میانگین حدود۸ الی۹ساعت بود. من ساعت مطالعه ام در طول هم از لحاظ میزان مطالعه روزانه و هم از لحاظ شروع و اتمام و ترتیب درس ها خیلی متغیر بود ولی تقریبا در کل به این شکل بود.
آیا در طی سال سفر رفتید؟
خیر
آیا درسی بود که دیگر امیدی به پیشرفت در آن درس نداشتید ولی با استمرار در آن درس تغییر حاصل کردید؟
من در پایه دوازدهم با زیست شناسی خیلی مشکل داشتم و اغلب اوقات علی رغم تلاشی که می کردم به دلیل روش اشتباه درس خواندنم درصدهایم بین ۴۰- ۵۰ بود ولی با تغییر روش مطالعه‌ام و هم چنین صبر کردن ( چون اوایل هم که روشم را تغییر دادم درصدهایم در همان حدود و حتی کمی کمتر می شد ولی چون خودم احساس اطمینان بیشتری داشتم نسبت به روشم آن را ادامه دادم) بعد از دو الی سه ماه درصدهایم پیشرفت کرد و ثبات بیشتری داشت.
چگونه سرعت تست زنی خودتان را بالا می بردید؟
سرعت کم در تست برای من معمولا چند دلیل داشت یکی این که تست کم کار می کردم ولی بعضی اوقات با وجود این که تست زیاد هم می زدم باز هم سرعتم کم بود که دلیلش این بود که آن مبحث را عمیق یاد نگرفته بودم یا در درس هایی مثل زیست و شیمی به اندازه کافی مرور نکرده بودم و روی کتاب به اندازه کافی مسلط نبودم. آزمون های زمان دار هم مخصوصا در دوران جمع بندی خیلی کمک کننده بود.
چند راهکار برای خلاصه نویسی بیان کنید؟
من معمولا از خلاصه نویسی استفاده نمی کردم فقط برای فیزیک، فرمول های کل سه سال را با یک سری نکات مربوط به آن ها در چند برگه نوشتم که راحت تر و سریع تر برایم مرور شوند
بهترین روش مرور دروس پایه در طول سال تحصیلی چیست؟
طبق برنامه راهبردی جلو رفتن به نظرم بهترین کار هست و در برنامه راهبردی دوازدهم درس فیزیک و شیمی که زوج درس هستند به نظرم بهتر هست اول پایه ایی انتخاب شود که بیشتر در آن مشکل داریم
تقسیم بندی مطالعاتی شما چگونه بود؟ چه مقدار را به تست و چه مقدار را به مطالعه اختصاص می دادید؟
بستگی داشت به آن مبحثی که می خواندم بعضی مباحث را سریع یاد می گرفتم در نتیجه می توانستم بیشتر تست بزنم بعضی مباحث را هم دیرتر یاد می گرفتم پس کمتر هم می توانستم تست بزنم ولی در کل سعی می کردم که هیچ وقت در یادگیریم برای این که برسم تست زیادتری بزنم و یادگیریم ناقص بماند، عجله نکنم. چون یادگیری ناقص بعدا مخصوصا در دوران جمع بندی خیلی مشکل ساز می شود
به داوطلبانی که در سال های پایه درس نخواندند چه توصیه ای دارید؟
سعی کنند که با برنامه راهبردی پیش بروند و انتظار پیشرفت ناگهانی و زیاد را همین ابتدای کار نداشته باشند و تا آخرین لحظه هم نا امید نشوند و دست از تلاش برندارند.
چه دروسی باید در تابستان خوانده شود که اهمیت بیشتری دارد؟
علاوه بر دروس پایه به نظرم بهتر هست روی درس هایی مثل قواعد عربی یا قلمرو های ادبیات و یا با توجه به اهمیت زیاد زیست و شیمی اگر روی مباحث پایه تسلط کافی داشتند زیست و شیمی هم پیش خوانی شوند خوب است
از کدام منابع کانون استفاده کردید؟
کتاب آبی و سه سطحی ریاضی و فیزیک و کتاب زرد جمع بندی را استفاده می کردم.
آیا دبیر یا شخص خاصی هست که بخواهید نام ببرید و در موفقیت شما نقش داشته باشند؟
از معلمان و کادر مدرسه تشکر می کنم که در طی کردن این مسیر کمک کردند. دو نفر از دوستانم، حسین گلی و اهورا رحمانی،مخصوصا در سالی که پشت کنکوری بودم خیلی به من کمک کردند چه از لحاظ درسی و چه از لحاظ روحی و من از آن ها سپاس گزارم.
سخن پایانی با دانش آموزان
در چند سال اخیر مخصوصا موضوع کنکور خیلی بزرگ نمایی شده و باعث شده است هم دانش آموزان و هم اطرافیانشان خیلی نسبت به این موضوع حساس شوند که به تبع استرس های زیادی هم به دنبال این حساسیت به وجود می آید، من وقت هایی که استرس می گرفتم و احساس نا امیدی می کردم به این موضوع فکر می کردم که طی این سال ها این همه آدم کنکور را چه خوب و چه بد گذرانده اند و از آن عبور کرده اند و دنیا هم به آخر نرسیده است و الان هم اگر از آن ها سوال بپرسدی برای اکثرشان نقطه خیلی کوچکی از زندگیشان بوده و این باعث می شد استرسم کمتر شود و بتوانم با تمرکز به راهم ادامه دهم و همچنین یکی از تغییرات اساسی که نسبت به سال اول در خودم ایجاد کردم این بود که همیشه سعی می کردم حسرت وقت هایی راکه از دست داده ام حتی اگر هم به خاطر تنبلی بوده را نخورم چون هم باعث کاهش اعتماد به نفسم می شد و هم بازدهی مطالعه ام را خیلی کاهش می داد.
مصاحبه کننده: نگار سرلک